بلندگوهای رسانه ای و ارتباطی ساختار طبقاتی با تمام توان خود برای ترمیم مشروعیت و اعتبار از دست رفته خود، چپ را آماج حمله شدید و همه جانبه خود گرفته اند. ولی چپ با تمامی اجحاف و تبعیض که از خصیصه های بارز طبقاتی می باشد؛ تنها گزینه رهایی بخش جامعه های انسانی محسوب می شود. دروغ، ریا و برچسب زنی در دنیای مرتبط شده توسط ابزارهای ارتباطی و دیجیتالی دیگر همانند گذشته نمی توانند القائات و آگاهی های کاذب را پوشش دهند و عمومیت ببخشند. جامعه بشری به ویژه جامعه انقلابی ایران وارد مرحله ای از مبارزات اجتماعی خود شده است که با گذشته و دستاوردهای موهوم و ناقص آن فاصله گرفته است. چرا که گذشته و حال با رویکرد فاجعه بار، مشروعیت و اعتبار لازم خود را کاملا خدشه دار ساخته اند. | |
انسان ها با ویژگی های زیستی خویش، فضا، محیط و رویکردهای محیطی را متفاوت می بینند؛ و به قضاوت و داوری می نشینند. این بارزه های فردی و نمودهای جمعی اش، جامعه و انسان را در اغتشاشات فکری و اختلافات سلیقه ای و عقیدتی فرو برده؛ و از یافتن راهی به رستگاری باز داشته است. فرایندی که اندیشه و اندیشه ورزی را در حصار باریک و تاریک اکتسابات مجازی حدود بخشیده و راه صواب و ناصواب را مخدوش ساخته است. بداندیشی و بدخواهی از بطن درک و شناخت ناقصی بر می خیزند که انسان ها را بسوی اهداف و اخلاف سترون و بی هویت هدایت می کنند. مخدوش بودن مرز گذشته و حال و درک غلط و موهم از آینده در راه، دقیقا از بدفهمی های تکامل تاریخی و نقش انسان ها در برآمدهای تحول و تکامل جامعه و انسان سخن می گویند.
کسی یا کسانی که از روند تکامل تاریخی غفلت می ورزند؛ و تلاشی نیز برای فهم درست و اصولی آن به عمل نمی آورند؛ با حافظه تاریخی معیوب به جنگ عیوب می روند. این انسان ها در توهم و پندار خویش، گذشته را با حال درهم می آمیزند و برای آینده نقشه های شوم و بدسگال خویش را ارائه می کنند. مخدوش ترو بدسگال تر اینکه گذشته را ثابت و راکد می نگرند و با وضعیت اسفبار حال به مقایسه می نشیند. بدین مضمون که روند تکامل تاریخی، در گذشته و توهمات و پندار غبار گرفته اش متوقف شده و احیا و ابقای آن را جستجو می کنند. این بارزه های فکری کسانی است که نه تنها خاطره خاطرات گذشته مشوق و حرکت بسوی دوران سپری شده گذشته است؛ بلکه پندارهای ذهنی و دینی بر خلاف ادعاهای دروغین سکولاریسم و دین زدایی، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه در اسارت دین و فرامین دینی به احیای مناسبات گذشته می اندیشند. بدینسان است که تاریخ را نه تحلیلی بلکه توصیفی بکار می گیرند و به توجیه و تاویل های تاریخ سوز روی می آورند.
کسی که هرگز به چرایی و ریشه یابی رخدادهای گذشته که صرفا با نگاه تکاملی و دیالکتیکی می توان بدان دست یافت؛ نمی اندیشد؛ دستاوردهای گذشته را با سکوت و رکود فکری و اندیشه ورزی خود، شاهد و گواه صادق و راست آزمایی برای حال و آینده می یابد. این عناصر مسموم و مشئون از رذالت و جهالت، دنیایی را تصور و ترسیم می کنند که در روند تکامل تاریخی جز رنج و نکبت برای انسان ها عرضه دیگری نداشته است. خطرناک ترین پدیده زیست انسان ها وقفه های زیستی اندیشه و احیای دستاوردهای گذشته است که نسل حال را تباه و نسل آینده را در استیصال های ناشی از ناتوانی های زیستی و رنج و اندوه مداوم بسوی آینده ای مبهم و بی هویت هدایت می کند. نسل مستاصلی که بین بد و بدتر سرگردان است و تحت تاثیر القائات محیطی در گذشته و حال متوقف شده و هرگز فرصت لازم را برای دنیای جدیدی که می تواند رهایی واقعی وی را رقم بزند پیدا نمی کند. چرا که در اسارت اندیشه و عملی است که نه تنها در گذشته می زید؛ بلکه حال و آینده را نیز می خواهد متناسب با آن سامان دهد.
