ابوالفضل محققی دانشگاه تبریز در فاصله سال های ۱۳٥۴ تا انقلاب سیمای آن روز دانشجوئی هیچ شباهتی به سیمای امروز جوانان نداشت؛ درست یا غلط، بسیار مرزهای اجتماعی آن روز ها رعایت می شد. دختران به خانه های مجردی پسران نمی آمدند. می شود گفت مطلقا دانشجوی معتاد وجود نداشت. خوردن مشروبات الکلی و مست کردن امری مذموم تلقی می شد. حفظ حرمت صاحب خانه و حریم خانواده او یک اصل بود. فرهنگی داش آکلی بر این فضا حکومت می کرد. چپ اخلاقی پاکیزه داشت؛ مذهبی های آن روز نیز مذهبی، نه مثل امروز. و این به دانشگاه تبریز اعتباری اخلاقی و اجتماعی می بخشید.
مهدی فتاپورجنبش دانشجویی در سالهای ۴۷ تا ٥۲ شکلگیری دو جریان فداییان و مجاهدین، موقعیت جدیدی در رابطه فعالان دانشجویی و سازمانهای سیاسی پدید آورد. اگر در نیمه دوم سالهای دهه ۴۰ همه سازمانهای سیاسی از طرف فعالان دانشجویی مردود بودند، در رابطه با این دو سازمان تلقی دیگری حاکم بود. این دو سازمان از درون روشنفکران و دانشجویان ایران برآمده بودند و دانشجویان این دو سازمان را از آن خود میدانستند. در آن دوران اکثریت قریب بهاتفاق فعالان دانشجویی خود را هوادار و وابسته به این دو جریان میدانستند. اواخر سال ٥۰ این دو جریان تا حد نابودی ضربه خورده بودند. اکثریت قریب بهاتفاق کادرهای مجاهدین قبل از آنکه اقدامی کنند، دستگیرشده بودند. از تشکیلات فداییان تنها 6 چریک باقیمانده بود. دانشجویان از عمق این ضربات بیاطلاع بودند ولی وسعت دستگیریها و خشونتها در دانشگاه منعکس گردیده بود. این ضربات، اعتبار جریانهای چریکی را نهتنها کاهش نداد، بلکه بالعکس نفوذ آنان افزایشیافته بود.
بهزاد كریمیدانشگاه تبریز از منزلگههای اصلی جنبش فدایی خلق نچه در زیر می آید برشی است از سالهای ٤٥ تا مهر ٤٧ دانشگاه تبریز که نگارنده آن مدت را در لحظه لحظهاش زیست و با چم و خم مسایلش گره خورد. یک نقاشی زنده است از هر آنچه که طی این بازه زمانی در آنجا گذشت و روایتی با قسمی دخالت دادن جنبههای تحلیلی و بعضاً هم آوردن پاره خاطرات شخصی تا بتوان از سیر روندها و تحولات فکری و مبارزاتی آن زمان تصویری زنده به دست داد. قصد، ارایه روانشناسی آن روزگار است در یکی از مکانهایی که منزلگهی برای جریان چریک فدایی بود.
مهدی ابراهیم زادههمرهان شفیق! دهه ۵۰ و فدائیان خلق در دانشگاه صنعتی (آريامهر سابق) ورودی های سالهای ۵۰، ۵۱، ۵۲، ۵۳، و جذب بخشی از آنها به اتاق کوه، گامی بود در جهت هر چه بیشتر سیاسی شدن، فضای موجود. سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ دانشگاه چه به لحاظ اعتصابات دانشجویی که بخشاً از فضای دانشگاه خارج شده و به جامعه کشیده شده بود، چه به لحاظ حجم و ابعاد فعالیت های فوق برنامه دانشجویی، نظير سخنرانی، نمایش فیلم، تأتر، برپایی این نمایشگاه نقاشی و عکس و چه به لحاظ گسترش و تنوع فعالیت اتاق کوه و جانشینی فعالان قدیمی با فعالان جوانتر، میتوان از نقاط اوج جنبش دانشجویی دانست.
