خدامراد فولادی جمهوری اسلامی حکومت ِ طبقاتی نیست جمهوری اسلامی برآمده از یک خیزش ِ خودانگیخته ی عموم طبقاتی ِ ضد ِ استبدادی و ضد ِ پادشاهی است. مفهوم ِ ضمنی ِ ضد ِ استبدادی در دوران ِ ما حتا اگر اعلام نشده باشد به طور ِ خود به خودی دموکراسی خواهانه است. به بیان ِ دیگر خیزش ِ عمومی ِ سال57 شهروندان ِ ایرانی در آغازگاه ِ حرکت اش سمت و سوی دموکراسیخواهانه داشت اما به لحاظ ِ ترکیب ِ طبقاتی ِ نیروهای تشکیل دهنده و به حرکت درآورنده اش نه بورژوایی بود و نه پرولتاریی. یا به بیان ِ تاریخی تر هم بورژوایی بود و هم پرولتاریایی. چرا که خیزش ِ همه گانی( عمومی) با خصلت ِ ضد ِ استبدادی و دموکراسی خواهانه نمی تواند جهت گیری و رهبری ِ طبقاتی ِ مشخصی داشته، یا ویژه گی ِ عموم طبقاتی نداشته باشد.
آرام بختیاریجوانمرگی ادیب و فیلسوف،- والتر بنیامین در حین فرار خودکشی روشنفکر حین فرار از اسارت فاشیسم بنیامین از جمله مهمترین متفکران فلسفه تاریخ، جامعه شناسی هنر، فلسفه زبان، فرهنگ، امپریالیسم، و تئوری انقلاب رسانه ای سینما، بود. او خواهان هنری سیاسی و اجتماعی بود. نظریه فلسفه تاریخ وی بر اساس ماتریالیسم تاریخی مارکس و عقاید مسیحایی در دین یهودیت یعنی ظهور ناجی و قهرمان است. بنیامین همپون ارنست بلوخ خالق آثار گوناگونی در ادبیات و فلسفه است. زمینه کار او تاریخ اندیشه و تاریخ فرهنگ است. کتاب (تاریخ رمان) لوکاچ بی تاثیر روی افکار وی نبود. بنیامین، فرهنگ اروپایی زمان خودرا از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار داد. در آثار او میتوان جرقه هایی از نظریه جامعه شناسی دیالکتیک هنر را نیز مشاهده نمود.
فرهاد قابوسیملت گرایی و ملت سازی عوامل جلوگیری از برابری و آزادی عمومی مفاهیم تعریف نشده و مقولات غیر قابل تعریف "ملت" و "ملیت" از وسایل مهم سیاست تحکیم قدرت اقلیت مسلط بر اکثریت اند. در مقالات پیش در باره "ملت" و معرفت شناسی "علم" جامعه شناسی توضیح داده ام که تحقیقات میدانی جامعه شناسی و تحلیل های منطقی منعکس شده در استدلالات بندیکت آندرسن و موریس گودولیه ثابت کرده اند که "ملت" و ملیت" نه در واقعیت و تجربه بلکه تنها در مخیله و تصورات مردم جایسازی شده اند. و برخلاف جعلیاتی نظیر "دولت، ملت (اتا، ناسیون)" ایجاد دولت نیازی به وجود "ملت" ندارد .
علي محمد اسکندری جوگاوها در عالم عرفان نیچه: تاویل معکوس زرتشت پیامبر در سه برهه تاریخ معاصر ایران سه نیچه به سه نسل معرفی شده است. نیچه دهه ۱۳۷۰ یا به عبارتی نیچه دوره میانی اما عارفی ست نیمی روسی و نیمی ایرانی؛ سالکی غارنشین که در خلسه نوستالژیک "دیونیسوس" عصر باستان غوطه ور است. در شاهکار ادبی فریدریش نیچه با فرنامه "چنین گفت زرتشت" که ویترین آشنایی هر سه نسل ایرانی با این فیلسوف آلمانی ست آمده است که گاوان به ملکوت اعلا رفته و هم نشین زرتشت او می شوند. گاوانی استعاری که در "سور" خران، نشخوار می کنند و گرچه گاوند اما نعره حماران می کشند. این گاوان همچو مستان ملول، طامات و ترّهات هم می بافند و در ضمن به ما و زرتشت تحقیر شده هم هشدار می دهند که تا از "انسان" بودن باز نگردیم و مانند گاوان نشخوار نکنیم پس به ملکوت آسمان نخواهیم رسید!
کارل مارکس دربارهی پرودون ترجمهی علی رها اولین اثر او، «مالکیت چیست؟»، بیتردید بهترین کار اوست. اگر نه به دلیل تازگی محتوا، حداقل به دلیل شیوهی جدید و جسورانهی بیان ایدههای قدیمی، اثری دورانساز است. او میدانست که در آثار سوسیالیستها و کمونیستهای فرانسوی «مالکیت» نه تنها به طرق مختلف نقد شده، بلکه به شیوهای آرمانشهری «الغا» شده است. در این کتاب پرودون تقریباً در همان ارتباطی با سنت سیمون و فوریه قرار دارد که فوئرباخ با هگل داشت. در مقایسه با هگل، فوئرباخ مطمئناً ضعیف است. با وجود این، او پس از هگل دورانساز بود، چون بر برخی نکاتی تأکید کرد که برای آگاهی مسیحیان ناخوشایند بود، اما برای پیشرفت نقد مهم بود، نکاتی که هگل در ابهامی رازگونه باقی گذاشته بود.
