اسماعیل رضایی وکالت و حقارت وکالت که واگذار کردن کاری با اعتماد و اطمینان به کسی مفهوم می یابد؛قبول قیمومت کسی که مورد وثوق قلمداد شده و تصمیمات و اقداماتش مورد قبول و پذیرش وکالت دهنده می باشد.انتخاب نماینده و پذیرش قیمومیت کسی برای تعیین سرنوشت دیگری، دقیقا از ساخت و بافت طبقاتی برخوردار بوده و همواره طبقات مافوق و بالادست با سرسپردگی به ساختار غالب سرمایه هستند که به عنوان قیم و نماینده از سوی نخبگان و یا افراد شناخته شده مطرح و معرفی می شوند. این تصمیم گیری حقارت بار برای فرودستان و تحمیق جامعه برای پیشبرد اهداف ارتجاعی فرادستان، اصولا زمانی بستر مناسب و قطعی خود را پیدا می کند که اقشار و طبقات بالادست از تعمیق و تغییرات بنیادی جامعه تحت اقدام و فشار فرودستان، به هراس افتاده و در تکاپوی همه جانبه برای توقف این فرایند انقلابی به نفع اقشار بالا دست روی می آورند.فرایندی که هم مورد حمایت و پشتیبانی صاحبان قدرت و ثروت داخلی و هم عوامل خارجی قرار دارند.
آرام بختیاریتاریخ فلسفه غرب به زبان ساده و اجمالی سیر اندیشه فلسفی در شرق و غرب تاریخ فلسفه غرب؛ بیشتر از فلسفه شرق، گواهی است بر مبارزه ماتریالیست ها با ایده آلیست ها، مبارزه بین ترقی خواهان و مرتجعین، بین علم و خرافات؛ چون نیروهای پویا و مترقی نیاز به جهانبینی مادی داشتند و خواهان تغییر و پیشرفت بودند و نیاز به شناخت جامعه و طبیعت و انسان داشتند. ایده آلیست ها ولی خواهان حفظ جامعه طبقاتی بودند که نیاز به دین و خرافات و اسطوره و عرفان داشت، تا جهان را غبرقابل شناخت و غیرقابل تغییر معرفی کنند. در حالیکه ایده الیسم مانع شکوفایی علوم و تجربه و تحقیق بود، ماتریالیسم با علوم دیگر متحد شد و از آنان در مقابل فرهنگ ایستا، خرافاتی و ارتجاعی دفاع نمود.
بیژن باران دین و دربار در ۵ هزار سال پیش- ایلام فرهنگ در باورهای شفاهی و اقلام هنری در ۷ هزار سال تاریخ ایران بجا ماند. آثار هنری آیینه باورها از تمدن جیرف و ایلام تا هخامنشی و ساسانی با اشاراتی در کتب یونانی، ارمنی، آشوری، رومی، عبری، عربی اند. نیز تمهای زروانی، مهری، ایلامی، زرتشتی در آداب و رسوم کنونی ایرانی دیده شوند. باید آثار هنری بمثابه نماد باورها به متن تاویل شوند. برخی از تخیلات ایرانی در الهیات، فلسفه، عرفان، علم موافق با تمدن مدرن اند.
آرام بختیاریفلسفه کمونیستی، دین، ایدئولوژی، جهانبینی، یا مکتب رهایی بخش؟ فلسفه کمونیستی برای آنارشیستها و نسلهای برباد رفته. لنین بشکل آشتی ناپذیری علیه رویزیونیسم و اپورتونیسم مبارزه نمود و مارکسیسم را بصورت جدیدی در زمان امپریالیسم تئوریزه کرد. او بعد از انقلاب اکتبر روسیه: سیستم جهانی سوسیالیستی، توسعه و شکوفایی جنبش جهانی کمونیستی، و مبارزه جهانی علیه امپریالیسم را طراحی کرد. فلسفه کمونیستی مدرن را مارکس و انگلس پایه گذاری کردند، لنین ولی آنرا مدام بشکل: جهانبینی طبقه کارگر، جنبش بین المللی کمونیستی، گردآوری تجربیات ساختار جامعه سوسیالیستی، و مبارزه آزادی بخش انقلابی در کشورهای جهان سوم، تکمیل تر کرد. فلسفه کمونیستی خواهان مسلح نمودن روشنفکران مردمی، زحمتکشان و طبقه کارگر به اندیشه مارکسیسم- لنینیسم، برای انجام انقلاب و برای تاسیس جامعه سوسیالیستی در آینده است.