محمد نیستانی زیرساختهای ناکارآمد و ناکام ماندن دانشگاهها در آموزش آنلاین دانشجویان این روزها هرگاه سرِمان را در شبکههای اجتماعی و سامانههای پیامرسان میجنبانیم، مواردی از این دست میبینیم؛ فراخوان جمعآوری پول جهت خرید تبلت یا تلفن هوشمند برای دانشآموزان، خبر ابتلا یا درگذشت آموزگاران و مهیبتر از آن گزارشی از خودکشی دانشآموزان به دلایلی متعدد و عمدتاً ناشی از فقر و بعضاً ریشهدار در مشکلات و تنگنظریهای اجتماعی که در کشاکش همهگیری ویروس کووید ۱۹ بیش از پیش خودنمایی میکند. حال بگذارید درخصوص دانشجویان سخن بگوییم، در حالی که بیمها، مشکلات و افقهای تیره برای دانشجویان روشنتر از دانشآموزان نیست، صرف اندک التفاتی به وضعیت آموزشی این قشر در عمل به رفع تکلیف خلاصه شده است.
ویژه ۱۶ آذر، روز دانشجو عصرنو به مناسبت ۱۶ آذر، روز دانشجو، چند سال پیش سوالاتی را با تعدادی از دوستان صاحب نظر و فعالان سیاسی و مدنی در مورد جایگاه ۱۶ آذر در جنبش دانشجوئی،وضعیت این جنبش خواستها و شیوهی مبارزات دانشجوئی مطرح نمود.
هم چنین در آذر ماه ۱۳۸۱ نیز، به مناسبت ۱۶ آذر، روز همبستگی جنبش دانشجوئی، به کوشش ویدا حاجبی و محمد اعظمی گفتگوهائی با برخی از فعالان و دست اندرکاران این جنبش، زنده یادان: حسن قاضی و هوشنگ کشاورز صدر و فرنگیس حبیبی، همچنین دوستان گرامی: بابک امیر خسروی، ناصر پاکدامن، احمد سلامتیان و حمید نعیمی انجام گرفته است که در همان سال در سایت عصرنو منتشر شد.
در سالروز ۱۶ آذر بار دیگر این مصاحبه ها همراه با برخی مطالب دیگر در این زمینه در اختیار علاقمندان قرار می گیرد.
بیژن باران سازمانهای سیاسی برونمرزی همزمان با کنفدراسیون در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم خارج، هواداران سازمانهای سیاسی عمده، فعال بودند. در استبداد مطلقه وابسته، احزاب قلع و قمع شده؛ به خارج کوچیدند. سازمانهای مخفی عمده مائویست، شیعی، مستقل در سازمان توده ای، علنی، دمکراتیک کنفدراسیون جهانی به نشر تبلیغات خود در ۲ دهه از ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ پرداختند.
بیژن باران کادرها و کارهای فرهنگی کنفدراسیون کنفدراسیون یک سازمان صنفی، علنی، توده ای، دمکراتیک بود. بخاطر اختناق سیاسی درون کشور، این سازمان در غرب بزرگترین و قویترین سازمان دانشجویی در جهان بود. در کنفدراسیون خطوط سیاسی امکان بحث و جدل با هم یافته؛ زن و مرد حق مساوی داشتند. مانند نیروهای دیگر نتوانست ماهیت بنیانگرایی شیعی را که از دوره ایزنهاور تا کمربند سبز برژینسکی در خاورمیانه نضج گرفته بود، دریابد. لذا در جدل های بیحاصل سیاسی بخشی از جوشش نیروها هدر رفت.
