بیژن باران مغز عارف فرهنگ ایرانی لایه خرافی، عرفانی، سنتی ایلی/ رعیتی، شیعی زن نیم مرد- مشترک در اسلام منطقه - دارد که در ستیز با مدرنیسم رایج در سراسر جهان است. زندگی، آثار، سیره، عرفان در ساختار و کارکرد مغز بیان شوند. برخی اختلالات ذهنی که در آثار عارفان دیده شوند، اینها یند: توهم، موهوم، دژآوو، بنظر رسیدن، شنیدن صدا، وسواس، ضداجتماعی، بلند حرفزدن با خود، چله نشینی، تنهایی، افسردگی، اضطراب، شوریدگی، شیفتگی، الهام، وحی، از خود بیخود شدن، سوگرایی.
آرام بختیاریبرنشتاین - پدر رویزیونیسم و سوسیال رفرمیست رویزیونیسم برنشتاین؛ از مارکس و انگلس، تا کانت و دورینگ معروف ترین اعتراف و شعار برنشتین این بود که میگفت: سوسیالیسم هدف نیست بلکه یک راه و جنبش مداوم است! او زیر شعار: بازگشت به کانت!، قصدش تجدید نظر در تئوری و مکتب مارکسیسم بود. برنشتاین تئوری مارکسیستی مبارزه طبقاتی را بشکل اپورتونیستی تبدیل به آشتی طبقاتی نمود و بجای تسخیر دولت بورژوایی، اصلاحات اجتماعی را در چهارچوب دمکراسیی بورژوایی پیشنهاد نمود،...
منوچهر صالحی لاهیجیاخلاق و سیاست انسان بهمثابه موجودی خردمند پیش از آن که بهکاری دست زند، نخست میکوشد به انگیزه درونی خویش برای دست زدن به آن کار پی برد و سپس سود و زیان فردی و یا گروهی ناشی از آن اقدام را بسنجد. انسانی که دارای مسئولیت سیاسی است نیز دارای چنین رفتاری است، یعنی سیاستورزان بهمثابه انسانهای خردمند مجبورند پیشاپیش سود و زیان برنامههای سیاسی خویش را بسنجند. چکیده آن که در حوزه سیاست هدف پیادهسازی سیاست اخلاقزده و یا اخلاق سیاست زده و حتی اخلاقی که بهخدمت سیاست گرفته شود، نیست، بلکه هدف آن است که چگونه میتوان اهداف و برنامههای سیاسی را با اصول اخلاقی (اتیکی)، هنجارها (قوانین و فرامین) و یا حتی فضیلتها (باورها و دیدگاههای رفتاری) اثبات کرد.
بیژن باران مغز روشنفکر شبکه عصب مغز روشنفکر لیبرال، تغییرخواه، آینده نگر با محافظه کار، سنتی، گذشته گرا تفاوت دارد. اولی شخصیت برون گرای پذیرای تغییر و دومی درونگرای بسته پسند دارد. در ایران فرهنگ عرفان هم بر روشنفکر دیوان سالاری چند هزار ساله دولتی، سنتی، چاکرمنش، هم بر اقلیت آرمانگرا، ضد دولتی چیره است. در استبداد نظرات روشنفکران در انزوای سیاسی از عرفان، دین، سنت، مطالعات، مخفی کاری، تنهایی، قهرمان پنداری، توهم/ دیلوژن، توطئه/ پارانویا، برخی مفاهیم مدرن با ویژگی های شخصیتی، ذهنی، فکری شکل گیرند. نمونه: بدبینی هدایت در استبداد پهلوی در جامعه شاد اسکاندیناوی پیدا نشود.
اسماعیل رضاییاز رنجی که میبریم رنج انسان ها مجموعه کنش های نامتعارفی است که سامانه های ایده ای و قدرتی با ایجاد فضای آکنده از ندرت و نایابی و تعدی و تجاوز به حریم عمومی، بسترهای آن را فراهم ساخته اند. انسان اندوهگین، از اعتماد به نفس لازم برخوردار نبوده و از اعتماد به دیگران نیز پرهیز می کند. چرا که خود را با فردای نامطمئن و نامطلوبی مواجه می بیند که مجبور به کنش های زاویه دار و دگرگونه با جامعه و دیگران می یابد.تمامی روندهای فاجعه بار کنونی محصول سازوکارهای ساختار طبقاتی است که در فاز فرتوتی و فنای خود، جامعه های انسانی را در ناامنی و جنگ و جنایت فرو برده است. اکنون بشریت با بربریت فکری القایی و آگاهی های کاذب تحمیلی ساختار طبقاتی تمامی ارزش های انسانی را در خودخواهی ها، برتری جویی ها و سیادت طلبی های آموزه های اکتسابی تحلیل برده است
اسماعیل رضایی «بغی» و بقا کلمات و واژه ها به عنوان نمودهای تعاملی جامعه و انسان، با بروز متحجرانه خویش موجد ناهنجاری ها و بی ثباتی های بسیاری در روند تکامل تاریخی می باشند. هر چه قدر برآمد کلمات و واژه ها از قدمت و کهنسالی بیشتری برخوردار باشند؛ قدرت تخریبی و نابهنجار آن برای جامعه و انسان بیشتر خود را نشان می دهند. براین اساس است که ساختار کهنه و عهد عتیق دینی برای بقای خود از بطن تحجر و تاریک اندیشی عهد عتیق کلمات و واژه هایی چون «بغی» را برای اختناق و بردار کردن اندیشه ورزان جامعه به ویژه زنان و مردان جوان، این نوید دهندگان دنیای نو، بکار می گیرند. ساختار غالب طبقاتی نیز با ژست های کاذب و دروغین دموکراسی، حقوق بشر، آزادی،عدالت و... حامی ثابت قدم گرایشات ارتجاعی برای گریز و خروج از بن بست های حاد و شکننده خود می باشند.
|