خدامراد فولادیانقلاب کردن با شما، حکومت کردن با ما! یک تمثیل ِ طنز گونه ی عامیانه می گوید: بگیر و ببند و بده به دست ِ من ِ پهلوان! تمثیلی که همین امروز هم در جامعه های کم توسعه یافته و از جمله جامعه ی ما و در نبود ِآزادی های سیاسی و به ویژه آزادی ِ بیان که هیچ نظر ِمخالفی را علنی و بی پرده پوشی نمی توان علیه حاکمیت ابراز نمود یا اساسن عملکردهای آن را به نقد کشید و خواهان پاسخگویی شد، و شهروندان چاره ای جز به زیرکشیدن ِ استبداد ِ حاکم، و حاکمان ِ مسلح ِ قلدر را با زور خلع ِ قدرت نمودن ندارند، کارکرد ِ سیاسی تبلیغی اش را همچنان در این جامعه وخصوصن دررابطه ی کنشگران ِ دارای تشکیلات و رسانه که « مردم» را گوشت ِ دم ِ توپ ِ خود و تشکیلات شان تصور کرده اند و هرکدام نیز خود را تنها اپوزیسیون و تنها جایگزین ِ رژیم می دانند، حفظ کرده است.
فرهاد قابوسینیچه: فلسفه بعنوان ماجراجوئی توجه اهل فلسفه در اروپا به نوشته های نیچه نماد سقوط فلسفه به ورطه ای بود که منجر به "پایان فلسفه" غرب ("پایان متافیزیک" هیدگر) و "فلسفه پست مدرن" اروپا همچون «غیرفلسفه » یا ادبیات فلسفی و "ساختار شکنی فلسفه" شد. همچنانکه فلسفه کلاسیک غرب در این میانه جز مابعدالطبیعه "عقل محض" نبود. میان پرده هیدگر («دفترهای سیاه») نشان داد که چون فلسفه اروپا را نجاتی از چنگ ادبیات و تاویل کلام نیست، سرنوشت فرهنگ اروپا در سایه چنین فلسفه ای که واقعیت را فدای کلام ساخته است، جز فاشیسم و نازیسم نمی توانست باشد.
بیژن باران خیام - فیلسوف تراز جهانی خیام شاعر تغییر از هستن به شدن است. او نمونه ممتاز جهانی آمیزش تئوری و عمل است. تغییر در خاورمیانه قرون وسطا نامطلوب بود. خیام تغییر را در جهان دید. در رباعیات هر سطر فلسفه شادی را با تصاویر دل پذیر آهنگین ارایه داد. رباعیات او تا سده ای از سرایش در تاریخ ثبت نشد. شاید از بین رفتن برخی آثار خیام، مخفی نگاه داشتن شان در نسخ محدود بود.
آرام بختیاریاریش فروم،- نقد عامیانه سرمایه داری یک متفکر التقاطی اریش فروم، میان مارکس، موسی، بودا، و فروید فروم از پیشگامان روانشناسی نظریه انتقادی است که در زمان خود مشهوریت زیادی یافت . شاید بدین دلیل نقد آثار و نظرات وی اغلب کلیشه وار است. نظرات فروم برای روشنگری های روزمره بود؛ چون حساسیت برای نارسایی اجتماعی و تضادهای هستی انسان را نشان میدهد. او ایمان آته ایستی را در بودیسم و در بعضی جریانات مسیحی یهودی و عرفان استاد اکارت میدید. بدین دلیل او برای گروهی مانند مارکوزه، یک رویزیونیست نئوفرویدی است، و برای گروه دیگری، یک آینده نگر پیام آور امید و صلح جو و یک سوسیالیست هومانیست.
علی رهاشیوع عارضهی نظریهی ایرانشهری، هایدگر و چالش چپ باید یکبار برای همیشه پذیرفت که جنبشهای اجتماعی، علت وجودی خود را نه به نیروهای چپ، بلکه به خود مدیون هستند. پرهیز از آوانتوریسم و ارادهگرایی، بدان معناست که چپ در هیچ شرایطی وجود و کنشگری خود را معادل خود جنبش تفهیم نکند. جنبشهای اجتماعی برای تداوم و تکوین نیازمند خودآگاهی نسبت به حیات خودپوی خود هستند. پی نبردن به سرشت ایجابی جنبش، آن را در کشمکشی دایمی با آنچه نمیخواهد، فرسوده میکند. بلوغ و قوام یابی جنبش اجتماعی بسته به آن است که در خود ریشه بسته و خود-واسطهگر شود، نه اینکه خود را صرفاً با «غیر»، با ضدّ خود تعریف کند.
خدامراد فولادیدموکراسی باید درونزا باشد (برداشت ِ نظری از رویدادهای افغانستان) راه ِ غیر ِ سرمایه داری در دوران ِ سرمایه داری ایده ی تازه ای نیست و همان است که مارکس آن را استبداد ِ شرقی و انگلس سرمایه داری ِ انحصاری ِ دولتی می نامند و اصلی ترین مشخصه اش استبداد ِفردی و کیش ِ شخصیتی است و کم ترین جایگاهی در ماتریالیسم ِ تاریخی برای تکامل دادن ِ جامعه ندارد بلکه خود مانع ِ مهمی در مسیر ِتوسعه وتکامل و دموکراتیزه شدن ِ هرجامعه ای است. حکومت ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران نمونه ی حی وحاضر ِ این راه و میلیون ها انسان ِ فاقد ِ حق ِ انتخاب ِ آزاد و آزادی ِ انتخاب گواهان ِ زنده ی این نوع حکومت اند. هرکس جز این بگوید بی شک در خط ِ رژیم و عملکردش چه بیرون از حاکمییت چه در حاکمییت جز استبداد ِ فردی و خدایگان بنده گی نخواهد بود.
|