بیژن باران تاریخچه سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا
عضو کنفدراسیون کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی در خارج (اتحادیه ملی) شبکه ارتباطی برای تبلیغ اخبار به زبانهای مهم غربی و دفاع از مبارزات ایران بود. این توان سریع و جهانگیر از دولت ایران قویتر و موثرتر بود. کنفدراسیون از 10 فدراسیون کشوری مانند آمریکا و آلمان و هر فدراسیون از چند منطقه و چند ده واحد شهری مانند واشنگتن و کلمبیا تشکیل می شد.
بیژن باران سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا عضو کنفدراسیون سازمان دانشجویان صنفی، دمکراتیک، توده ای، علنی، ضد امپریالیسم، ضد حکومت استبداد بود. صنفی برای نیازهای قشر دانشجو مانند شهریه و مسکن، دمکراتیک در بر گیرنده طیف سیاسی از چپ تا راست می شود. توده ای یعنی غیر حزبی بود. بضد استبداد مطلقه و حضور امپریالیسم، دفاع از زندانیان سیاسی بود. برای استقلال، رفع کاپیتولاسیون، آزادی در ایران، تبلیغ مبارزات مردم، گسترش فرهنگ اقوام ایرانی، حمایت از جنبشهای رهایی بخش مبارزه کرد.
بهزاد مالکی جایگاه و چالش های جنبش دانشجوئی و وظایف کنونی آن در مقابل جنبش دانشجوئی دو نوع مطالبات قرار دارد: نخست یک رشته مطالبات خاص که به مناسبات درونی دانشگاه ها و محیط های زندگی و فعالیت دانشجوئی و داشتن حداقل شرایط لازم این فعالیت مربوط می شوند مانند خواست خروج نيروهای انتظامی و امنيتی از دانشگاه ها، مدارس عالی و خوابگاه های دانشجوئی؛ منع حملۀ نيروهای انتظامی به دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجوئی؛ باز گشت دانشجويان اخراجی به دانشگاه ها برای ادامۀ تحصيلاتشان؛ آزادی تشکيل انجمن های دانشجوئی مستقل و نشريات دانشجوئی؛ منع دخالت نيروهای انتطامی و باندهای امر به معروف و نهی از منکر در مسائل خصوصی و به ويژه در روابط عاطفی و جنسی دانشجويان؛ لغو «گزينش دانشجو» و يا استاد و مدرس دانشگاه ها و مدارس عالی عمومی براساس اعتقادات دينی، جنسيت يا منشأ ملی و قومی؛ لغو سهميه بندی دانشجوئی بر اساس جنسيت و يا بر اساس وابستگی به نهادهای حکومتی؛ حذف معيارهای مبتنی بر جنسيت، مذهب، عقيده، مليت يا قوميت در زمينۀ اعطای بورس و کمک تحصيلی مسکن دانشجوئی، انتخاب رشته و غيره؛ حق تدريس و تحصيل به زبان های ملت های غير فارس ساکن ايران.
مهندس حمید ذوالنوراولین تظاهرات یکپارچه دانشگاه تهران (نگاهی به جنبش دانشجوئی سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ خورشیدی در ایران*) اوّلین میتینگ دانشجوئی در اواخر تابستان ۳۹ با امضاء جبهۀ ملّی و به ابتکار آقای عباس شیبانی در میدان جلالیه که آن موقع زمین بی در و پیکری بود برگزار گردید (با میتینگ سال ۴۰ جبهۀ ملّی در جلالیه اشتباه نشود.). در هفته بعد که آقای شیبانی فراخوان دیگری برای میتینگ بعدی اعلام میکند از طرف رئیس شورای جبهه آقای کاظمی مورد تکذیب قرار گرفت. این میتینگ با دخالت و حمله مأموران انتظامی تبدیل به تظاهرات پراکندهای در خیابانهای اطراف گردید که طی آن عدهای را دستگیر کردند.
