اوگنی موروزوف

نقدی بر عقلانیت فناوری فئودالی
« تکنو- فئودالیسم »

ترجمۀ: الف. کیوان

جدا از نئواَنتی‌دموکرات‌ها، تقریباً همه کسانی که از اصطلاح «نئو-فئودالیسم» استفاده می‌کنند، آن را چیزی ناپسند و برگشت به گذشته‌ای سرکوب‌گرانه می‌دانند. اما دقیقاً چه چیزی در آن اشتباه است؟ در اینجا، مانند خانواده‌های بدبخت تولستوی، کسانی که با نئو-فئودالیسم مخالفند، هرکدام به نوعی با آن مخالفند. تفاوت‌ها تا حدی از ماهیت مبهم و متنازع اصطلاح «فئودالیسم» خود نشأت می‌گیرند. آیا فئودالیسم یک سیستم اقتصادی است که باید از نظر تولید و قابلیت نوآوری ارزیابی شود؟ یا اینکه یک سیستم اجتماعی-سیاسی است که باید از نظر اینکه چه کسی در آن قدرت را اعمال می‌کند، چگونه و بر روی چه کسانی، سنجیده شود؟



new/karl-marx02.jpg
مقدمه‌ای بر کتاب «۲۰۰ سال کارل مارکس»:

درباره به‌روز بودن مارکس

ترجمه‌ی جمشید خون‌جوش

مارکس که به نظر می‌رسید همراه با فروپاشی امپراتوری کمونیسم شوروی در سال‌های ۱۹۸۹/۹۰، کاملاً به حاشیه رانده شده است، اکنون بازگشتی غیرمنتظره را تجربه می‌کند. به‌ ندرت می‌توان ناشری را یافت که در برنامه‌ی خود کتابی درباره‌ی این اندیشمند نداشته باشد. سالها پیش، «سرمایه در قرن بیست‌ و یکم» اثر توماس پیکتی، که به‌طور تجربی نشان می‌دهد چگونه، هنگام پیشی گرفتن سود سرمایه از نرخ رشد اقتصادی، نابرابری افزایش می‌یابد، به یک کتاب پرفروش تبدیل شد. اکنون، یورگن نِفه در یک زندگینامه‌ جامع درباره‌ی مارکس به این نتیجه می‌رسد که او بیش از هر زمان دیگری به روز است «و با توجه به تزلزل نظام‌های سیاسی، تأثیر او هنوز به پایان نرسیده است.»



new/mehdi-estedadi-shad05.jpg
مهدی استعدادی شاد

ترس‌های معاصر

در همین موقعیّت این خبر ناگوار نیز بر ما معلوم می‌شود که ترس از جهان زدودنی نیست. به‌نوعی به سرنوشت تک تک ما مربوط می‌شود. در کنار آن خبر بد البته این خبر خوب هم هست که ترس نه هم‌سنگ و هم‌طراز فاجعه است و نه زهرآگین. ترس حتا می‌تواند دریچه‌‌‌ای بگشاید که به شناخت دست یابیم و زندگی درستی را برای خود برگزینیم. این گونه ترس ما را از دام عادت‌هایی می‌رهاند که در چنگلشان اسیریم. در گوش ما نجوا می‌کند که می‌توان کار و رفتار دیگری داشت. اصلا تو حق گزینش درستی از نادرستی را داری. ولی در عین حال در می‌یابی که مردنی هستی و حد و مرزی برایت وجود دارد.



اسماعیل رضایی

روشنفکر و عوام‌زدگی

عادت و سنت عناصر بی‌بدیل حیات انسانی در تقابل با گزینش‌های نوین حیات اجتماعی، جامعه و انسان را با چالش‌های اساسی و جدی برای خروج از بحران های زیستی روبرو ساخته‌اند. روندی که بسترهای عوام‌گرایی و عوام‌زدگی را تقویت کرده و جامعه را با بحران‌های فکری و فریب و ریای عوامانه روبرو ساخته‌است. در این میان روشنفکران عوام‌زده خطر جدی و بالقو‌ای برای رهایی و آزادی انسان ها محسوب می‌شوند. چرا که روشنفکر عوام‌زده همراه با رسوبات فکری گذشته از طریق ساده‌سازی‌ها و تقلیل‌گرایی مبرمات اجتماعی و انسانی از ژرف اندیشی و تبیین و تحلیل‌های اصولی و ملموس می‌گریزد.



new/m-salehi4.jpg
منوچهر صالحی لاهیجی

درباره انقلاب زودرس

ویژه‌گی انقلابهای زودرس آن است که در روند انقلاب شخصیت‌هائی که از سوی مردم باید به‌مثابه رهبربلامنازع انقلاب پذیرفته شوند، هنوز کشف نگشته‌اند و چنددسته‌گی رهبران انقلاب سبب میشود تا نیروهای انقلاب چند پاره بمانند و در نتیجه هیچ یک از آن پاره‌ها نتواند رهبری بلامنازع انقلاب را از آن خود سازد. همین وضعیت سبب میشود تا گروه‌های انقلابی نتوانند برنامه‌ای منسجم برای فراروی از وضعیت موجود و دوران پساانقلاب ارائه دهند.



new/be-eftekhare-bahar1.jpg
هندریک بوخولتس

به افتخار بهار

اما امروز، به‌استثنای این قاعده، نیرویی بیگانه را جشن می‌گیریم که با بیشتر انسان‌ها مهربان است – و در تضاد با خرد انسانی قرار دارد. این نیرو چیزی است که همه آن را می‌شناسند: به‌محض اینکه بهار از راه می‌رسد، حال‌وهوای ما نیز سبز می‌شود، احساساتمان جان می‌گیرند. میل به بیرون رفتن در ما بیدار می‌شود، به طبیعت می‌پیوندیم، از مرزهای خود فراتر می‌رویم و در فضایی غوطه‌ور می‌شویم که سرشار از شور زندگی است. و بااینکه این ترفندی کهنه از سوی طبیعت است که هر سال خود را در زیباترین چهره‌اش نشان دهد، اما همین تکرار و ریتم منظم آن است که به ما جان تازه‌ای می‌بخشد.