توسعه و شکوفایی در روند تکامل تاریخی محصول مقاطعی خاص از ویژگی های محیطی است که جامعه بر اساس ضرورت های اجتماعی و تاریخی از پتانسیل موجود برای برخورداری از آن متناسب با روندهای توسعه یافتگی جامعه های انسانی بهره می گیرد. بهره گیری از این پتانسیل بستگی تام به ویژگی های اجتماعی و روندهای توسعه جهانی داشته و عموما تنها شخصیت های سیاسی نقش اصلی و اساسی را در برآمدهای آنها بازی نمی کنند. این پتانسیل زمانی تداوم می یابد که عناصر مکمله آن چون فضای باز سیاسی و آزادی های فردی و جمعی محمل های لازم خود برای همراهی و همسویی با جامعه را دارا گردند. اگر این پتانسیل با استبداد تاریخی و توتالیتاریزم اقتصادی و سیاسی در آمیزد؛ سقوط و تباهی جامعه را قطعی و حتمی می سازد. نمونه های زیادی در سطح جهانی از آلمان هیتلری گرفته تا شوروی به اصطلاح سوسیالیستی و یا ترکیه آتاتورک و ایران رضاشاهی و... در مقاطع خاصی از روندهای تحولات جهانی دارای یک جهش تحولی در عرصه های علمی،اجتماعی و صنعتی را متناسب با پتانسیل درونی خود تجربه کرده اند. این روند تحولی در بسیاری از کشورها از جمله ایران به دلیل بافت و ساخت فرهنگی عمیقا سنتی و وابستگی شدید به منابع زیر زمینی که ضعف اساسی بورژوازی را به دنبال داشته که نتوانست رسالت تاریخی خود را انجام دهد؛ جامعه از فضای باز سیاسی و آزادی های لازم برای تداوم توسعه بازماند و بسوی یک دیکتاتوری حاد و مزمن سوق یافت. این روند اختناقی تداوم یافت و در دوره های بعد نیز در کنار روندهای تحولی مورد نیاز با افت و خیز و صعود و نزول خود، جامعه را از دریافت های نوین تفکر و تحول بازداشته و در بارزه های عمیق سنت و عادت رها ساخت. این روند رشد نامتوازن درون اجتماعی با رشد نامتوازن طبقاتی همراه شد و جامعه و اقتصاد در یک طیف بندی نامتعارف خود بسوی یک تضاد و رویارویی رو به تعمیق سوق یافتند که منجر به فروپاشی بسیاری از نظام های حاکم گردید. بنابراین بازگشت به گذشته بیانگر نوعی از بن بست فکری است که با عامیانه نگری و عوام گرایی سنت و عادت بجای مانده پیوندی ناگسستنی دارد.
یکی از عارضه های بدفهمی های تکامل تاریخی، نگاه تک ساحتی و تک بنی به رویدادهای تاریخی و اجتماعی می باشد. روندی که قضاوت را مخدوش و یکجانبه نگری را در بررسی های تاریخی عمق بخشیده است. اینکه دستاوردهای یک ملت یا جامعه را به یک فرد منتسب دانستن و برای توجیه خطاها و جفاهای وی به موهومات و خطاهای دیگران تمسک جستن، بیان روشن و واضح بدفهمی ها و نفهمی هایی است که ریشه در دگم های ایده ای نهادینه دارد که حافظه تاریخی را معیوب و یک جانبه نگری را به امری نهادین مبدل ساخته است. در این نگاه و نظر است که تمامی جنایات و بدسگالی های یک نظام منحط در ترازوی قضاوت و عدالت، به عوامل و عناصر آسیب دیده از جور و ستم یک دیکتاتور عنان گسیخته نسبت داده شده؛ و با بی شرمی تمام برای احیا و ابقای بازماندگان این نظام مخوف و مخرب همگان را فرا می خوانند. رجعت به گذشته خود یک معضل اساسی است که نشان از بدفهمی ها و عقب ماندگی فکری دارد؛ ولی ابقا و احیای بقایای یک معضل تاریخی گذشته فاجعه است. چرا که بیانگر بن بست فکری و استیصال در برون رفت از یک فاجعه اجتماعی است که انگاره های ذهنی را به بسیاری از توهمات و بلاهت گویی و پرگویی های روشنفکرانه آلوده است.