فعالان دانشجویی در میزگرد «شرق» از کمپین نجات دانشگاه میگویند دانشگاه اولویت دولت نیست «کالاییشدن مدارک دانشگاه و غلبه نگاه کمّی به فعالیتهای علمی که نشئتگرفته از آییننامههای ارتقای اعضای هیئت علمی است، راه سوءاستفاده استادان از دانشجویان تحصیلات تکمیلی را برای ارتقای درجه و ایجاد رزومه برای خود هموار کرده که این مهم به سطح علمی استادان و کیفیت آموزش دانشگاهها ضربه زده است. این مهم جز با اصلاح قوانین و آییننامههای بالادستی که ملاک و معیار رتبهبندی استادان را کمّی تلقی میکند و از نگاه به امور کیفی غافل است، بهبود نخواهد یافت. شایسته است مدیران عالیرتبه و تصمیمگیران حوزه وزارت علوم با اعمال تغییرات اساسی در این قوانین، مانع از ادامه این روند مخرب شوند تا بیشازاین جایگاه ارزشمند علمی دانشگاهها به واسطه کمیتمحوری تنزل نیابد».
متن بیانیه ۸۰۰۰ فعال دانشجویی درباره شرایط دانشگاهها و نظام آموزش عالی انتظار میرود که مدیرانی شایسته سکان هدایت دانشگاهها را بر عهده گیرند در دولت یازدهم بسیاری از برنامهها و سخنرانیها به دلیل مداخلهی نهادهای فراقانونی لغو شد و نیز جمع زیادی از فعالین دانشجویی به نهادهای قضایی و امنیتی احضار شدند؛ حال آنکه وزیر محترم و معاونین ایشان حتی یک بار به این روندها واکنش قاطعی نشان ندادند و در اکثر موارد روسای دانشگاهها نیز به تاسی از وزیر، همصدایی با سرکوبگران را بر ایستادگی ترجیح دادند. اکنون وقت بازگشت به قانون است تا با بهرهبرداری از ظرفیتهای قانونی و تکیه بر پشتوانه مردمی، دست مداخلهجویان بروندانشگاهی که خود را قیم هر چیزی در این کشور میدانند از محیط امن و علمی دانشگاه قطع شود و با حضور مدیرانی شجاع، توانمند و مقتدر در جایگاه روسای دانشگاهها، پروندهی دخالت نهادهای غیرمرتبط و موازی در دانشگاه برای همیشه بسته شود.
ویژه ۱۶ آذر، روز دانشجو با مصاحبه هایی از دوستان ارجمند: ابوالحسن بنی صدر، مهرداد درویش پور، منیره برادران، ناهید نصرت، ژاله وفا، بهزاد کریمی، محمد اعظمی، کاظم کردوانی، مجید زربخش، مهدی فتاپور و ...
هم چنین به ضمبمه گفتگوهائی با برخی از فعالان و دست اندرکاران این جنبش، زنده یادان: حسن قاضی و هوشنگ کشاورز صدر و همچنین دوستان گرامی: فرنگیس حبیبی، بابک امیر خسروی، ناصر پاکدامن، احمد سلامتیان و حمید نعیمی از آرشیو عصرنو
ابراهیم اسکافیچرا فضای پادگانی دانشگاه از بین نمیرود؟ در دوران دولت قبلی فشار بسیار زیادی بر دانشجویان و اساتید وارد شد به نحوی که اگر همین مسیر ادامه پیدا میکرد فقط دانشجویان و استادان همسو با دولت میتوانستند در دانشگاه حضور داشته باشند و دانشگاه از حالت نهادی عمومی خارج میشد. ریاست محترم جمهور در زمان انتخابات با هوشیاری تأکید زیادی بر آزاد بودن فضای دانشگاهها کردند و به درستی اعلام کردند که بر دانشگاه نباید فضای پادگانی حاکم باشد. از سوی دیگر ایشان و سایر مسئولان دولت بارها اعلام کردهاند که در مقابل فشار مخالفانِ دولت، انتظار دارند که دانشگاهیان به صحنه بیایند و از دولت حمایت کنند. گاهی این صحبتها حالت گلایه نیز پیدا کرد.
