شهریار حاتمی آیا «گذشته چراغ راه آینده» است؟ بدون تردید مطالعه ی تاریخ گذشته و انسان ها جذاب و شاید برای رشد فکری یک فرد، مفید قرار بگیرد. معمول است که از عباراتی به عنوان «درس تاریخ» و یا «تاریخ به ما می آموزد» در این جا و آن جا در متون مختلف و کتاب ها استفاده می شود. اما یک پرسش این جا مطرح است که اساساً از کدام تاریخ سخن به میان می آوریم؟ تاریخی که برندگان صحنه ها آن را نگاشته اند، یا تاریخی که به قلم مغلوبین نگاشته می شود؟ پرسش به جا و اساسی دیگر این که اصولاً چه کسانی باید از تاریخ درس بیاموزند و گذشته را چون چراغی فرا راه آینده قرار بدهند؟
علی شاکری زندبه مناسبت ۲۲ بهمن ماه
نگاهی به ریشه های ژرف یک فاجعه ی ملی
(بخش یکم) در این که ریشه ی عمیق حوادث سالهای ۵۶ و ۵۷ فقدان آزادی سیاسی و حکومت قانون بوده و حوادث بنام اعترض به آن آغاز شده نمی توان شک کرد. اما چگونه می توان فهمید که اعتراض به نبود آزادی خود به جایی برسد که همان آزادی های موجود، آزادی های فردی و اجتماعی و نیمه آزادی های فرهنگی را نیز از میان بردارد؟
یدالله بلدیبلوچستان سرزمین فقر، تبعیض واعدام درروزهای اخیر شاهد موج تازه ای از کشتار مردم ستمدیده بلوچ بدست پاسداران ولایت فقیه هستیم، این بار کشتار ده نفر از"سوخت بران" خانوده های دیگری ازمردم فقیر بلوچ را داغدار کرد اما خشم مردم بجان آمده از این همه بیداد را هم برانگیخت واستان بلوچستان بویژه سراوان به عرصه تظاهرات مردم علیه ستمگران گردید ودر این اعتراضات بازهم عده دیکری از جوانان بلوچ بخاک افتادند، کشتار جوانان "سوخت بر" بلوچ برای" یک لقمه نان" جنایت تازه ای نیست در 42 سال گذشته جوانان بلوچ همواره به بهانه های کوناگون در تیر رس گلوله پاسداران بوده اند.
محمود تجلیمهرو آن جانهای شیفته! نقد بر جنبش چریکی و عاشوراسازی زمانی که انتقاد صریح خود به برگزاری ۵۰ مین سالگرد سیاهکل را نوشتم و آن را عاشوراسازی نامیدم، بر این آگاه بودم که این کار پایگذاردن به میدان مینگذاری شده است؛ نه از این رو که کسانی برآشفته شوند و واکنش احساسی نشان دهند (که دادند)، بلکه به جانهای شیفتهای میاندیشیدم که در آن سالها با عشق و علاقه به دنبال این جریان رفتند، از آن حمایت همهجانبه کردند، بدون این که دست به عملی زده باشند که مورد انتقاد این روزهاست. بسیاری نیز جان خود را از دست دادند، تنها به جرم داشتن جزوهای یا نوشتن شعر و داستانی، شرکت در حرکت دانشجویی و یا چیزی شبیه این، بسیاری به زندان رفتند و شکنجه شدند، آواره شدند و سالهای زیادی از عمر خود را برای این کار گذاشتند.
