منوچهر صالحی لاهیجی جهان پسادمکراسی با آغاز سده ۲۱ آشکار شد که دمکراسی مدرن دچار سرنوشت اشرافیت جامعه فئودالی شده است و بهتدریج به «پسادمکراسی» بدل میگردد که حتی میتوان آن را «استبداد دمکراتیک» نیز نامید. افراد در چنین جامعهای تحت تأثیر مُدام رسانههای همگانی به این خودآگاهی کاذب رسیدهاند که میتوانند بدون دخالت و پذیرش مسئولیت در حوزه سیاست از آزادی برخوردار باشند. بهعبارت دیگر در «پسادمکراسی» بخش کوچکی از جامعه، یعنی کلانسرمایهداران با در اختیار داشتن تقریبأ تمامی رسانهها قادرند از یکسو توده مردم را به سمت و سوئی هدایت کنند که به منفعت آنان است و از سوی دیگر به هر فردی بباورانند آنچه رخ میدهد بازتاب دهنده اراده آزاد خود او است
اسماعیل رضاییتکنولوژی و انسان١٢ ( مفهوم توسعه) با توجه به اینکه تغییرات اساسی در بنیان های مادی و فکری ایجاد شده است؛ و بارزه های رانتی و تراکم سرمایه بر اقتصاد جهانی حاکم گردیده است؛ بورژوازی کشورهای توسعه نیافته دیگر قادر به ایفای نقش تاریخی خویش همانند گذشته نبوده؛ و اصولا به صورت زائده اقتصاد رانتی و تراکمی سرمایه داری جهانی عمل خواهد کرد. بنابراین کشورهای توسعه نیافته بایستی با اتکای به منابع مادی، انسانی و فکری داخلی در پیوند با ره آوردهای دانش و فناوری جهانی روند عقب ماندگی خود را جبران نمایند.
رودیگر سفرانسکی نیچه: «قدری غیر متعارف بودن هم ضرری ندارد» ترجمه: جلال رستمی نباید نیچه را با تصور اینکه او غیرسیاسی است، از نظرسیاسی خنثی کرد. نه، نیچه کاملاً سیاسی بود و به شدت مخالف دموکراسی. او به شدت از شیوه زندگی دموکراتیک متنفر بود. چرا؟ زیرا او معتقد بود، این نمی تواند درست باشد که اکثریت در مورد چیزی تصمیم بگیرد. از نظراو، اکثریت همیشه نادان است. اکثریت همیشه گله واراست. اکثریت همیشه همرنگ جماعت است. او عقیده داشت تنها افراد منتخب و معدودی هستند که توانایی دستیابی به اهداف متعالی را دارند. این تفکری کاملاً ضددموکراتیک است، نه؟ اما گاهی برای ما خوب است که این امور را به طور کاملاً متفاوتی ببینیم و بیندیشیم.
بیژن باران جهان چندقطبی سده ۲۱
نظام جهانی جدید ۵ خصیصه دارد. ۱- پیدایش قدرتهای نوین: کشورهای چین، هند و برزیل با قدرتهای اقتصادی و سیاسی جدید در صحنه جهانی آمدند. این کشورها بهطور فزایندهای در تصمیمگیریهای جهانی مشارکت داشته؛ قدرتهای سنتی مانند ایالات متحده و اروپا را به چالش کشند. ۲-تنوع آرایشهای قدرت: جهان چندقطبی به معنای وجود چندین مرکز قدرت است. پس کشورها ممکن است برای دستیابی به منافع خود، تخالفها و همکاریهای جدیدی بسازند. نمونه: همکاری چین و روسیه در زمینههای امنیتی و اقتصادی.
