اسماعیل رضایی پروژۀ شکوفایی — برنامۀ ویرانگری دفترچه پروژه شکوفایی سلطنت طلبان دارای تناقضات بنیادینی است که سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در بر میگیرد. اول اینکه، نسخه لیبرالی جهانی شکست خورده؛ چگونه میتواند برای بازسازی ایران موثر و مفید باشد. دوم اینکه، تکیه بر نظم جهانی لیبرال در حال افول، قطعا یک پروژۀ ناپایدار و نا همزمان و همچنین بی ثباتی اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکند. و سوم اینکه، ایران زیر استبداد شدید دوران طولانی خود، با نابرابری شدید، رانت خواری ساختاری و سرمایه اجتماعی تخریب شده روبرو میباشد؛ بازار آزاد«نئولیبرالیسم» با سیاست های واپسگرای خود، در چنین بستری فقط قادر است تبعیض و نابرابری را باز تولید کند. براین اساس پروژۀ شکوفایی سلطنت طلبان یک آلترناتیو برای ساختار در آستانه فروپاشی نظام استبداد دینی در ایران نبوده؛ بلکه تکرار همان نظم بحرانزا و تخریبی با اسلوب و شیوه ای متفاوت را با خود یدک می کشد.
آرام بختیاریچرا افلاتون پیامبر نشد؟ غربیها فیلسوف ساختند، شرقیها، پیغمبر و عارف! افلاتون غیر از سقراط، زیر تاثیر پارمیندس، هراکلیت، دمکریت، فیثاغورث، و پروتاگوراس نیز بود. اوگرچه دچار توهمات شبه عرفانی در باره جهان ایدهها و ارواح بود ولی در دیالوگها به نکات و جنبه هایی از دیالکتیک نیز دست یافت و میگفت هدف زندگی سعادت است، فقط فیلسوفان میتوانند ایده نیکی را بشناسند و تشخیص دهند؛ همچنین تشخیص اخلاق درست و نظم حقیقی جهان و جامعه و زندگی را. افلاتون میگفت انسان موجودی است اجتماعی و نیاز به دولت و نظم دارد، عدالت مهمترین تقواست، فرم مناسب حکومت دولت، اریستوکراتی فیلسوفان است. در طول تاریخ سیر اندیشه، نظرات افلاتون و سقراط همیشه با هم در حال رقابت بوده اند.
یُورگ-دیتر کوگل و کریستفرید تُوگل فروید؛ فراتر از یک نماد علمی
چگونه معاصران زیگموند فروید او را تجربه کردند شهرت جهانیای که فروید در زمان حیاتش از آن برخوردار شد، او را در نظر ما به نمادی از تاریخ اندیشه و تندیس دوردستی از نظریه تبدیل کرده است. البته میتوانیم تصور کنیم یا بسازیم که او احتمالاً چهگونه انسانی بوده است. تصویری از او بهتازگی در فیلم "فروید – فراتر از ایمان" نقش بست، جایی که آنتونی هاپکینز نقش فروید سالخورده را ایفا میکرد. اما همعصران او واقعاً چگونه فروید را میدیدند؟ آیا آنها نیز از همان آغاز به او همچون نهادی اسطورهگون مینگریستند؟
اسماعیل رضایی پوزیسیون و اپوزیسیون نظم و بی نظمی و تضاد و تناقض به عنوان نیروهای محرکه اجتماعی، در پویایی و بالندگی جامعه و انسان نقش اساسی را بازی می کنند. پوزیسیون و اپوزیسیون از بطن این چرخه تحولی به سوی بنیان های تغییر و دگرگونی روی آورده؛ و با جهت گیری های خاص خود در ایجاد مناسبات نوین و بهینه تر نقش خود را بازی می کنند. به چالش کشیدن نظم موجود توسط اپوزیسیون که پوزیسیون مسلط و در قدرت آن را نمایندگی میکند؛ زمانی میتواند نقش واقعی خود را در دستیابی به اهداف متعالی بازی کند که از نظم مسلط فراتر رفته و بنیان های نوینی را متناسب با روند تحول و تکامل جامعه و انسان بنا نهد.
|