تقی روزبهروایت دیگری از ادعای مرگ جنبش دانشجوئی: دانشگاه مرد؛ زنده باد "دانش" گاه! اما تناقض و دوگانگی بین واقعیت های جنبش دانشجوئی و ادعای ایشان مبنی بر مکانی برای دانش اندوزی صرف چنان بارز و گسترده است که برای توجیه آن لازم می افتد که جنبش دانشجوئی را ساخته و پرداخته ذوق و شوق یک مشت عناصرسیاست بازمعرفی کند. گوئی که جنبش دانشجوئی دست پخت تؤطئه آنهاست و اصالتی ندارد.
جنبش دانشجوئی در ِاغماء؟!
رکودجنبش دانشجوئی از منظرمیزگردبی بی سی* جامعه دانشجوئی و جنبش دانشجوئی بخش غیرمنفکی از جامعه ایران و تب و تاب جنبش عمومی است. در مسیرعمومی و قوس های بلند این رابطه را بهترمی توان مشاهده کرد. البته جنبش عمومی از آسمان نازل می شود و محصول کنش و واکنش بخش های مختلف آن و در عین حال تأثیرگذاری آن ها برروی هم است، و بنابراین وقتی از پیوندمتقابل هم چون ظروف مرتبطه صحبت می شود، نباید آن را به تبعیت یک جانبه یکی از دیگری فروکاست و جنبش ها را از درون تهی و سربفرمان کرد.
تقی روزبهنگاهی به جنبش دانشجوئی در سه پرده! چکیده دعوای مجلس با دولت را می توان در یک جمله چنین خلاصه کرد: دانشگاه جای شوخی نیست. علم الهدی امام جمعه دریده و درشت گوی مشهد، در مورد۱۶ آذر چنین خطبه خواند: "مديران دانشگاهها نبايد اجازه دهند عدهيي به اسم حمايت از جنبش دانشجويي، دروازه دانشگاههاي كشور را بر روي ضدانقلاب باز كنند. دانشگاه جاي تريبونسازی براي ضدانقلاب، ضد نظام و ضد ولايتفقيه نيست. جاي عناصري كه ميخواهند جنبش دانشجويي را مصادره كنند، در دانشگاههاي كشور نيست (چون قبل از آنها مصادره شده است!).
ويزه نامه ۱۶ اذر ، گفت و گوهایی درباره تجاربی از تاريخ جنبش دانشجوئی گفت و گو های زير توسط ويدا حاجبی و محمد اعظمی، در سال و ۱۳۸۱به مناسبت ۱۶ اذر صورت گرفته است. جنبش دانشجوئی در کشور استبداده زدۀ ما، از زمان پيدايش خود تا کنون نقش «سنگ چخماق» خيزشهای اجتماعی و تحولات سياسی را بر دوش داشته است. در طول حيات پنجاه سالهاش افت و خيزهای پرفراز و نشيبی را از سر گذرانده. بازتابی بوده از فضای سياسی حاکم بر جامعه؛ متأثر از آن و تأثير گذار بر آن. در غياب احزاب و سازمانهای سياسی، در نقش آنها ظاهر شده و گاه تا حد بديل قدرت پا پيش نهاده است. در حضور احزاب و سازمانها در پهنه جامعه، جايگاه مستقل خويش را فراموش کرده و گاه به دنباله روی از سياست و مشی اين گروه يا آن حزب فرو افتاده است.
علیرضا ثقفیفراز و فرودهاي جنبش دانشجويي در يك قرن اخير دانشجويان به عنوان يك لايهی اجتماعي مهم ظاهر شدهاند، امري كه قبل ازآن وجود نداشت و اين لايهی اجتماعي در مبارزات طبقاتي تا قبل از جنگ جهاني دوم يا اصلا نمودي نداشت يا بسيار ضعيف و در حدود گروههاي كوچك چند نفره بود. اوج مبارزات دانشجويي در سال 1968 بود كه جوامع كشورهاي مختلف با پديدهاي مواجه شد كه تا آن زمان چندان جدي نبود. در مي 1968 جنبش دانشجويي كه به طورعمده در كشورهاي اروپايي، فرانسه، آلمان و..... سر برآورده بود، خواهان دگرگوني نظام سرمايهداري بود.