اسماعیل رضایی

مناظرۀ مخدوش*

بلندگوهای رسانه ای و ارتباطی ساختار طبقاتی با تمام توان خود برای ترمیم مشروعیت و اعتبار از دست رفته خود، چپ را آماج حمله شدید و همه جانبه خود گرفته اند. ولی چپ با تمامی اجحاف و تبعیض که از خصیصه های بارز طبقاتی می باشد؛ تنها گزینه رهایی بخش جامعه های انسانی محسوب می شود. دروغ، ریا و برچسب زنی در دنیای مرتبط شده توسط ابزارهای ارتباطی و دیجیتالی دیگر همانند گذشته نمی توانند القائات و آگاهی های کاذب را پوشش دهند و عمومیت ببخشند. جامعه بشری به ویژه جامعه انقلابی ایران وارد مرحله ای از مبارزات اجتماعی خود شده است که با گذشته و دستاوردهای موهوم و ناقص آن فاصله گرفته است. چرا که گذشته و حال با رویکرد فاجعه بار، مشروعیت و اعتبار لازم خود را کاملا خدشه دار ساخته اند.



new/Exploitation1.jpg

بازگشت به تحلیل‌های بنیادین اقتصادی و اجتماعی؛ چرخش نئولیبرالی و استثمار

برگردان: الف. کیوان

امروزه، حرفی که مارکس در سخنرانی‌اش در سال ۱۸۶۵ به اولین انجمن بین‌المللی کارگران زد، در اتحادیه‌های کارگری و حتی در بسیاری از مارکسیست‌های خودخوانده فراموش شده است. تمایز بین هدف «یک روز کار عادلانه» و هدف لغو استثمار – یعنی سیستم دستمزد که در سرمایه‌داری وجود دارد – در برابر نفرت عمومی از رشد روزافزون نابرابری نادیده گرفته شده است. نکته اینجاست که نقد نابرابری امری طبیعی است، اما سوال مهم‌تر این است که چه چیزی باید جایگزین منطق انباشت بی‌قید و شرط شود.



اسماعیل رضایی

زن و سیاست
(در گرامیداشت هشت مارس)

بارزه‌های سیاست علمی به عنوان شناخت بهینه دقایق، حقایق، سلایق و علایق عمومی اکنون در یورش و هجمه مداوم ساختار بحران زده و فرتوت طبقاتی، مانند هماره تاریخ تکامل اقتصادی و اجتماعی، زنان را از بهره مندی لازم متناسب با توانمندی های علمی و انسانی شان از مواهب و مناصب دور نگه داشته است. این تفکیک و آپارتاید جنسیتی به‌جای مانده از اعصار گذشته تاریخی اگرچه با رشد بنیان‌های علمی و فنی تعدیل شده و عرصه های نوینی را برای حضور زنان در اداره عمومی اجتماعی فراهم ساخته است؛ ولی تا رسیدن به برابری جنسیتی، حذف بارزه‌های نهادینه شده عادات و سنن پدرسالارانه و زن ستیزانه دین و دولت طبقاتی فاصله بعید وجود دارد که با مبارزات بهینه و به روز شده زنان بایستی از شدت و حدت آنان کاست.



new/friedrich-engels1.jpg
آرام بختیاری

انگلس؛ تئوریسین سوسیالیسم علمی

انگلس، در نظر و در عمل؛ همرزم مارکس

انگلس می‌گفت: هر مبارزه ای در طول تاریخ جوامع طبقاتی بشر، مانند مبارزه: فرهنگی، سیاسی، دینی، فلسفی، اقتصادی، و ایدئولوژیک، نوعی مبارزه طبقاتی بوده است؛ ولی مهم‌ترین شکل جدل، مبارزه سیاسی می‌باشد. او مخالف هر نوع آشتی میان بورژوازی و پرولتاریا آشتی میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم بود. وی خواهان مبارزه با تمام ایدئولوژی ها و تئوری‌های فرصت‌طلبانه مانند اپورتونیسم و رویزیونیسم و رفرمیسم بود. انگلس همچنین مخالف کسانی بود که مدعی غیر‌طبقاتی بودن نظرات و خواسته‌ای خود بودند. او آن‌ها را گرگ در لباس میش می‌نامید.



اسماعیل رضایی

چرا ترامپ؟

ترامپ ار بطن استیصال و بن بست های حاد و شکننده مرحله کنونی ساختار سرمایه داری برخاسته و با حمایت ایلگار های مالی در اداره امور اجتماعی تلاش بی سرانجامی را برای حفظ هژمونی خود با بازگشت به عظمت و اعتبار وهم آلود گذشته آغاز کرده است. حدوث و حضور ایلگار های مالی در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیان روشن تعمیق فقر و نابسامانی ها و بی ثباتی های رو به گسترش مناسبات اجتماعی و انسانی در سطح جهانی می باشد. روندی که دامنه بی اعتباری و عدم مشروعیت نظام سرمایه داری را توسعه بخشیده و مبارزات اجتماعی برای تغییرات و دگرگونی های الزامی ابعاد نوینی می یابند.