واقع گریزی و حقیقت پرهیزی از نشانه های بارز و شاخص واپسگرایی و توجیه و تاویل های آلودگی های فکری نسبت به مناسبات نوین انسانی در حال شکل گیری می باشد.براین اساس است که بسیاری از مفاهیم مدنی و اجتماعی چون دموکراسی، عدالت، آزادی، برابری، حقوق بشر، محیط زیست و ...در پس بن بست و استیصال، هیچ سامانه فکری و برنامه برای تحقق آن ها ارائه نشده و فقط با لفاظی و برای عوام فریبی بدان ها استناد می شود. فاصله و فرق عمده بین چپ و گذشته گرایان در بارزه های روشن و صریح چارچوب های فکری و برنامه ای چپ در پاسخ به نیازهای مدنی و اجتماعی می باشد. اگر چه چپ سنتی همانند راست سنتی در بن بست های فکری گرفتار آمده ؛و امکان پاسخگویی به نیازهای کنونی را ندارد. هراس از چپ و یورش و هجمه همه جانبه از سوی راست و راست افراطی در سطح جهانی با ارجاع همگان به اردوگاه بلوک های گذشته سوسیالیستی که به دلیل بارزه های محیطی و ساختی اش با شکست روبرو شده است؛ که همچنان تصور ابقا و برقراری مجدد آن، خواب را از چشمان صاحبان قدرت و ثروت ربوده است؛ همچنان و با شدت تمام ادامه دارد. بدین سان است که راست افراطی تمامی نیازهای مدنی و اجتماعی را با ترفند ملی، ملی گرایی افراطی و عظمت ملی توجیه می کند و بدون تعریف مشخص و ملموس از ملی گرایی، چپ را عنصر ضدملی معرفی می نماید. به زعم تفکر راست و واپسگرا هر کی با بلوک غرب مرتبط باشد وابسته نیست؛ ولی ارتباط با شرق یعنی وابستگی و سرسپردگی مفهوم می یابد. یا غرب با تمام سابقه ننگین خود در دنیا، خیانت نمی کند و خائن محسوب نمی شود؛ ولی شرق همواره به خیانت آلوده است. این منطق و استدلال پست و رذیلانه دقیقا از ترس و هراسی بر می خیزد که بر خلاف ادعاهای بی بنیان جریان های راست و راست افراطی، جامعه چپ را در برآوردن نیازهای کنونی بشریت بارز و شاخص می یابد.
این ملی بودن و ملی گرایی چیست که تمامی ورشکستگان اقتصادی و اجتماعی و بازندگان قدرت مکنت برای فریب و دغل و تحریف و تخریب چهره های واقعی انسانی و تاریخی، بدان تمسک می جویند؟ً! جهان وارد عرصه های نوینی از تحول و تعامل شده است که با بارزه های گذشته دارای یک تفاوت فاحش شکلی و محتوایی گردیده است. پیوندهای جهانی براساس برآمدهای نیازهای نوین بشری دیگر نمی تواند با فرمول بندی های گذشته ملی گرایی همخوانی داشته باشد. خاک، بوم، سرزمین و دیگر بارزه های القایی واپسگرایان صرفا برای تحریف و تخریب اذهان و توجیه ناکامی ها و ناتوانی های حال و گذشته بکار می رود. علقه های ملی بایستی مبشر و مروج دموکراسی، عدالت و برابری، آزادی و در مجموع جامعه ای فاقد هرگونه تبعیض و بی عدالتی باشد که ملی گرایان دروغین راست و راست افراطی هرگز پتانسیل برقراری و اعمال آن را نداشته و ندارند. چرا که اتکای شان بر سازه های فکری و ساختی غالب طبقاتی می باشد که بنیان هایش بر ستم و اجحاف و تبعیض و بی عدالتی بنا شده است. مناسبات نوین جهانی همراه با قطب بندی های نوین اقتصادی و اجتماعی به کمیت های نوینی دست یافته که صرفا با کیفیت های نوین قابل تعریف و توصیف است. راست افراطی با ملی گرایی کذایی اش هیچگونه توان بالفعل و بالقوه ای برای ارائه در این جهان رو به تغییر ندارد. بنابراین حمله و هجمه به چپ از سوی راست و راست افراطی همراه با فریب و ریا و دروغ کاملا قابل فهم و درک است. زیرا با دیجیتالیزه شدن حیات اجتماعی و سیالیت اطلاعات و داده های اقتصادی و اجتماعی، آگاهی های نسبی رواج عام یافته که تمامی ترفندهای ملی گراهای دروغین و گرایشات ضد مردمی شان را آشکار کرده است.
