abbas-golestani2-s.jpg
عباس گلستانی

ایران، مدرنیته و معلولیت

مدرنیته، هر چند زادگاهش غرب است ، اما، اولا در غرب باقی نماند و ثانیا هر جایی از جمله ایران می تواند درتاریخ فرهنگ خود مدرنیت و تجدد ویژه اش را به ما نشان بدهد. زیرا، تفکرو اجازه ی اندیشیدن و سپس نمود آن زمینه ی تعیین کننده ی تجدد می باشد و در مقابل، اختناق، حرکت رو به جلو را متوقف می کند . مقاومت روحانیت سنت گرا، شکست انقلاب مشروطه طلبان ، کودتای 28 مرداد علیه دکتر مصدق و ناکامی انقلاب اخیر از موانعی تلقی می شود که نقش ترمز را در برابر مدرنیت و تجددگرایی ایفاء کرده اند.



رضا اغنمی

از قاآنی تا توللی

گفتن و نوشتن دربارۀ هریک از این بزرگان شعرو ادب، مطلب را به درازا میکشاند. بعنوان مثال، تنها دربارۀ شادروان محمد بهمن بیگی (پدر آموزش عشایری) و خدمات کم نظیرش در سراسر تاریخ ایران، میتوان چند کتاب نوشت وازدیدگاه های گوناگون کارخیراو را سنجید. همانگونه است درباره دیگراندیشه ورزان که فرهاد در این اثر گرد آورده است



رضا اغنمی

از قاآنی تا توللی

گفتن و نوشتن دربارۀ هریک از این بزرگان شعرو ادب، مطلب را به درازا میکشاند. بعنوان مثال، تنها دربارۀ شادروان محمد بهمن بیگی (پدر آموزش عشایری) و خدمات کم نظیرش در سراسر تاریخ ایران، میتوان چند کتاب نوشت وازدیدگاه های گوناگون کارخیراو را سنجید. همانگونه است درباره دیگراندیشه ورزان که فرهاد در این اثر گرد آورده است



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

از حوزۀ علمیۀ حائری تا آکادمی موسیقی گوگوش

اگر روزی پهلوی اول برای کسب حقانیت و رایزنی مجبور بود به قم و نزد روحانیون حوزۀ علمیه برود، امروزه نوجوانان و جوانان ایرانی به "مقدسات" تولید حوزه گرایشی ندارند. در تلویزیون های ماهواره ای دنبال سرگرمی و الگوهای رفتاری خود هستند. جوانانی که همچون قشر یا طبقۀ اجتماعی در سطح افکار عمومی حضور بهم میرسانند و خواسته های خود را مطرح میکنند. مسیر آتی از مجرای خواسته های ایشان میگذرد. چه علما بخواهند و چه نه...



nazar-kabbani.jpg
نزار قبانی

از «خاطرات روزانه در آپارتمانی مبله»

ترجمه از حسن عزیزی


این سرزمین چون آپارتمانی مبله است
که تنها مالک آن شخصی است به نام «عنتره» ۱
سراسر شب را مست در کنار درب نشسته
جمع می کند اجاره خانه ها را
و درخواست ازدواج می کند از زنانشان
آتش می گشاید به درختان، کودکان و چشمه ها
و به گیسوان عطرآگین



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

قصیـدۀ خزرفـروش

باز ازخلیج فارس برآید
این روز‌ها هیاهوی بسیار
تُنب بزرگ و کوچک و موسا
کالای غیرتند به بازار
ما این سه گانه را نفروشیم
حتی اگرخداست خریدار



علی یحیی پور سل تی تی

چکاوک ها می خندند

من از لایتناهی عشقت فوران در باد می گریم
اشکم ابریست که بر زندگی ام می بارد
موج دریا را در عشق تو می بینم
اشکهای آلوده به بیراهه رفتن است



یوسف صدیق (گیلراد)

مرتاض

حساب بانکی من
مرتاضی ست با پلک های کاغذی.
گاهی که جیب هایم گرسنه اند؛
به دیدارش می روم.



شهاب طاهرزاده

!برهوت ابراز است ای دوست

هزار واژه در دهان توست
!یک قلم در دست من
کاغذ اما چون پرچم سپیدی
حائل است میان من و تو
برهوت ابراز است ای دوست
!برهوت ابراز است



masouddelijani.jpg
مسعود دلیجانی

طاعون و گرد باد

در خاکِ میهنم!
اسکلت هایی مغموم
از واژگانی متروک،
که زمانی شادابی ِ کلام را
از دور دستِ آسمان سیراب می کردند.



Saeed-tavakkol-s.jpg
سعيد توکل

محبوب من!

