منصور بيات زاده ستيز با ظلم و دفاع از عدالت و حقوق مدنی
در نظريات دکتر ناصر کاتوزيان نقدی بر نوشته ای بنام «بیوگرافی دکتر ناصر کاتوزیان/ پدر علم حقوق ایران» دکتر اميرناصرکاتوزيان يکی از استادان صاحبنظر مسائل حقوقی وطنمان ايران بود. درگذشت آن استاد در روز سه شنبه یازدهم شهریورماه ١٣٩٣ ضايعه بزرگی برای جامعه فرهنگی و بخصوص جامعه حقوقی ايران می باشد.
پوریا معصومی زبان بیزبان فارسی برای آنکه بدانید رسانههای خارجی چه بلایی بر سر زبان بیزبان فارسی میآورند، مقالۀ زیر را که در سایت رادیو بینالمللی فرانسه چاپ شده، به دقت بخوانید.
نصرت شادفریدریش هلدرلین ، گمنامی شاعر نابغه میتوان گفت که زندگی سرگردان هلدرلین میان عشق و انقلاب و جنون گذشت . وی در جوانی معلم خانگی اشرافزادگان بود . او در آنجا عاشق مادر یکی از شاگردانش شد . به روایتی بیماری روانی او معلول مرگ نابهنگام آن زن اشرافی جوان بود ، گرچه وی یکبار به هلدرلین توصیه کرده بود که میان عشق به معشوق و عشق به انسانیت ، دومی را انتخاب کند .
آنتونیو گرامشی مارکس ما برگردان: پارسا نیک جو آیا ما مارکسیست هستیم؟ آیا چیزی به عنوان مارکسیست وجود دارد؟ هان ای حماقت، تو تنها نیرنگ جاودان هستی. به احتمال بسیار در چند روز آینده، به مناسبت فرا رسیدن صدمین سال گشت زاد روز مارکس، بار دیگر این پرسش طرح خواهد شد، و در پاسخ به آن صفحات بسیاری را از تهی سرشار خواهند کرد. وراجی و موشکافی های پوچ و بی معنا، بخش جدا ناپذیری از میراث بشریت است. مارکس̊ نه واضع آیینی معرکه و محشر بود، نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط، ارزش های بی چون- و- چرا، و مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان، ترک کرده باشد. تنها دستور و ارزش بی قید و شرط او: "کارگران جهان متحد شوید" بود.
همنشین بهاررساله سه شیاد از عهد بوق و عصر دقیانوس تا همین الآن خدا و دین نقد شده و باز هم خواهد شد اما این دو از میدان به در نرفته و نمیروند.
خدا را محصول فانتزی و نیروی انگارش آدمیان پنداشتند و در لیست «جرائم دین»، پرسش ستیزی، ضدیت با دستاوردهای دانش بشری، مبارزه با خنده و شادی و خیلی چیزهای دیگر را هم وارد کردند اما فایده نداشت. گویی آبی بود که در غربال ریخته میشد.
چرا؟ چرا چنین است؟ این ترکشها به دیوار سخت کدام واقعیت برمیخورَد؟
فرهاد قابوسیدر غرب خبری نیست باید دقت کرد که سنت فلسفی در خلاء ایجاد نمی شود و دوام نمی یابد. بلکه در متن یک تمدن و فرهنگ و بینش آن نسبت به عالم و آدم ممکن است. اما تمدن و فرهنگی که سنت فلسفه غربی را تولید کرده است، تولیدات دیگری هم نظیر استعمار و فاشیسم (نازیسم)، ویتنام (می لای) تا عراق (ابوقریب) هم داشته است. که مرتبط و پا به پای همین سنت فلسفی پیش رفته اند و مگر در خیال قابل جدایی از هم نیستند. و مشخصأ متکی بر بینش همین سنت فلسفه غربی (دکارت و کانت) نسبت به عالم و آدم بوده اند. تکرار و دوام جنبه های ضد بشری یاد شده حتی بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون نشان می دهند که ارزشهای سیستم فرهنگی مولد سنت فلسفی مورد بحث اساسأ نادرستند. لذا سنت فلسفی تولید شده و متاثر از آنان نیز مخبط محسوب می شود و قابل تایید نمی توانند باشند.