امیر حسین لادنرضاخان - رضاشاه
در چارچوب حقایق و بر اساس واقعیت ها در صدمین سالروز کودتای ۱۲۹۹، که نقطه عطفی در تاریخ تحولات میهنمان می باشد؛ نیاز داریم دگرگونی های آن دوران را شناسائی کنیم. از حرکات سازنده قدردانی نمائیم، و گام های تخریبی و بازدارنده را موردِ بررسی و بازبینی قرار بدهیم و بیآموزیم که تکرار نکنیم. با کمال تأسف، برخی ها، بجای بیان حقایق و به نمایش گذاشتن واقعیت های آن دوران؛ در تلاش برای عیب پوشی و گناه شوئی و تطهیرِ دوران رضاخان – رضا شاه هستند! بجای روشنگری، "تنها" بدنبال بت سازی و مرده پرستی می باشند!؟
دكتر عبدالستار دوشوكیخلاصه ای از ریشه یابی علل کشتار سوختبران در مرز سراوان در طی سالهای اخیر که رژیم تحت تحریم نفتی بوده است, در کنار فروش و صادرات مرزی کلان سوخت در ابعاد وسیع آن توسط تانکرهای بیشمار وابسته به "برادران قاچاقچی" ء سپاه, خرده فروشان گازوئیل نیز از طریق پرداخت اجباری رشوه به مقامات شرکت نفت و مرزبانان "تحمل می شدند". این منبع درآمد باعث شد که بسیاری از مردم مرزنشین حداقل معاش خانواده خود را تامین بکنند و مجبور نشوند برای لقمه ای نان به بسیج عشایری وابسته به سپاه بپیوندند. یکی از فرماندهان سپاه گله کرده بود که "بلوچ های سُنی مذهب" در قاچاق سوخت از خوان نعمت نظام بهره مند شده اند, اما با آن همراه نیستند.
ابوالفضل محققیآرزوی دیداری که دیگر میسر نخواهد شد چه تلخ است نوشتن از کسانی که بخشی از خاطرات تو با آن ها رقم می خورد وبا رفتنشان قسمتی از روح تونیز کنده می شود .خاطره نسلی که آرام آرام از صحنه زندگی خارج می شوند .خاطره نویسی شکسته از فشار این همه درد از آنان که رفته اند می نویسد تا کی کسی خاطره او را نیز نقل کند. سرگذشت نسلی که عاشق بود.هر چه می خواست برای مردم می خواست!خودی در میان نبود.محسن متعلق به این نسل زیبا بود. یادت گرامی که درخت زندگیت افسرده و امید
بهزاد كریمیداستان چیست؟! جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا کند تا خطر فراروئی تنش و تشنج چندین دهساله به جنگ و ناامنی، بکلی از میان برخیزد و تا تحریمهای خم کننده کمر یک ملت برداشته شود. این نگاه، میخواهد مبارزه سیاسی با این نظام را در فضای حتی المقدور دور از هیجانات کاذب ناسیونالیستی پیش ببرد. نگاهی که مبارزه روز را نه موکول به تعیین تکلیف راهبردی ملی و مردمی نهائی با این نظام میکند و نه مبارزه روز را بدون افق و چشم انداز راهبردی درست میداند. برای این نگاه، عقب نشاندن حکومت از این موضع مطرح است که در خدمت مبارزه دراز مدت برای گذر از همین حکومت قرار گیرد و از چنین پایگاه سیاسی هم است که پیگیر عقب نشاندن جمهوری اسلامی میشود. این نگاه، موفقیت مذاکره را میجوید و آن را تنها در گره خوردگی با عقب نشاندهشدن جمهوری اسلامی از سیاست منطقهایاش ممکن میداند. عقب نشانده شدن جمهوری اسلامی از "عمق استراتژیک" و "هلال شیعی" در بنیاد خود عقب نشینی آن در برابر منافع و مصالح ملی مردم ایران است.
مسعود نقره کارروشنفکر: ناسزای سیاسی و فرهنگی نگهداشتهشدهی غالب بر میهنمان بوده است. نه فقط فکر و کردار روشنفکری، حتی ظاهر و لباس پوشیدن به عنوان مظاهرروشنفکری مورد تمسخر، و اسباب خنده و استهزا و طعنه و تحقیر و تحمیق قرارگرفته است. کراوات، کلاه شاپو، کت و شلوار و مخصوصاً اطوی شلوار (بهویژه نوعی که بهتمسخر گفته میشد خربوزه قاچ میکنه)، عینک، پیپ، چوب سیگار، نوع آرایش مو، بیحجابی از علایم روشنفکری شدند. کراوات افسار خر شد، کلاه شاپو به لگن ادرار و مدفوع بچه تشبیه شد، عینکی «پروفسور» و «جناب منورالفکر» لقب گرفت و روشنفکر شد آقا عینکی – کون کرمکی، و آرایش و مرتب کردن مو فکلی خوانده شد، و نسبت هائی چون قرتی، سوسول، فرنگی ماب، مستفرنگ، «هوشنگ خان»، «جعفرخانهای از فرنگ برگشته»، حراف، شترمرغ، خری در پوست شیر و… از صفات و اسامی روشنفکران شدند.
