Mohammad

«پائیز» و چند شعر دیگر

هلال باریک ماه
کنار آن خطی سپید در پی یک هواپیما
در افق ابرهای تیره
خورشید غروب کرده است
برگی زرد از درخت بر زمین می افتد
پاییز است.



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

تاملی دربارۀ کانون نویسندگان در تبعید

کانون نویسندگان در تبعید دیگر چند سالی است که آن طراوات و رونق گذشته را ندارد. رونقی که لازمۀ حضور پویا و تاثیرگذار نهاد فرهنگی در سطح افکارعمومی است. از نگاه متعصب شاید نکتۀ بالا درست دیده نشود. زیرا نگاه یکسویه و ملاحظه­ توجیه­ گرانه­ بازتابهای متفاوت پدیدۀ مورد نظر را در نمییابند. بگذریم که برخی از "ملاحظات" صورت گرفته در این رابطه چیزی جز فرار به جلو نیستند تا اصل قضیه مسکوت بماند.



بهروز شیدا

نقشِ قاپِ ما کِی نشیند؟

گردش کوتاه چند نگاه بر رمان سه قاپ، نوشته‌ی زکریا هاشمی

سه قاپ بر محور زنده‌گی‌ی بُرزو بنا می‌شود. بُرزو قمارباز است؛ زنده‌گی‌اش به قمار می‌گذرد؛ به بازی‌ی سه قاپ. بُرزو در کنار هم سرش مریم در تک اتاقی اجاره‌ای زنده‌گی می‌کند؛ در خانه‌ای مستأجری. عموی مریم بخشی از ارث پدری‌ی مریم را تصاحب کرده است، اما وکیل مریم خبر داده است که خانه‌ی موروثی‌‌ی مریم آزاد شده است. بُرزو و مریم به خانه‌ی جدید اسباب کشی کرده‌اند. مریم باردار است. بُرزو در آخرین بازی‌ی سه قاپ‌اش، در زدوخوردی، به چاقوی رقیبان زخمی می‌شود، اما خود را به خانه می‌رساند؛ به مریم می‌رساند.



برزین آذرمهر

رویارویی

ا ز ما مگیرخرده ،اگر داده ایم تن،
در ره گهی به همرهی «خُرد» دشمنان
اندر هوا ی آن که گردیم توامان
دندان شکن مشتی
بر پوزه ی «کلان»!



ا. رحمان

به پیشواز سحر


تندیس این کشتگان را
از سنگهای مرمرین سرزمین خون و آتش
خواهند تراشید
و در معبر زمان
بر پا خواهند داشت
که در باور بی بازگشت تاریخ
بر سرود سکوت
در تالاب سکون
خط بطلان کشیده شود.



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

باران اسید
(چند رباعی و دوقطعه)

تقدیم به زنان میهنم و به همه قربانیان اسید

اوباش مسلطند بر هستی ِ ما
مستند و به عشرت از فرودستیِ ما
پَستیم که زیر بار زوریم چنین
پس دشمن ما نیست به جز پَستیِ ما



reza-maghsadi-1s.jpg
رضا مقصدی

زیبایی ِ زنانه ی ما، دشمنِ شما ست

ما از تبارِ آینه های شکفته ایم
تصویرها به چهره ی ما سرخوشند وُ مست.
خورشید، از کرانه ی ما خنده می زند.

در رهگذارِحادثه وُ سنگ وُ برگ وُ مرگ
شعری بحز شکفتن ِ زیبا نگفته ایم.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

رخسارِ دخترانِ درخت

خورشید به خنده بر آید
به خاطرِ رخسارِ دخترانِ درخت
ماه به جلوه در آید
به خاطرِ رخسارِ دخترانِ درخت



شارل بودلر

شیشه ی عطر*

برگردان از مانی

عطر هایند مُتنفذ که زِ هَر جسم عبور
میکنند، هم زدل شیشه تو گوئی چون نور!
گه کُنی درب سَرِ جعبه ی پیری را باز
که زند جیغ و کُند ناله و زاری آغاز!



Aliasghar-Rashedan03.jpg
علی اصغر راشدان

نایب

«تموم سوراخ سمبه هاروسرک کشیدی،دیگه چارچشمی کجاهارومی پائی؟پنجتاهزاری پشت سبزکمته؟همیشه که میگرفتی هشت ده روزپیدات نبود.»
«به من میگن نایب شهرداری.کارم بازدیدوشیش چشمی پائیدن ساختمون سازای خلافکاره.»



Hasan-Hesam2.jpg
حسن حسام

دختر کوبانی!