فردریک مانزینی توضیح مختصر و مفید ده نقلقول مشهور لاتینی کمتر عبارتی در زبان لاتین بهاندازهی این جمله تأثیرگذار است، حتی به معنای لغوی آن. بسیاری از افراد این جمله را که به «دم را غنیمت بشمار» ترجمه میشود، بهعنوان یک شعار انگیزشی روی بدن خود خالکوبی میکنند. اما این حکمت ریشهای طولانی دارد و اولینبار در آثار هوراس آمده است، که آن را جوهرهی آموزههای اپیکور میداند. با این حال، اگر دقیقتر به آن بنگریم، این عبارت پیچیدهتر از آن است که در نگاه اول به نظر میرسد. پرسش این است که آیا بهعنوان تشویقی برای لذت بردن از هر لحظه، بدون فکر به چیزی جز خوشبختی شخصی، فهمیده میشود؟
آرام بختیاریرزای خونین؛ میان نامههای زندان و تئوری انقلاب فدایی سوسیالیسم؛ ۱۴ کتاب خانم رزا- لوکزمبورگ نبوغ تئوریک لوکزمبورگ را میتوان در نوشتارها و گفتارهای او در زمینه های: اقتصاد سیاسی، جنگ کاپیتالیسم، امپریالیسم، جنبش کارگری، انقلاب، جریانات اپورتونیستی، و انحرافات چپ، بخوبی مشاهده نمود. او حداقل ۲۰ سال علیه جریانات عملی و نظری غیرمارکسیستی در آلمان مبارزه نمود و به دفاع از تاکتیک و استراتژی بلشویکی و لنینیستی در مبارزه انقلابی پرداخت. وی مانند لنین موجب تحول مارکسیسم و واقعیت دادن به وظایف تاریخی و جهانی پرولتاریا شد.
توضیح خلاصه ده نقل قول معروف فلسفه منتشرشده توسط تحریریه فیلومگ در تاریخ ۸ ژوئیه ۲۰۲۱ برخلاف بسیاری از متفکران تأثیرگذار تاریخ فلسفه، هراکلیتوس بر این باور نبود که اشیا و ایدهها یکپارچه و جاودانه هستند. او معتقد بود که هیچ چیز در جهان و کیهان ثابت نیست. او این نظریه را با مثال رودخانه توضیح میدهد: همانطور که رودخانه جریانی دارد که همه چیز را با خود میبرد، واقعیت نیز در حرکتی دائمی و تغییر مداوم است. بنابراین، نباید انتظار داشته باشیم که نقطه اتکای ثابتی در جهان فیزیکی یا دنیای اندیشهها بیابیم؛ زیرا همه چیز در حال حرکت و شدن است.
اسماعیل رضایی توّهمِ توسعه توهم توسعه بر بارزههایی استوار است که ابزارهای کنشی قدرت های سلطه برای تامین و تضمین و حراست از انباشت و انباز خود می باشند. روندی که نه توسعه ابعاد انسانی، که بر بردگی و اسارت انسانی بر پایه تبعیض و تحقیر اتکا دارد. توهمی که بر دروغ و انگاره های ذهنی و پنداری استوار بوده و انسان ها را در سراب بیهوده و بیگانه زیستن با خود و جامعه رها ساخته است. توهم توسعه انسان ها را در بند و بست های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به اسارت گرفته؛ و دستاوردهای تکاپوی انسانی را در جهت تخریب و تحریف چهره انسانی بکار گرفته و می گیرد.
استلا گوت۱ زباله همه جا هست! ترجمه جلال رستمی گوران به طور کلی، زباله به عنوان موضوعی برای فلسفه محسوب نمی شود، که به طور سنتی با امر خیر، زیبایی و حقیقت سروکار دارد. اما نگاهی به جهان نشان می دهد که پرداختن به این موضوع چقدر اهمیت دارد. زیرا زباله همه جا هست: در دریا، روی زمین، در فضا و حتی در درون ما انسان ها. انسان شناس بریتانیایی، مری داگلاس، زباله را به عنوان ماده ای در مکان نادرست توصیف می کند. بطور مثال اگر اردک پلاستیکی دیگر دروان حمام ماشنا نکند، بلکه در اقیانوس رها شده باشد، آنگاه به عنوان زباله محسوب می شود. این مشخص است که با اعلام یک شی به عنوان زباله، آن شی ارزش خود را از دست می دهد و انتظار می رود که انسان ها آن را دور بیندازند. تعریف رایج از زباله به شدت با «ماده» بودن آن گره خورده است.
|