محمد حسین صدیق یزدچیچرا بازمانده های چپ ِ مارکسیست (اروپائی) از اسلام بنیادان حمایت می کنند؟ در نگاهی به ژرفا، و با توجه به مصائبی که ایدئولوژی اسلام بنیاد و ویرانگر آن نخست برای سرزمین ما، ایران و سپس برای کشورهای مسلمان خاورمیانه ببار نشانده، چگونگی هم آوائی بازمانده های چپ با اسلام بنیادان، و برخوردشان با اسلامیست ها، و ایدئولوژی اسلامی به مثابه جبهه هائی بر علیه نظام سرمایه و سیطرهء آن، معلوم می شود. و به ویژه حمایت تروتسکیستهای تندرو و آنارشیست از اسلامیست ها آشکار می شود. آنگاه و به روشنی چگونگی گردش شبح های مارکس یا کمونیسم ، به تعبیر ژاک دریدا، را در جهان بعد از سقوط اتحّاد شوروی می ببینیم. و همسوئی و یگانگی بازمانده های چپ به ویژه اروپائی نیز چپ امریکای لاتین با اسلام بنیادان آشکار می گردد. و در نهایت به چرائی همسوئی و دفاع چپ اروپا از جریان اسلام گرایان و سکوت شان در برابر بربریّت اسلام ِ ایدئولوژیک می رسیم. و به سکوت شان نسبت به جنایت های آشکار اسلامیست ها در اروپا و حتّی در کشورهای خاورمیانه یا دیگر نقاط جهان آگاه می گردیم
علی افشاریمیخ انقلاب ۵۷ کجا و چگونه کج کوبیده شد؟ مروری بر گزارشهای جلسات شورای انقلاب در این خصوص روشنگر است که به استثنای دکتر یدالله سحابی و تا حدی مهندس مهدی بازرگان، اعتقادی در داخل شورای انقلاب به مشارکت عمومی و گروهها و جریانهای سیاسی متفاوت در تدوین قانون اساسی وجود نداشت و برگزاری همهپرسی و یا مجلس مؤسسان حالت تشریفاتی داشت. آنها خود را واجد حق میدانستند تا آنچه را مصلحت میبینند، بر قامت نظام سیاسی جدید بدوزند. البته تفاوتهای محدودی در باورها دیده میشود که درجات متفاوتی برای فضای بسته سیاسی تعریف میکردند.
بهزاد كریمیتشخیص سیاسی – بسیج اجتماعی – آمادگی برنامهای: جمعبست تجربی سیاست اما در چهرهنمایی سیاسی کلی خلاصه نمیشود و داشتن سیمای روشن سیاسی با اعلام موضع یکبار برای همیشه تثبیت و تضمینپذیر نیست. برآمد سیاسی سکولار دموکراسی آزادیخواهانه و عدالت طلبانه، باید برای چپ آغاز کار در سیاست شمرده شود اگرچه بستر مداوم حرکت آن نیز هست. هدف سیاسی نیاز به سیاست ورزی دارد و با دخالت در سیاست مشخص است که جان میگیرد. ورود در فعل و انفعالات سیاسی جاری، نیاز است اما در عین مرزبندی با هر جناح از قدرت اعم از هسته تا حواشی، نه به معنی برخورد یکسان با همهی آنها بلکه برخورد از جایگاه مستقل با هر مورد و هر گرایشی است که به انحای مختلف دل در گرو وضع موجود دارند.