در نگاه آهوانه‌ات
آئینه
آب می‌شود
و دیوار شب
خراب می‌شود
...



ahad-ghorbani.jpg
احد قربانی

بانوی تنها

فرزند گردآفرید
تبار نگار بابک
رهروی مهستیِ گَنجَوی
خاندان طاهره قرةالعین
ما را ببخش،



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

از عشق چه انتظاری داریم؟

گفتنی است که عشق، همان طور که تاریخ رفتار بشری نشان داده، امر فراموش شدنی نیست. در حقیقت همان طور که تاریخ مردمان می ­گوید چندین هزاره­ای می­ شود که انسان با عشق سرگرم بوده است. بدین خاطر نیز همواره برای هوشمندان جوامع بشری موضوع اساسی بحث و بررسی بوده است. چنان که دغدغه­ ­ مصلحان اجتماعی، در ژرف ترین ایده ­ها، هموار سازی مسیری بوده است که نیاز دیرینه یگانگی با همنوع را به صورت عینی و ذهنی ارضا کند. این آرزو و آرمان از دیرباز در کوله بار جان ­های آزاده ­ای بوده که آمده و رفته ­اند.



برزین آذرمهر

اگر...

لکاته ی دروغ اگر
نکشانده بود مان به بر،

در دام ِ فریب خویش ،
با مار مهره ای؛



mani-s.jpg
میرزاآقا عسگری. مانی

خطابه شانزدهم

هجوم داعشی های خمینی به کردستان ایران در سال
۱۳۵۸

مهربان چشم‌به‌راه!
بنگر!
از کوه به زیر می‌آرند دلبندت را
پیچیده در پیچه‌ی شقایق.
نامش آذرخشی سوزان
گذرنده از تاریکی.



Aref-Pejman003.jpg
دکتر عارف پژمان

ماهمه کشتهء عشقیم، ز فرهاد مپرس!

به بهانهء اعدام خانم ریحانه جباری

شب به گیسوی تو آویخت،زبیداد مپرس
ما اسیران بلائیم ، تو آزاد، مپرس!
خون گلرنگ تو در بال کبوتر دیدم
چه بگویم، همه جا، زلزله افتاد ، مپرس



یوسف صدیق (گیلراد)

تسخیر

همیشه کمی‌ مرگ کافی‌ ‌ست
تا زندگی‌ فرصتی باشد
برای خاموش کردن سیگاری
که در استخوانم می‌‌سوزد
و آب دادن شمعدانی‌های تشنه ی ایوان.



شهاب طاهرزاده

اصفهان

اسید پاشیدن به یک زن
خود سیاهی ست بر روشن

زن قیام می کند هر جا
تا بگوید سیاهی ست ما را



bijan-baran.jpg
بیژن باران

زنجیره مارکوف در شعر فروغ

نجیره مارکوف در سکانس اعداد حساب، حروف الفبا، نتهای موسیقی یعنی احتمال هر عدد، حرف، نت ویژه تابع چند نت قبل از آن است. از این رو سکانس/ ردیف نتهای یک ملودی/ نوا باهم محرم اند؛ نزدیک بهمند. در زبان انسان برای ترکیب واژه ها در ساختن جمله حد نهایی، غایت، محدودیت وجود ندارد؛ یعنی هر واژه بعدی در جمله تابع واژه قبلی بنا به دستور زبان و خلاقیت نویسنده است.



مجید خرمی

سفر مژگان در رنگ

با شا دی انگار به داخل اتوبوس ،بال کشیدم. کنار پنجره جای گرفتم و بسته بزرگ را روی صندلی خالی در جوارم نشاندم. جاده از میا ن جنگل های انبوه می گذشت. نفس راحتی کشید م و به ماجرای شب قبل اندیشیدم، چگونه دِیدی، پسر گنده ی خانم ِ اشمیت، که در کارخانه چوب بُری نزدیک خانه پناهندگان، کار می کرد و خانه اش در هما ن کوچه بود ،شبانه به سراغ من آ مد، در زد باز نکردم به سراغ آ نتونی نیجریه ای رفت، شدید به در چوبی می کوفت و مستانه فریاد می کشید، خواهش می کنم بیا با من آبجو بنوش ! با صدای هوار پرید م و در پاگرد میانی برق کارد را در مشت ِ آ نتونی دید م، دِیدی را پس زدم وبا خواهش کارد را بیرون کشیدم .