تو چيستى؟
شايد خاطرات دور پسرکى بازيگوش.
مورمور شدن پوست در سينمايى سرد و تاريک
با يک پپسى يخزده در دست.
شايد مزه سير کالباس,
رنگ نارنجى فانتا و يا شورى دوغ.



aliasghar-rashedan2.jpg
علی اصغر راشدن

«هدایت»

- شیطونه می گه این شیشه رو وردارم بکوبم تو ملاجم آ!
- باز یه شیشه جلو ما دید!چن دفه بهت بگم این شیشه آب انگور بیشتر از صد تا سر من و تو ارزش داره!
- بابا کشتی ما رو با این آب آنگور بازی درآوردنت! هر وقت خواستم با یه شیشه دق دلمو خالی کنم، مچمو چسبید و گفت آب انگور ارزشش از مابیشتره ،بگو بینم،از کجابه این کشف شق القمر رسیدی؟! بزار مامم ازش سر در بیاریم دیگه!



ایگور استراوینسکی

پرستش بهار

شقایق کمالی

نخستین اجرای بالۀ پرستش بهار در تئاتر شانزلیزه در پاریس با کرئوگرافی نیژنسکی به اجرا در آمد. این باله به خاطرموسیقی بسیارمدرن وکورئوگرافی غیرعادی و خشونت آمیزخود با اعتراض شدید بینندگان روبروشد. حتی دیاگیلف نیزوقتی این اثررا برای نخستین بارشنید، وحشت کرد. گویا او پس از چند دقیقه از شروع پرستش بهاراز استراوینسکی سوال کرده است: " خیلی به این شیوه ادامه خواهد داشت؟" و جواب آهنگساز به او:" تا پایان دوست عزیز".



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

پشیمانی


از پشتِ شیشه ای که باران هاشور می زَنَد عابرانِ مِه آلود را نگاه می کنید؛گاهی چترِ رها شده ای را باد به دیوار می کوبد؛ و یا لباسِ سفرِ کسی را می کِشَد، می کِشَد، و شما انتظار را آه می کشید تا شاید طرحِ آشنای او زمینه ی بارانیِ در را پُر کُنَد و دلِ آشوب زده را به آرامشِ لبخندی میهمان کُنَد؛ بعد می بینید زمان گذشته است و شما نمی دانید کِی و چگونه از آن قهوه خانه ی پُر دود و دم و ساکت بیرون آمده اید و کِی به لنگرگاه خالی رسیده اید و ...



ali-alang.jpg
علی‌ آلنگ

" نون آجر شده ما!"

اول ماه مه‌ - از خاطرات کوره پزخانه

آجرا دل تو دل ما نذاشتن ، همه جا ردیف ردیف ، طبق طبق خرمن شدن ، زیر آفتاب جنوب منتظرن .
فردا از امروز بازم بد تر میشه ، اگر خب یکی‌ نیاد ، اونا رو چوب بزنه ، همه مون نون بر میشیم ، چه کنیم ، نون ما هم تو آجره!
"نصرتی" سر کارگره ، مردنی و بد عنق ، تا میتونه ، همه جا غر می‌زنه.



هادي مومني

"سرود همبستگي"

با چه توان كوه كند
ارتش جوشان كار
باچه توان پل كشيد
برقلل كوهسار؟
!اتحاد ، اتحاد، كارگران اتحاد



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

درخت و آزادی و آتش و دین و ...


دیریست زمان، بسی زما پیشتر است
زین واماندن ، به کام ِ ما نیشتر است
از فاصله ها هرچه فزونتر کاهیم
با فاصله ها ، فاصله مان بیشتر است



علی یحیی پور سل تی تی

قرقاول های آزادی

بی تو مهتاب غمگین است
وگاو های روستا های گیلان کم شیرند
وزمین تشنهء مرداب است
وقمری ها پریشانند



اسد سیف

گریه یک فیلسوف

(نگاهی کوتاه به رمان "و نیچه گریه کرد")

داستان بر اساس رابطه فردریک نیچه، فیلسوف نامی جهان با یوزف بروئر، متفکر علم روانشناسی شکل می گیرد. آن دو در این رمان در سال 1882 در وین باهم آشنا می شوند. حضور این دو شخصیت حقیقی در کنار چند شخصیت حقیقی دیگر چون زیگموند فروید و سالومه، معشوق نیچه، داستان را در ظاهر به زندگینامه نزدیک می کند.



دکتر منوچهر سعادت نوری

چشم انتظاری های یک سراینده


شصت وشش سالی شد واز سر، گذ شت
عمرما ا فسا نه بود و سرگذ شت ....
چون چهل سا لی ،حیا ت ما گذ شت
چرخ گرد ون، شیوه ی د یگر به گشت



hedayati.jpg
مهناز هدایتی

من خوشبخت نیستم

من خوشبخت نیستم
به خنده هایم نگاه نکنید
من جسد فنا شده ی یک زن متفکررا روی شانه های خسته ام هرروزروبروی تهی مغزان افراطی مرد سالارمنشانه
حمل می کنم



a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

من!

