سعید رهنما اخلاق در تفکر مارکسی فلسفهی اخلاقی او را در کدام دسته از نظریههای اخلاقی میتوان جا داد؟ آیا یک نظریهی پیآمدگرا و غایتگرا است، و یا وظیفهباور است؟ آیا ترکیبی از آنهاست، و یا اصولاً در هیچ یک از فلسفههای اخلاقی نمیگنجد؟ نظرات در این زمینه فراواناند، و امکان مرورِ همهی آنها در یک مقاله نیست و من تنها به پارهای از مهمترین آنها اشاره میکنم. تردیدی نیست که بیشترین و راحتترین برخورد به این نظرات قرار دادن دیدِ مارکس در مقولهی دیدگاهِ پیآمدگرا و نتیجهباور است، چرا که برکنار از دیدگاههای اولیهاش، تأکید عمدهی او بر نفی نظام سرمایهداری است که بنیانش بر استثمار و بیاخلاقی استوار است، و تلاش برای استقرارِ جامعهای است عاری از استثمار و بیگانگی که بتواند تحققِ اخلاقِ اجتماعیِ واقعی را میسر سازد
اسماعیل رضاییوهم و فهم بشریت در تقابل بین دنیای کهن و نوین، راهی بسوی زیستی انسانی تر و مفیدتر را آغاز کرده است. روندی که مقاومت و مداومت اقدام و عمل کهنه اندیشان و قدرتمداران را برانگیخته و ترور و وحشت را رواج عام بخشیده است. این روند با تمهیدات نوینی از سوی صاحبان قدرت و ثروت متناسب با فرایند تکامل تاریخی جامعه و انسان تشدید شده است. بلوک های نوین قدرت نظم نوینی را نوید می دهند که پیوند های نوین جهانی و انسانی آغاز گر عصری خواهند بود که در آن زیست انسانی ابعاد بهتر و مفیدتری را به همراه خواهد داشت. پیروزی و صلح و همزیستی مسالمت آمیز زمانی مفهوم واقعی خود را می یابند که انسان ها با یک پوست اندازی فکری به درک و فهم نیازهای کنونی حاصل تکامل تاریخی دست یابند. استبداد تاریخی و تحمیل عقیده و آرا با تداوم واپسگرایی ایده و عمل با ایجاد وقفه در شکل گیری دنیای انسانی تر ادامه خواهد داشت.
خدامراد فولادیخیزش ِ انسان ساز و دوران ساز ِ شهروندان ِ ایرانی انسان سازی و دوران سازی در مفهوم ِ تاریخی- تکاملی، رابطه ی همبسته و همپیوسته ی دو سویه دارند. یعنی هم انسان دوران ساز است و هم دوران انسان ساز، که این رابطه ی دوسویه در رژیم ِ واپسگرای اسلامی- استبدادی ِ حاکم بر ایران قطع، و به همین دلیل در تکامل ِ اجتماعی و سیاسی – اقتصادی ِ جامعه نیز ایجاد ِ گسست شده است. گسستی که خیزش ِضد ِاستبدادی ِکنونی با آلترناتیو ِ پیشرفت خواهانه و تکامل گرایانه اش یقینن بر آن چیره خواهد شد و جامعه را در مسیر ِهمبسته گی و همپیوسته گی وهمترازی با دیگرجامعه های انسانی در کلییت ِ پیشرفته اش قرار خواهد داد.
اسماعیل رضاییجهانی شدن و جهانی بودن* جهان در پیوند با شدن و گشن انسان ها، بسوی پیوند های نوینی از روابط و مناسبات اجتماعی روی آورده اند که با پویایی و بالندگی نیروهای مولده، عرصه های نوینی از زیست جهانی را تجربه می کنند. جهانی شدن روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی که در نوع نگاه انسان ها به روند هستی اجتماعی دگرگونی ایجاد کرده است؛به چالشی برای تداوم زیست انگلی ساختار طبقاتی مبدل شده است. در دایره این تکامل تاریخی که ساخت و بافت کهن و فرتوت نظام سلطه سرمایه را نفی می کند؛ تلاش همه جانبه ای از سوی عمّال سرمایه برای حفظ و حراست از بودن جهانی فاقد مشروعیت ساختی در برابر شدن جهانی با استاندارد های نوین زیستی، در پیش گرفته اند. پیوندهای جهانی شدن در نیمه راه و در تضاد و تقابل با منافع سردمداران ثروت و قدرت، گرایش بسوی تکه تکه شدن
آرام بختیاریفرانسیس بیکن،- فیلسوف تجربه گرا؛ ولی بی خبر از اختلافات طبقاتی فرانسیس بیکن؛ فیلسوف روشنگر، علم شناس، بارون، زندانی سلطنتی در مرکز نظرات بیکن روشهای علمی برای کشفیات جدید است، گرچه او به ریاضیات و قیاس ریاضی اهمیت نمیداد. وی روش ارسطو را تهیه لیست از مشاهدات می نامید. راسل روش بیکن را جانشینی مفید برای روش قیاس جبری و عام پیشین بشمار می آورد. متد بیکن متکی به آزمایش و تجربه، جانشین متد اسکولاستیک قرون وسطایی است که متکی به دین و خرافات و ذهنیات بود. راسل میگفت در علوم تجربی مدرن، روش استقرایی کافی نیست بلکه باید از روش و تئوری قیاس نیز استفاده نمود. او مدعی بود که بیکن از کشفیات نظری هم عصران و همکاران خود مانند کپلر اغلب بی خبر بود.
اسماعیل رضایی انقلاب و آگاهی آگاهی اصولا پلی بین شناخت انسانی و تحول و تکامل تاریخی می باشد. آگاهی ضمن برآمد تحول و تکامل تاریخی جامعه و انسان، در بروز دگرگونی و تغییرات اساسی اجتماعی نقش اصلی و مهمی را بازی می کند. ضرورت های اجتماعی و طبیعی اگرچه می توانند در ایجاد بستر دگرگونی های اجتماعی نقش بازی کنند؛ ولی این تغییر به تنهایی ممکن است در راستای اهداف و آرمان های اجتماعی سوق نیابند. همچنین آگاهی اگر با ضرورت های تاریخی و صیرورت انسانی پیوند نخورد؛ قدرت اعمال و اجرای یک تغییر به واقع انقلابی را دارا نخواهد بود. بنابراین آگاهی دارای یک مادیت کمّی است که با ضرورت های تاریخی و اجتماعی برای یک انقلاب واقعی همراه می شود. اصولا انقلابات ناقص و ناتمام و یا شکست خورده از یک انتزاع بین آگاهی و ضرورت های اجتماعی و تاریخی برخوردارند. بنابراین انقلابات ناقص و یا ناتمام در پروسه تحولات تاریخی و تحت تاثیر رویکردها و عملکردهای عناصر مسلط بر دستاوردهای جامعه انقلابی بسوی آگاهی های لازم برای تغییر بنیادی و انسانی هدایت می شوند.
بیژن باران دین، عرفان، تصوف در دوران پیدایش ادیان افق آینده برای بشر بجز وعده های یوتوپیایی نبود. روشنفکران ییشاسرمایه داری گذشته گرا بودند. دین، عرفان، تصوف یک آغاز در گذشته گذاشتهِ؛ تلاش ییروان برای رسیدن به آن با ریاضت و دعا بود. با اشاعه مارکسیزم آینده نگری برای بشر با استناد به انگاره پیدایش طبقات و ارزش اضافی جهانگستر شد. آینده نگری نه برنامه اقتصادی شرکتها برای سود یا توسعه دولتها برای اشتغالزایی در سرمایه داری؛ بلکه فاز تولید دراز مدت بشریت است.
آرام بختیارینسبی گرایی،- عیب و اشکال بزرگ مکتب «تاریخ گرایی» ترجمه و تفسیرهای مغشوش از جریان تاریخ گرایی تاریخ گرایی واژه ای است لاتین، و مکتبی در قرن ۱۹ میلادی که کوشید تمام پدیدهها و حوادث تاریخی اجتماعی را از نظر تاریخ آنان و با کمک منطق نسبی گرایی توضیح دهد. چپها و لیبرالها در مقابل راست ها و محافظه کاران، مدعی شدند که مقوله تاریخ گرایی به: فرهنگ شکاکی و نسبی گرایی منتهی میشود و دارای یک بار منفی ، و امکاناتش محدود است. چپها آنرا اساس ایدئولوژی غیرتاریخی و سرگردان پایان بورژوازی میدانند. تاریخ گرایی مارکسیستی شرایط طبقاتی- تاریخی را مورد توجه قرار میدهد.
امید همائیجنگ فلاسفه و حکما چه برایِ نشان دادنِ زیانهای آن و چه برایِ یافتنِ انگیزه و چرائی آن به موضوع جنگ پرداختهاند. گویا افلاطون آن را به احساساتِ تند از قبیلِ نفرت و غرور نسبت میدهد. آلن فیلسوفِ فرانسوی جنگ را ناشی از اختلافات مذهبی میبیند. با این حال باید بین احساسات فردیِ برپا کنندۀ جنگ و دلائلی که میتواند دولتها را به این اقدام وادارد تفاوت قائل شد. مقامِ سیاسی نمیتواند بر اساس احساسات فردی گام بردارد. وی باید مسائل را از دید گستردهترو با دوراندیشی بنگرد و زیان ها ومنافعِ ملّت را در نظر بگیرد.
آیا جنگ یک ضرورت است یا یک تصادف؟
علیرضا بهتوئی«انقلاب» یا گامهای صبورانه در راه گذار به دموکراسی؟ آرمانهای دموکراتیکِ انقلابِ مشروطیت، این راه طولانی تاکنون طی شده در ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری، تفکر غالب در فضای سیاسی و روشنفکری ایران است. این مسیر طیشده از انقلاب مشروطیت تاکنون، در توسعهی آیندهی سیستم اجتماعی – اقتصادی ایران تأثیر جدی دارد. مردم ایران علیرغم فشارها و محدودیتهای سیاسی سهمگین این سالهای اخیر، به شکلی پیگیر در تلاش برای تحقق حقوق شهروندیشان و پیش راندن کشور در راه دموکراسی و پیشرفت تلاش میکنند. از منظر دموکراتیزه کردن حیات اجتماعی که به حوادث تاریخی بنگریم، هر حادثهای نظیر جنبش مهسا، یک گام جدی به جلو است، یک مرحله از ساختن عمارت باشکوه دموکراسی در جامعه است. راهی طولانی که ۱۱۷ سال پیش آغاز شد.
|