س. حمیدیتهرانیها و ماجرای نیمهی خالی لیوان باور کنید که زیستن در تهران، به سهم خود برای ساکنان آن افتخار میآفریند. به هر حال تهران هرچه باشد پایتخت کشور است. هرچند عنوان پایتخت جمهوری اسلامی را بر پیشانی آن پیوست کردهاند، اما این موضوع هرگز از ارزش و اعتبار تهران و تهرانی چیزی نمیکاهد. تهرانی به کسی اطلاق میگردد که روزگارش را در همین شهر به سر میآورد. تهرانیها اینک از دم، همگی آپارتمان نشین شدهاند. چون مدیران شهری حکومت از خانههای سنتی سابق چیزی برای مردم آن باقی نگذاشتهاند. خانههای تهران همه دود شدند و هوا رفتند و از خاکستر خود مجموعههایی از آپارتمانهای بیقواره برای مردمانش بر جای نهادند.
ناهید قاجارمهربان مردم میهنم! در حال پوشیدن کفشهایمان بودیم که صدای ماشینی جلوی در حیاط به گوش رسید. در این لحظه نمیدانستیم چه پیش خواهد آمد؟ سیادتی به سرعت در را باز کرد و به بیرون رفت تا اگر حادثهای رخ دهد به افراد خانه آسیب نرسد. دو برادر، شاد و خندان، کلید ماشین را به دست سیادتی دادند و گفتند: ماشین کاملاً تعمیر شده و میتوانید به مسافرت خود ادامه دهید. هرچه تعارف کردیم که هزینهاش را بپردازیم، برادر بررگتر به اصرار گفت: شما مهمان عزیر ما هستید. وقتی خواستیم کیفها را داخل ماشین بگذاریم، دیدیم ماشین علاوه بر تعمیر، کاملاً از گل و لای تمیز شدهاست. "منصور" هنگامی که کلید را در دست سیادتی میگذاشت با لبخندی پر معنا گفت: "موفق و پیروز باشید!".
مهدی ابراهیم زادهخاطره دو دیدار – در ۵۰ سالگی جنبش فدایی در حال رانندگی و در عین حال مراقب اینکه کسی به ما مشکوک نشود و رد نخوریم، در حالیکه با دقت تمام گوش به حرفهای فریبرز، تا نزدیکی سولقان پیش رفتیم. در آنجا توقف کوتاهی کردیم و رو به او گفتم، من و خیلی از رفقای مشترکمان هم مشی مسلحانه را رد کرده ایم، اما بعد چی؟ مکث کوتاهی کرد و آرامتر از همیشه گفت: ما به حزب توده ایران پیوسته ایم! شنیدن این جمله در آن زمان و در آن فضا، گرچه خودم هم منتقد مشی مسلحانه بودم، اما مثل فرود آمدن پتکی بر سرم بود، اما قابل مقایسه با شوک و اندوهی که با شنيدن خبر کشته شدن حمید و یاران در آن تابستان داغ سال ۱۳۵۵ در حیاط زندان اوین، بر ما حادث شد، نبود. برایم قابل تصور بود که باید "مشی" سازمان را نقد کرد و از طریق این نقد وبا اتکای به همان نیروهای فدایی تبار، سازمان را به یک سازمان سیاسی تبديل کرد، و نه اینکه به حزب توده پیوست!
محمود تجلیمهرروند رهایی پندار و کردار از برتری فرهنگ پیرامون
(نقد بر جنبش چریکی و عاشوراسازی) در واکنشهایی که تاکنون به نوشته پیشین من به نام پنجاهمین سالگرد “حماسه سیاهکل” یا عاشورای فداییان نشان داده شده، نقد زیادی روی محتوای نوشته و استدلالهای آن بیان نشده است. واکنشها تا آنجا که دیدم، سراسر احساسی بودهاند و به این که کسی به اسطورههای جنبش چریکی جسارت کرده، اعتراض داشتهاند. تمرکز اعتراضها نیز بیشتر بر واژههای نوشته من بوده و اتهام غالب نیز این است که گویا من چریکها را و از جمله، امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده را “تحقیر” کردهام (که البته نکردهام و برای شخصیت آنها احترام قائل هستم).