به بهانهٔ ۱۶ آذر روز دانشجو: یادوارهٔ فرامرز صوفی محمود فرامرز همراه کیومرث زرشناس و سعید آذرنگ یک ماه قبل از قتلعام تابستان ۶۷ اعدام شدند. اعدام او برای کسانی که این انسان عاشق و دوست داشتنی را میشناختند غمی جانکاه و آزار دهنده برجای گذاشت. ویژگی شخصیت دوست داشتنی فرامرز مدارا و صبوری و مردمداری به دور از هرگونه جنجال و هیاهو بود. او حتی در سختترین شرایط با دشمنان خود با متانت و انسانیت برخورد میکرد. آنچه برای فرامرز اصل بود سعادت انسان و بهروزی مردم میهن از هر قوم و مذهب و رنگ بود. فرامرز هرگز از گفتگو و مدارا حتی با کسانی که با او دشمن بودند، پرهیز نمیکرد. فرامرز از جملهٔ هزاران انسان و مبارز پرتلاشی جانباختهای است که اطلاعات چندانی از زندگی و تلاش آنها در دست نیست.
ثمينا رستگاريبا گذشت يك دهه
چه شد كه اينگونه شد؟ فرقي نميكند چه دولتي بر سركار باشد فرقي نميكند دولت هاشمي باشد يا خاتمي يا احمدينژاد. دانشگاه مثل نبض جامعه ما است، با ديدنش ميشود فهميد چه خبر است. ديروز مراسم روز دانشجو در دانشگاه تهران برگزار شد. ديدن عكسها و شوق دانشجوياني كه بيرون از سالن را هم پركرده بودند، برق نگاههاي دختران و پسراني كه پيشاني بند ياحسين روي پيشانيشان بسته بودند خاطره انگيز بود.
محرومیت از تحصیل دانشجویان معترض، در گفتوگوی رادیو زمانه با فئواد شمس فعال اجتماعی و دانشجوی ستارهدار من هم به طبقه دوم سازمان سنجش، جایی به نام «هسته گزینش» رفتم و اسم و شماره داوطلبی خودم را دادم. ابتدا دوستانه گفتند که باید بروم و بعد پیگیری کنم. وقتی اصرار کردم، منشی یا کارمند مربوطه، پروندهای را باز کرد که در آن یک «فهرست اسامی» آمده بود. بعد به مانند آدمی که کمی هم ترسیده باشد، خیلی آرام به من گفت: «شما از طرف وزارت اطلاعات محروم شدهاید و آنها دستور دادهاند که به شما کارنامه ندهیم.»
نوام چامسکی خواهان آزادی دانشجویان زندانی در ایران شد هم اکنون حداقل ۲۹ دانشجو در زندان هستند. بسیاری از دانشجویان نیز در انتظار اجرای حکم هستند یا با قیدوثیقه آزاد هستند. اسامی دانشجویانی که هماکنون در زندان هستند به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: محمد احدی، حسن اسدی زیدآبادی، حامد امیدی، مجید توکلی، سعید جلالیفر، علی جمالی، مهدی خدایی، بابک داشاب، مجید دری، حامد روحی نژاد، روحاله روزیطلب، حسین رونقی ملکی، شاهین زینعلی، روزبه سعادتی، افشین شهبازی، فرشته شیرازی، ایقان شهیدی، آرش صادقی، ابوالفضل طبرزدی، جواد علیخانی، مهرداد کرمی، مهدیه گلرو، حبیب ا…لطیفی، علیاکبر محمدزاده، شبنم مددزاده، علی ملیحی، ضیا نبوی، عاطفه نبوی و بهاره هدایت.
|