آرام بختیاری رودلف کارناپ و نئوپوزیویتیسم محفل فلسفی وین کارناپ در کتاب "منطق ظاهری فرمال" به طرح یک نظریه معنی شناسی پرداخته بود و علاقه خاصی به آنالیز ساختار فرمال زبان داشت که در منطق فرمال، معنی شناسی منطقی زبان، نامیده میشد. وی میگفت جملات آنالیزی مثلا در ریاضیات بشکل معنی دار مورد قبول هستند، ولی جملات متافیزیکی بی معنی هستند چون قابل تجربه نیستند و فقط حاوی مسائل ظاهری هستند، مانند مفاهیمی چون مطلق، حتی، غیرمشروط، روح، خدا، و غیره. کارناپ به طرح یک چهارچوب شرط و قانون معنی شناسی پرداخت تا بتواند با کمک آن جملات معنی دار را از جملات بی معنی تشخیص دهد و میگفت فقط جملاتی را که بتوان بشکل تجربی آزمایش نمود، معنی دار هستند. برای وی تشخیص و فرق بین جنبه ظاهری و جنبه باطنی یک بیان زبانی مهم بود. کارناپ در پایان عمر به بحث "منطق استقراء و احتمال" نیز پرداخت.
علي محمد اسکندری جوایران بیگانه با دیالوگ از طریق دیالوگ است که درک می کنیم آنچه دیگران می گویند و نیز می دانیم آنچه را هم که آنان نمی گویند اما باید بگویند. ما در دیالوگ نظاره گر "ژست" مخاطب و حرکات دست و سر و دهان او هستیم و با شخصیت و منش و روان او آشنا می شویم. با این حال نباید دیالوگ هراس باشیم به این دلیل غیر موجه که مبادا شخصیت و روحیات ما بر دیگران آشکار شود. مگر نه اینکه در دیالوگ به دنبال یافتن "حقیقت" هستیم، پس چرا باید از آن گریزان باشیم؟
علی رهاسفری کوتاه به کتابنامهی مارکس مارکس از آن گونه روشنفکران نبود که کتاب جمع کند و قفسههای تجملی کتابهایش را نمایش دهد. وانگهی، سالها تبعید (از کلن به پاریس، به بروکسل به پاریس و به لندن)، اقامت در خانههایی محقر در محلههای فقیرنشین (دستکم تا سال ۱۸۶۴)، محل آرامی برای ایجاد دفتری مستقل برای پژوهش و نگارش باقی نمیگذاشت. دانسته است که در حین کار در خانه، بچهها از سروکول مارکس بالا میرفتند. به روایت بازدیدکنندگان از خانهی مارکس، اتاق کار او درهموبرهم و تا سقف مملو از کتاب، مجله، روزنامه و گزارشهای رسمی بود. نظم خاصی نداشت اما خود مارکس به خوبیاز محل نگهداری هر چیزی باخبر بود. تعجبآور است که علیرغم دربهدری، مارکس با چه وسواسی از دستنوشتههای خود پاسداری میکرد.
برتل اولمن هشت گام در روش دیالکتیک مارکس ترجمهی حامد سعیدی آنچه در مورد دیالکتیک فهم میشود اغلب به ترتیب ارائهی آن بستگی دارد. این مقاله با فلسفهی روابط درونی آغاز میکند، که در آن همهچیز از حیث روابط و فرایندها درک و فهم میشود، و فرایند انتزاعِ همبستهاش، که ما را قادر میسازد بر روی بخشهایی از این روابط و فرایندهایی که برای مطالعهی مسائل مورد بحث مناسباند تمرکز کنیم و آن را منفک سازیم. تمام گامهای دیگری که مارکس در روش دیالکتیکی خود برمیدارد، مانند «قوانین دیالکتیکی»، «پژوهش»، «خودروشنسازی»، «بازنمایی» و «همانی نظریه و عمل»، فقط به همان خوبیای که بر اساس این شالودهها انجام میدهد، میتواند کار کند.
آرام بختیاریخانم استال،- میان روشنگری فرانسوی، رمانتیسم آلمانی، و فمنیسم اروپایی یادی از مبارزات یک زن فرانسوی در دو قرن پیش ژرمینه استال، مهمترین زن اندیشمند فرانسوی در عبور از عصر روشنگری به دوره رمانتیک است . او میگفت باید میان ملال بی حوصلگی و رنج، یکی را انتخاب نمود. وی در 2 قرن پیش، یکی از زنان جنبش مقاومت علیه ناپلئون و طرفدار میانه رو ها بود که در نوچوانی شاهد انقلاب فرانسه شده بود. هویت اجتماعی او را لیرالیسم سیاسی و عدالت اجتماعی تعیین میکردند. او در کنار شاتوبریان از جمله کوشندگان مکتب رمانتیسم در فرانسه است. خانم استال در آغاز مدافع انقلاب فرانسه بود ولی از سال ۱۷۹۲ منتقد آن شد. بخاطر افکار لیبرالش در سال ۱۸۰۳ توسط ناپلئون از فرانسه تبعید شد. دفاع آغازین او از انقلاب بدلیل موضع جمهوری خواهی وی بود
آرام بختیاریفرهنگ سازان بیمار، بیماران فرهنگ ساز رابطه بیماری های جسمی با خلاقیت های ادبی فلسفی خانم سوزان زونتاگ، نویسنده، منتقد و فیلمساز امریکایی، در کتاب کوچک "بیماری بشکل استعاره" نشان میدهد که از قرن 17 میلادی در اروپا در بین طبقه اریستوکراتی، بیماری هایی مانند سل و سرطان، بشکل استعاره، صفتی مثبت میان بعضی از ادیبان و اندیشمندان شده بودند. دکتر آنتون نیومایر، پزشک و مورخ فرهنگی در اطریش نیز، در کتاب "شاعران و رنج هایشان" به مشاهیری اشاره میکند که گرچه دچار بیماری جسمی یا روانی بودند،ولی دست از خلاقیت ادبی فرهنگی برنداشتند و بخشی از فرهنگسازان اروپا شدند، مانند روسو، شیلر، استریندبرگ، تراکل، گوته، هلدرلین، هاینه، گورکی، چخوف، نیچه، کافکا، ریلکه، ویرجینیا ولف، و دهها هنرمند و اندیشمند دیگر.
|