من , یعنی
خلسه ی رقصهای درویشان
وقتی خدای دلشان را
می بوسند



رضا اغنمی

بحران دراستبداد سالاری ایران

بررسی کتاب « بحران استبدادسالاری درایران» اثر دکتر احمد سیف

وقتی این کتاب را به من دادند در تورق کوتاه زمان دیدم این دفتر مربوط به اقتصاد نیست و همان گونه که درپیشانی اثر آمده بحران دراستبدادسالاری را مد نظر قرار داده ولی بنا به عادت تخصصی، بارها از اقتصاد و تبعاتش هم سخن گفته؛ ولی عمدتاً از زاویه های گوناگون با شکافتن “استبداد” بحران آن را زیر ذره بین نقد وتحلیل برده است. همین بهانه ای شد برای من که دفتر یادشده را بررسی کنم.



دکتر ایرج والا

از زندان تا تبعید

این روزها انتشارات فروغ در کلن، کتابی را از ابراهیم محجوبی با نام "از زندان تا تبعید - یاد نامه ها" منتشر کرده است. یاد داشت زیر را به بهانه انتشار این کتاب نوشته‌ام .
آنچه محجوبی در این کتاب کوتاه می‌نویسد، طرحی است از سر نوشت یک نسل از فعالین چپ در ایران که از زندان‌های شاه شروع می‌شود و به تبعید ی طولانی ختم. اگر چه فعالین ‌چپ تنها راهیان این راه پر رنج نیستند و هم اکنون گروهی دیگر از کسانی که روزگاری در حاکمیت پس ازانقلاب بودند نیز راهی همین راه شده اند، اما یادمانده



bijan-baran.jpg
بیژن باران

وزن هجایی در ترانه و سرود فارسی معاصر

در بخش دوم سلسله جستارهای وزن هجایی، پیدایش اوزان هجایی در 4 نوع شعر معاصر فارسی یعنی سپید، آزاد، ترانه، سرود بررسی می شود. نکته عمده در این جستارها تاکید بر وزن هجایی ایرانی در تخالف با وزن عروضی انیرانی است. نقد کمٌی 5 شعر محبوب شبانه شاملو، ای ایران گل گلاب، مرا ببوس دکتر رقابی، سراومد زمستون سلطانپور، یار دبستانی تهرانی سده 20م فارسی نشان می دهد که وزن شعر سپید، آزاد، ترانه، سرود در فارسی معاصر هجایی بوده نه عروضی.



»  مستزادِ آزادی
»  و تو بودی که کلام را قطره جوهری دادی
»  پشت به خود
»  برف سیاه
»  مناجات
»  دو شعر
»  دین آمد و دین آمد
»  ۴ شعر کوتاه
»  «خونریزی مغزی»
»  آدم‌ربایی به روایتِ مارکز
»  بیگانه
»  عاطفه ی "دیلم " وُ " گیل "
»  در پرده ی پندار
»  "خانه کدخدا کجاست؟"
»  در سوگ هنرمندی عاشق
»  آرام آرام ، باران زمین تنم را خیس می کند
»  به مناسبت خاموشی موسیقیدان و آواز خوان موسیقی گیلان فریدون پور رضا
»  خواب...
»  آزادگی، جوهر اخلاق شاهرخ مسکوب
»  جمعه ها (۲)
»  مقاومت و دانش انقلابی
»  یک برگ زرد
»  « فیسبوک »
»  سحـر نـزدیک است
»  اندیشیدن فلسفی واندیشیدن الهی – عرفانی
»  شعر اسرائیل گونتر گراس بدرد چه کسی می خورد؟
»  جمعه ها (۱)
»  گفتگوهای آقای برشت "طبقه پایین!"
»  آن چه که باید گفته شود
»  تایتانیک : یادآوری یک فاجعه
»  دو سخن
»  تابوی پنهان
»  سیمین دانشور- تکاپوی یافتن تمثیلی برای ایران
»  سلام!ای غزل!
»  «اوباش »
»  چوچوله
»  بار ندامت
»  بلور تُرد
»  "هوس ترانه"
»  اخطار (در فصل بهار)
»  "آنچه باید گفته شود"
»  " آرت نووو " - Art Nouveau آشنایی با هنری آشنا در معماری، تزئینات و صنایع دستی‌
»  تاریخ به راه راست برود ( بخش نخست )
»  خورشید کارگر من ام
»  جهل
»  بربریت یا کومون
»  صیدِ سایه
»  صحنه­ ای در برلیـن
»  اعتراف
»  « ققنوس »
»  عشق سخن
»  برگزیده اشعار و متون تازه
»  اقاقیاها می خندند
»  نوروز در تاشکند
»  با خزر ِ قلبم...
»  تسبیح
»  سيزده بدر
»  مُرده ریگِ اولوف پالمه، یاد اندوهی مجروح گیرودارِ پرومته با تاریکی، سایه نمای یک بُرهه