حماد شیبانیتوضیح دربارۀ یک اشتباه جزوۀ اینترنتی «تشکلهای فدایی» را که ظاهراً با امضای فردی موسوم به «م. الف. دل آشوب» منتشر شده است چندین بار مرور کردم. این جزوه در ردیف سریالهای تلویزیونی و انتشارات امنیتی کاران رژیم و در چارچوب تبلیغات ضد چپ و ضد جنبش فدایی محسوب می شود که اینروزها در فضای مجازی به فراوانی تزریق شده است.
در این جزوه موارد متعددی از تحریف و اطلاعات ضد و نقیض، با اتکاء به شایعات و اخبار و اسناد پراکنده دیده می شود که هر یک به جای خود موضوعی است که می بایست با آن برخورد شود. یکی از مسایل مطرح شده در این جزوه مربوط است به ضربۀ تشکیلات سازمان در خوزستان و دستگیری مسئول آن بخش.
محمدعلی اصفهانیمرحله ی نیمه نهایی بازی های ج.ا و آمریکا و اروپا در مقابل مردم ایران! خیال نکنید که این اظهار نگرانی های اروپا و آمریکا از اقدامات نمایشی ج.ا در مثلاً کنار گذاشتن تدریجی برجام، راست راستی به خاطر احساس خطری جدی است.
خیر! عمده ی این اظهار نگرانی های آن ها برای زمینه سازی بازگشت بی قید و شرط خودشان به برجام، و استمالت از این ها ست.
آن ها، در زمین این ها ست، و این ها در زمین آن ها ست که دارند بازی می کنند.
حسين منتظرحقيقیامپراطوری دروغ ، آیا اعتراضات مردم تبریز به اصل ولایت فقیه ، فتنه بود؟ اکثریت مردم و آواری که نظام ولایت مطلقه فقیه بر سرشان فرود آورده و تآثیرات شوم و نا میمون حکمرانی ولایت مطلقه فقیه در زندگی فردی وعمومی کشور که با پوست و گوشتشان آنرا لمس می کنند ، دیگر آن قضاوت کورکورانه دهه ها و سالهای اول استقرار نظام درباره ولایت فقیه راندارند. همه و همه شواهد نشان آنست که اقدام مردم غیور تبریز در اعتراض به قانون اساسی ناقص الخلقه با محتوای ولایت فقیه در لابلای گرد و غبار و فضای آلوده ای که نظام آنرا ایجاد کرده است باقی نمانده و بتدریخ رخ می نماید ،همچنین بعنوان برگ زرینی در تاریخ مبارزاتی آزادیخواهان آذربایجانی و سایر نقاط کشور می درخشد.
یدالله بلدیبگذار تا بگریم چو ن ابر دربهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران پس از انتقال به زندان قصر پس ازمدتی از زندان ۴ موقت وبند ۱ و۷ به شماره ۴ منتقل شدم با اوصافی که از حمزه شنیده بودم که دارای اندامی درشت و سبیلی پرپشت است او را در بدو ورود شناختم. به نزدش رفتم و گفتم نام تورا در لیستهای قبلی نام قهرمانان کشتی دانشگاه دیده بودم و بعد که بیشتر دوست شدیم از خاطراتش برایم میگفت. در روزهای اول ورود به زندان قصر سرگرد زمانی رئیس زندان سیاسی که او را شناخته بود که افسر است، او را مورد ضرب و شتم قرار داده سپس او راشلاق زده وآویزان کرده بودند.
هادی زمانیدژاووی برجام در واقع، خود دولت اوباما تنها پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه ایران بود که توانست تحریم شدیدی علیه ایران به اجرا بگذارد. به عبارت دیگر، استدلال آن بود که گرچه توافقنامه در آمریکا از ضمانت حقوقی و اجرایی برخوردار نیست، اما وقتی که به تصویب شورای امنیت برسد، عملا شرایط سیاسی و گزینه های سیاسی به صورتی تغییر خواهند کرد که آمریکا دیگر نخواهد توانست به تنهایی تحریم ها را ادامه دهد و نخواهد توانست سایر کشورهایی را که توافقنامه را امضا کرده اند وادار سازد تا ایران را همچنان تحریم کنند. به این ترتیب، توافقنامه امضا شد و تعداد زیادی از مخالفان دولت اوباما ناچار به پذیرش موضع دولت شدند.