نتیجه اینکه: ویژگی های زیستی انسان ها وابسته به بسیاری از اکتسابات محیطی و مجازی می باشد که در تعاملات اقتصادی و اجتماعی خود را نشان می دهد. نوع نگاه آدمی به هستی اجتماعی و تاثیر عادات و سنن در شکل گیری اشکال خاصی از نمودهای محیطی، روند بهیابی و بهسازی فضای زیستی انسانی را متفاوت ساخته است. هر جامعه متناسب با تاثیرات عوامل پیرامونی و بیرونی با پتانسیل ویژه خود نوع خاصی از توسعه را رقم زد و در این میان صرفا جوامعی قادر شدند به توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی خود تداوم بخشند که متناسب با روند توسعه اقتصادی و اجتماعی، فضای باز سیاسی و آزادی های فردی و جمعی را برای بهره گیری مناسب از فرصت ها جهت تعالی و تکامل فراهم نمودند. جوامعی که قادر به درک و فهم این فضای رشد و بالندگی نشدند؛ به سوی اختناق و دیکتاتوری سوق یافتند که جامعه را در وقفه های طولانی از حیات مطلوب و معمول خود دور ساخته اند. دیکتاتوری حاد و مزمن و استبداد تاریخی که اکنون در بسیاری از کشورها از جمله ایران یکه تازی می کند؛ محصول دوره ای از تاریخ تحولات اجتماعی است که حاکمان قلدر مآب با تکیه بر منابع طبیعی و زیرزمینی غنی، از رشد کلاسیک و متوازن جامعه براساس معیارهای طبیعی و لازم رشد و توسعه اجتماعی ممانعت کرده؛ و دیکتاتوری و استبداد حاد و مزمن را نهادینه ساخته اند. اکنون بازماندگان این ورشکستگان سیاسی که کاملا از قدرت درک و فهم روند های تحولی و تکاملی کنونی جامعه بشری بیگانه اند؛ در تلاشی عبث خواهان برقراری مناسبات سراسر فاجعه بار گذشته می باشند. تلاش دارند؛ با فریب و ریا و دروغ و بکارگیری مفاهیم احساسی و عاطفی چون وطن دوستی و ملی گرایی که دقیقا از بار عامیانه و عوامانه تغذیه می کنند؛ جامعه را مستعد پذیرش خود نمایند؛ غافل از اینکه عصر دیجیتال و سیالیت اطلاعات و داده ها یک آگاهی نسبی را عمومیت بخشیده که دنیای گذشته را بر نتافته و برای ساختن دنیایی بهتر و انسانی تر در حرکت هست. دنیایی که هیچ کدام از مولفه های آن هیچ سنخیتی با راست و راست افراطی که به سازوکارهای فاجعه بار غالب کنونی اقتصادی و اجتماعی وابسته هستند؛ ندارد براین اساس ضعف و ناتوانی خود را با هجمه و یورش به چپ می خواهند جبران کنند. چرا که چپ نشان داده که از پتانسیل لازم و برنامه ای مشخص و گویا قادر است به نیازها و نابسامانی های کنونی پاسخ لازم را بدهد. بلندگوهای رسانه ای و ارتباطی ساختار طبقاتی با تمام توان خود برای ترمیم مشروعیت و اعتبار از دست رفته خود، چپ را آماج حمله شدید و همه جانبه خود گرفته اند. ولی چپ با تمامی اجحاف و تبعیض که از خصیصه های بارز طبقاتی می باشد؛ تنها گزینه رهایی بخش جامعه های انسانی محسوب می شود. دروغ، ریا و برچسب زنی در دنیای مرتبط شده توسط ابزارهای ارتباطی و دیجیتالی دیگر همانند گذشته نمی توانند القائات و آگاهی های کاذب را پوشش دهند و عمومیت ببخشند. جامعه بشری به ویژه جامعه انقلابی ایران وارد مرحله ای از مبارزات اجتماعی خود شده است که با گذشته و دستاوردهای موهوم و ناقص آن فاصله گرفته است. چرا که گذشته و حال با رویکرد فاجعه بار، مشروعیت و اعتبار لازم خود را کاملا خدشه دار ساخته اند.
اسماعیل رضایی
10:03:2025
_____________________________________
* اخیرا مناظره ای با عنوان«چپ و پهلوی» بین آقایان مهدی فتاپور از جمهوری خواهان و ایرج مصداقی از سلطنت طلبان اجرا شد که در آن اوج بدفهمی و نفهمی و بی هویتی درک تحولی و تکاملی جامعه و انسان توسط آقای مصداقی به نمایش درآمد. فردی که از بیان صرف بسیاری از تکرار مکررات تاریخی جعلی و نابخردانه فراتر نرفت و با برچسب زنی های معمول جاهلان و سنت پرستان، سعی در تعریف و توصیف جعلیات تاریخی خود نموده است. اگر چه آقای فتاپور با درایت و فهم لازم یک تبیین و تحلیل نسبتا خوب تاریخی را ارائه داد؛ ولی در برابر عوامی چون مصداقی کافی نبود و نیازمند تبیینی موشکافانه تر و عمیق تر برای بدگویی ها و بداندیشی های جریان های مغرض با بار فرهنگی واپسگرا بود.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد