آرام بختیاری شناخت و تئوری شناخت، میان آرمانگرایان زمینی شناخت و تعاریف چپ انسان گرا از آن بحث و ماهیت شناخت با پرسش اصلی فلسفه یعنی مبارزه جریان ماتریالیسم با ایده آلیسم مرتبط است. شناخت به معنی آگاهی موجب تسلط انسان بر طبیعت و برجامعه میگردد. شناخت میتواند بشکل تئوری یا بشکل دانش تجربی، اساسی برای اقدامات عملی انسان مسئول باشد. آن در لباس دانش نظری و تجربی؛ ورای حوزه محدود عینی: طبیعت، جامعه، تفکر، و ورای جهان مادی، وجود دارد. شناخت یعنی مجموعه دانش انسانی بشکل عالی و جهانشمول. آن جریان و انعکاس تاریخی واقعیت عینی در آگاهی انسان است.
علی رها۹۰ ثانیه تا ساعت صفر! بهمناسبت سالگرد آغاز جنگ اوکراین یورش نظامی روسیه به اوکراین شرایط عینی نوینی ایجاد کرده است. جهان پس از جنگ تغییر کرده است. این شرایط نوین برای گرایشهای سوسیالیستی در حکم چالشی بزرگ است که همهنگام، بحران نظری چپ را بیش از پیش آشکار کرده است. ازاینرو، جنگ امپریالیستی روسیه، بین گرایشهای سوسیالیستی، واکنشهای بسیار متفاوت و متضادی برانگیخته است. طبعاً در اینجا روی سخن با چپهای مستقل و اصیل است. بنابراین، گرایشهایی که از حملهی امپریالیستی روسیه دفاع میکنند و یا آن را بههرنحو توجیه میکنند، قطعاً مد نظر نیستند.
اسماعیل رضاییرهبر و راهبر
نبود رهبری، ضرورتا مانع اصلی و اساسی تداوم و تعمیق جنبش انقلابی نیست؛ ولی می تواند در غیاب رهبری و یا رهبران مترقی، حاکمیت ارتجاع و بارزههای تاریخی گذشته را بر سرنوشت مردم ممکن سازد. در این میان واپسگرایی و سیاست عوامانه متکی بر این واپسگرایی در برآمدن ارتجاع و استبداد بر سرنوشت جامعه نقش عمده و اساسی را بازی می کنند. چرا که سیاست عوامانه به تبیین و تحلیل روندهای محیطی متکی نبوده و در تدوین و تصمیم خود تابع روند های روزمره گذر حیات اجتماعی می باشد. ناتوانی سیاست های عوامانه در درک و فهم گذر واقعی حیات انسانی، به تعجیل و شتاب روی آورده و با انتخاب رهبران کاریزمایی و یا ارتجاعی، روند سقوط و یا وقفه های تاریخی جنبش انقلابی را تسهیل می کنند. جنبش اعتراضی و انقلابی کنونی مردم ایران، اکنون با گرفتار آمدن در دام سیاست های عوامانه نخبگان سیاسی ، عرصه را برای تلاش و تکاپوی بی وقفه و روزافزون ارتجاع و استبداد با حمایت همه جانبه اقتدار و استبداد اقتصادی و سیاسی قدرتهای مرتجع جهانی فراهم نموده است.
آرام بختیاریارسطوگرایی؛ تحریف و تفسیرهای اسلامی- مسیحی از آن ارسطوگرایی میان تفسیر ماتریالیستی و ایده آلیستی ارسطو گرایی، جهانبینی و جریانی است ۲۳۰۰ ساله که توسط شاگردان، مریدان، مفسران و مترجمان افکار ارسطو در شرق و غرب وارد فلسفه، دین و فرهنگ شد. آن همچون خود فلسفه ارسطو چند جانبه و متناقض است. نخستین نسل بعد از مرگ ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ پ.م) کوشید تفسیری ماتریالیستی از اندیشه های او ارائه دهد. ارسطو به فلسفه متافیزیک میگفت فلسفه اولی یا نخستین فلسفه. از جمله اصول آن: ابدیت جهان و تداوم آن بود. ارسطو گرایی هیچگاه دچار نوگرایی و رنسانس نشد و بشکل نئوارسطوگرایی در نیامد. آن نقشی مداوم و طولانی، مهم و موثر در سیر تاریخ اندیشه انسان داشته. تغییرات ساختارهای اجتماعی، تغییر روابط تولید سرمایه داری و رشد علوم طبیعی، علت و معلول تحولات ارسطوگرایی بودند.
ابراهیم هرندیجهـادِ جـانـوری گرايش قبيله ای، زمينه ساز گرايش های قومی، دينی و ایدئولوژیک است. ريشۀ بسياری از تنش هایی که از انسانمداری و گسترش ارزش ها و اخلاق باهمی در میان اقوام و قبیله ها و ملت ها جلوگیری می کند را باید در این گرایش غریزی پی جست. البته این سخن بمعنای نادیده انگاشتن نقش آموزش و پرورش و فراگیری نیست. بلکه هدف پافشاری براین نکته است که اگر جامعه مدیریت نهادینه ی مدنی نداشته باشد، با شتاب شکلی جنگلی بخود می گیرد و از ارزش ها و اخلاق انسانی تهی می شود. هر سنّتِ انسانی که در جامعه ای پدیدار می شود و پا می گیرد، نیاز به پشتیبانی و نگهداری دارد. دموکراسی یکی از این سنُت هاست که قراردادی اجتماعی ست.
آرام بختیاری ریشه های فرهنگ سکولار غرب در جنبش رنسانس رنسانس،- چگونه غرب غرب شد و ما شرق هم نشدیم دوره رنسانس یا عصر نوزایی، حدود ۶ قرن پیش در اروپا علیه کلیسا و نظام فئودالی آغاز شد. آن واژه ای است فرانسوی و به معنی بیداری و رستاخیز نیروهای خلاق و فرهنگی؛ مفهومی است تاریخی فرهنگی میان قرون ۱۶-۱۳ میلادی؛ که شامل تحول و پیشرفت در: هنر، ادبیات، فلسفه، علوم طبیعی، آموزش، تکنیک، موسیقی،تئاتر، مد، و سیاست میباشد. محتوای فکری ایدئولوژی رنسانس، هومانیسم سکولار مادی این جهانی ضد کلیسایی ضد فئودالی بود. فلسفه رنسانس علیه: مسیحیت اسکولاستیک، روحانیون، عرفان مسیحی، و کوشش برای آزادی از زنجیر الهیات، و زمینه ساز جنبش رفرماسیون مذهبی بود.
سیر حکمت در تاریخ
نقدی بر آثار دکتر شرف الدین خراسانی در تاریخ فلسفه (۶) یکی از دستاوردهای ارزشمند لوکاچ در عرصه بررسی مقولات دریافت روشن او از دیالک تیک آزادی و ضرورت و تصادف و قانونمندی است. لوکاچ از داده های فیزیک اتمی ، از جمله پژوهش های ماکس پلانک و برتراند راسل، نتیجه می گیرد که هستی از فرآیندهای بازگشت ناپذیر درست شده است، و به این معنا سراسر هستی تاریخمند است. از آن جا که ضرورت در هستی همواره با احتمال اتفاق و تصادف همراه است، جنبش های واقعی این هستنده ها را تنها با روش های آماری می توان دریافت. ما در کردار خود تنها احتمال های زیاد را در نظر می آوریم و احتمال های اندک، کمتر در تصمیم گیری های ما اثر می گذارند.
|