برزین آذرمهر

دریا و درنا

درنای سرخ پوش
در ساحل خموش
می خواند پر خروش

دریا کنار او
خنیاگری غمین و پریشان بود ،



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

به خدای هالیوود سوگند که رستگار شدم

گوشت با منه؟ من وُ اینجوری نیگا نکن عشقی، مام واسه خودمون آدمی بودیم وُ کیا بیایی داشتیم، حالا گیرم سیاهی لشکر وُ کتک خورِ فیلم، تو که اون روزایِ من وُ ندیدی، دیدی! نه. زندگی؛ من وُ گذاشته تُو یه کیسه وُ با چماق افتاده به جونم، هزارتا مَرَض وُ کوفتِ کاری دارم، آره عزیز، من اهلِ خالی بندی نیستم. زندگیم شده آخرتِ یزید. می فهمی که چی میخوام بگم؟ شدم مثه یه لباسِ کهنه که انداختنش دور وُ هیچکی وَرِش نمی داره... سیگار داری؟



س. سیفی

از خرنامه تا خاطرات یک خر

متن خرنامه‌های ضبط شده در روزنامه خاطرات عین‌السلطنه چه شعر و چه نثر به طنز و شوخی است. چنانکه در نمونه‌ای از آن‌ها در نفی طنزآمیز قانون مطبوعات که به تصویب مجلس اول رسیده بود، آورده‌اند: «قانون انطباعات بر خلاف میل و مقصود مدیر مساوات بعضی فصول درج کرده و مظنون است. وکلای دارالشورای کبری را به محکمه جلب نمایند والا قانون رسماً توقیف و به جزا خواهد رسید.» چنانکه دیده می‌شود به جای آنکه روزنامه‌ای توقیف و مسؤول آن به جزای اعمالش برسد، نویسندگان خرنامه به شوخی و طنز، قانون مطبوعات مصوب مجلس اول را توقیف و به جزای اعمالش می‌رسانند.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

حكايت زباله‌كشى كه به كعبه مى‌رود، در هزارويك شب

بازنويسى حكايت‌هاى تودرتوى هزارويك شب كمترين حسنى كه دارد اين است كه قصه‌هاى ديروزى را براى علاقمندان هنر قصه‌پردازى امروز خواندنى‌تر مى‌كند. اين كتاب پرحجم كه در دوره‌هاى مختلف تاليف و تركيب شده آن‌چنان در هاله‌اى از زبان و زمان سپرى‌شده پيچيده شده است كه گاه با ذوق و حوصله‌ى انسان امروزى ناسازگار است. همين ناسازگارى دليل اصلى فاصله گرفتن قصه‌خوانان امروزين از اين شاهكار ناميراى قصه‌پردازى است.



marzie-shahbazaz.jpg
مرضیه شاه بزاز

به برادرم

دستهایش را به کمر زد
و تابستانِ بلوغ را مژده داد
هنوز به نیمه نرسیده بود بهار
من و تو



»  جادوی جهل
»  عشق را فریاد کردم
»  نگرانی کوبانی
»  قرص تمام ماه
»  « شامگهی گذرا »*
»  «چشم انتظار بودم» و « تمامی آرزو های من»
»  کانون نویسندگان ایران" در تبعید" قربانی " عدم تحمل"، " نخبه گرایی" و....
»  اسب تروا
»  کُردان ِ کوبانی
»  مرثیه ای برای همۀ فصل ها
»  ملاحظاتی در باره کانون نویسندگان ایران «در تبعید»
»  حضور در آیینه ی پریشان
»  سفر از میان جنگل های سیاه
»  هملت درکشمیر
»  جنگ و عواقب آن در ادبیات
»  دیدار مثنوی دیباچه ای بر شناخت ابن عربی
»  آقای دوشناب
»  گلدانه
»  بدرود
»  « روستای قتل عام شده »
»  خطی کشيده تا خطی کشيده تر
»  سنگسار
»  اینجا...
»  آتش ایمانت، شعله کشید بر سیاهی
»  «حرف آخر» و «... خوشا مردمی»
»  با آتشِ آرزوی کوبانی
»  زن های دوزخی
»  شعر و تصویر
»  اشکان از کنار مرگ ِ برگِ خزان
»  بیرقِ داد
»  شوق دیدار
»  زوربای ایرانی
»  آه کوبانی، کوبانی!
»  پروانه
»  سردردم
»  بمان، کوبانی سرفراز
»  افسانه‌ی سریت: استورگی قصاص
»  نگاهی به صوراسرافیل : نامۀ آزادی
»  ادبیات اجتماعی ،- گمنامی نویسنده مسئول
»  بهار
»  در باره دفتر شعر "پروانه ای از متن خارج می شود"
»  سفرِ رستگا ری
»  می‌ بینی‌ لیلی‌؟
»  دین و ایمان : در زنجیری از سروده ها
»  درزو اوزالا
»  باغ خیام و روبنز
»  گرگانِ « داعش»
»  جنگ روسیه با هالیوود
»  هلا....حماسه ی کوبانی !
»  آزردگی ها