م . ت . برومندسرمایه داری پایان تاریخ نیست،
بشریت در تکاپوی آفرینش مدل دیگری است اغلب از جانب مدافعان آتشین سرمایه داری تأیید هایی از این نوع به گوشمان می رسد : «البته، سرمایه داری کامل نیست. هیچ سیستمی کامل نیست. ولی، با وجود این نباید فراموش کرد که سرمایه داری بهبود شرایط زندگی را برای میلیون ها نفر فراهم آورده است. در مثل افراد هرگز تا این اندازه از انتظار زندگی دراز مدت برخوردار نبودند؛ و نیز فراموش نکنیم که به موهبت سرمایه داری است که میلیون ها نفر به فن آوری های مدرن چون تلویزیون، دستگاه های دیداری و شنیداری، هواپیما، انواع اتومبیل ها و غیره دسترسی دارند».
همنشین بهاردر دلِ هر «نفرین»ی «آفرین»ی است
چکامه اندیشیدن به اسلام نقد مذهب و اندیشه و فرهنگ در جامعهی ما بیشتر با سیاست و مبارزه سیاسی و دستهبندیها و جداسازیهای برآمده از آن درآمیخته شده و نتوانسته است به ژرفا و ریشهها برسد و از همین روی، بجای تأثیرگذاری مثبت در جامعه و گسترش پرسشگری و اندیشهورزی، بیشتر منتقد و نویسندگاناش را در سطح نگاه داشته است و دستآورد آن چیزی جز سادهسازی، سادهنگری و آسانپذیری نبوده است.
یونس پارسا بنابباز هم پیرامون رسانه های گروهی فرمانبر بدون تردید ، نظامی که راس آن موقعیت ، پرستیژ و مشروعیت حفظ ثبات و امنیت خود را با هزینه و صرف تریلیون ها دلار در حیطه نظامی گری ( همراه با پایگاه های نظامی – پلیسی و جاسوسی " آژانس امنیت ملی " مخوف در سراسر جهان ) و با ایجاد آپارتاید جهانی بر اساس نابرابری های معیشتی خانمانسوز و بالاخره تخریب محیط زیست سیاره زمین کمی و اعمال می کند . نظامی است که در آستانه انفجار قرار گرفته و " در بستر موت " افتاده است .
نصرت شاداگزیستنسیالیسم تا پیش از امپریالیسم اینترنتی چپ نو غرب و تداخل مارکسیسم با اگزستنسیالیسم در فرهنگ ما اگزستنسیالیسم را "فلسفه وجود" یا "فلسفه هستی" ترجمه کرده اند . آن یک جنبش اجتماعی و یک مکتب ادبی و هنری نیز است و کوشید تا در نیمه دوم قرن بیست رقیبی برای مارکسیسم و کمونیسم شود . تئوریسین های لیبرال کوشیدند تا در اطراف آن الهیات آزادیبخش و اگزستنسیالیسم مسلحانه را عمده کرده و مورد نقد قرار دهند .
فرهاد قابوسیباز هم در باره وضع وخیم علم ریاضی در دنیای معاصر یکی از اشکالات عمده علوم ریاضی و طبیعی معاصر در کنار عدم توجه به منطق اینست که متضمّن انتقاد نیستند و هیچ بینش انتقادی را بر نمی تابند. چون خود را به غلط و از سر تزویر تنها متولی امامزاده حقیقت می بینند. لذا بدون یک جریان انتقادی داخلی، از درون فاسد می شوند. و همچنان که پیشتر نیز تذکر داده و در ادامه خواهم داد، علوم یاد شده از اصول منطقی خود عدول کرده و برای تامین منابع مالی خویش حقیقت را فدای تحکیم روال نادرست مراکز قدرت تکنولوژیک ساخته اند.
|