اسماعیل رضاییتوهین و موهن انسان ها در مراودات و مناسبات اجتماعی خویش با اتکای به جایگاه و پایگاه اجتماعی اکتسابی، در برابر رویکردهای عمومی واکنش خاصی از خود بروز می دهند. عکس العمل هایی با بن مایه های ذهنی نهادین و پیش فرض های آلوده به تامل و تخیل همراه با تصلب اندیشه و تعصب ایدهای روند تعاملات اجتماعی نامتعارفی را در پیش میگیرند که موهن بوده و اهانت آمیز تلقی میشوند. رفتار و کردار موهن و واژهها و کلمات توهینآمیز با بار معنایی متفاوت و متکاثر در فرهنگ های مختلف، اصولا از مادیت حیات جمعی تغذیه میشوند. عصبیت، ناتوانی ذاتی و یا محرک های احساسی و همچنین درک و فهم ناقص و مبهم رویکردهای محیطی همگی به نوعی میتوانند در بروز توهین و یا رفتار و کردار موهن نقش اساسی را بازی کنند. ولی تمامی این مفاهیم و پدیده ها با حیات مادی زیست اجتماعی و یا روابط و مناسبات تولیدی پیوند دارند.
آرام بختیاری پراگماتیسم امریکایی،- عملگرایی بجای اندیشه ورزی چارلز پیرسه، آغاز فلسفه پراگماتیسم در امریکا پراگماتیسم حقیقت را فقط به عنوان نشانه مفید بودن عملی ارزشیابی میکند؛ مثلا دین بشکل حقیقت الهی برای بورژوازی امپریالیستی ارزیابی میشود چون رونق آنرا مفید میداند. پراگماتیسم جناب دروی که نوعی ابزارگرایی است، هماهنگی زیادی با جهانبینی نیچه و پوزیویتیسم محفل وین داشت؛ که آنرا میتوان بشکل "فلسفه زندگی" نیز بکار برد. در نظر پراگماتیست ها، سود و استفاده در هر اقدامی مهم است. ارزش نقد اقتصادی حقیقت مهم است و نه ادعاهای: عبادی، سخنسرایی، روشنفکری، هومانیستی، منطقی جدلی.
سعید رهنمانابغههای اهریمنی روشنفکران ارگانیکِ جبههی سرمایه چهگونه پروژهی نولیبرالیسم را جا انداختند ظهور نولیبرالیسم معمولاً نتیجهی تحول طبیعی و اجتنابناپذیر سرمایهداری قلمداد میشود. حال آن که برکنار از جنبههای اقتصادی و همخوانی کامل آن با ماهیت نظام سرمایهداری، نولیبرالیسم نتیجهی پروژهی هدفمندی بوده که زیرکانه از سوی ائتلاف نامیمونی از ارتجاعیترین جریانهای دستراستی، صاحبان سرمایه، و اقتصاددانان و وکلای مزدور، با هدف احیای قدرت و سلطهی طبقاتی تمامعیاری که سیاستهای ترقیخواهانهی پس از جنگ جهانی دوم تضعیف کرده بود، طراحی و بهموقع اجرا گذاشته شد. گسترش سریع آن نیز جنبههای بسیار مهم فرهنگی داشته، و با ذهنیتسازی کاذبی تبدیل به ایدئولوژی مسلط جهانی شده است.
|