بهزاد كریمیحمزه را هرگز فراموش نخواهم کرد. من و حمزه مدتی را با هم گذراندیم. دستم آمده بود که سپردن هر کار سخت به او بسیار آسان است؛ بلافاصله میپذیرد و خود را از هر نظر وقف آن میکند. ولی تا صحبت از دادن رده حزبی پیش میآمد میدیدم نوعی مقاومت پنهان از خود نشان میدهد. ته صف را بیشتر دوست داشت تا جلودار شدن را! زندگی سیاسی حمزه بگونهای بود و یا دقیقتر، خود آن را طوری میخواست که در رهبری قرار نگیرد! وقتی هم مجبور میشد در جایگاه مسئولیت بنشیند وقتش بیشتر در بدنه میگذشت. این خصوصیت به او این توانایی را میداد که از درون جنگل تک درختها را ببیند که بدون دیدن این منفردها، نگاه چه بسا کلی میماند. خصوصیت اومانیستی در حمزه قوی بود و معیار او انسان و آدمیت و نه آئین و مقررات. یکبار به شوخی او را گفتم تو مدیر آنارشیستی هستی! خندید و گفت دومی که هستم!
ابوالفضل محققیامروز مردی از میان ما رفت
مردی که ستایشگر زندگی بود ! بهیاد حمزه فراهتی هنوز مدت زیادی از آمدنش به زندان نمیگذشت که یک شب گفت" من همان افسری هستم که در موقع مرگ صمد همراهش بودم." اشک در چشمهایش حلقه زده بود. احساس میکردم که چیزی عمیق بر قلبش سنگینی میکند که قادر نیست آنرا در خود نگه دارد. داستان واقعی غرقشدن صمد را من اولین بار آنجا شنیدم. کوچکترین تردیدی در صحبتاش نبود. وقتی حادثه را شرح میداد، غم و اندوه را میشد بخوبی حس کرد. از قندشکنی را که به سرش کوبیده بود، ازآل احمد وشرح ماجرا و گفته آل احمد " که ما واقعیت این غرق شدن را می دانیم واتفاقی بودن آن! اما صلاح این است که بیان نشود ما با تو کاری نداریم ما با لباس تو کار دارم ."
شیرین سمیعیآخر زمان آسمان تاریک است و هوا بارانی، و ما غمباد گرفته محبوس در خانه و ویروس کرونا حاکم بر دنیا! روزگار، روزگار تلخی ست! اگر مادر بزرگ خدا بیامرز من زنده بود، با دیدن این اوضاع و احوال، یقین می گفت آخر زمان شده است! شاید هم که آخر زمان شده باشد!!!
همواره با دیدن و شنیدن رویدادهای غیرمنتظره پیش گویی اش وقوع آخرزمان بود! البته باید گفت در زمان او هنوز دجال ها نیامده بودند و علایمش به این شدت آشکار نشده بود!
س. حمیدیزنانی که میخواهند رییس جمهور بشوند حاکمیت موضعاش در قبال مشارکت زنان در کاندیداتوری ریاست جمهوری نظام، همواره روشن بوده است. بالادستیهای حکومت بنا به دیدگاهی دینی نه فقط اقتدار زنان را در سیاست کشور نمیپذیرند بلکه با هر گونه تشکلیابی احزاب و گروهها به ستیز برمیخیزند. چون بنا دارند ضمن انتخاباتی درونی، تنها نمایشی خودمانی از دموکراسی را برای مردم به اجرا بگذارند. به همین دلیل هم در روزهای انتخابات دست گروههای وابسته به حکومت را برای مشارکت در این نمایش انتخاباتی آزاد میگذارند. اما انتخابات که پایان گرفت، فعالیت این احزاب هم برای همیشه پایان میپذیرد. با این رویکرد روشن است که احزاب و تشکلهایی که بنا به خواست حکومت پا میگیرند هرگز برنامهی روشنی با خود به همراه ندارند.
|