آرام بختیاری

نقد چپ به نامگذاری جریانات پوزیتیویستی

اندیشه "مثبت گرایی" پوزیویتیسم؛ از کنت تا ویتگنشتاین

نئوپوزیویتیسم مدعی بود که "منطق و ریاضی" در باره واقعیات چیزی نمی توانند توضیح دهند و خالی از محتوا هستند ولی فقط بشکل متد و روش، جملات و زبان را میتوانند بیان نمایند. نمایندگان آن اغلب در طول زبان مواضع فلسفی خود را تغییر داده و در آنان تجدید نظر نمودند. انها مدعی بودند که وجه مشترکشان، مواضع قاطع علمی شان در فلسفه، از طریق استفاده از منطق مدرن ریاضی بود، گرچه این خود کاهش کل پروسه شناخت به رشته منطق است، و همزمان نوعی امپیریسم ذهنی ایده آلیستی است که لنین در کتاب "ماتریالیسم و امپیریوکریتیسم"خود بشکل نابودکننده ای مورد نقد قرار داد. با این وجود نئوپوزیویتیسم، " گذر از امپیریسم" را دست آورد مهم خود در طول نیمه دوم قرن گدشته میداند.



فرهاد قابوسی

تزهایی در معرفت شناسی بحث فلسفه در ایران

پس از فلسفه دانان سابق نظیر محمد علی فروغی و منوچهر بزرگمهر که بجهت تسلط بر فلسفه اسلامی و درک فلسفه اروپایی درعین دلبستگی به فلسفه اروپایی، حداقل بعضا به اشکالات منطقی و نیز تشابهات آن با فلسفه های ابن سینا و غزالی اشاره کرده اند؛ متاسفانه بسیاری از مولفین ایرانی به سبب عدم توجه به فلسفه اسلامی و بواسطۀ کشش نسبت به فلسفۀ اروپا، با نگرش سیاسی به موضوعات فلسفی، به بیراهه رفته اند. کمااینکه توام با علل یاد شده سه اشکال معرفت شناسانه نیز سبب این بیراهه روی شده اند که اشاره می کنم.



اسماعیل رضایی

طبقات وتبعات

آدمی متاثر از روندهای محیطی و متناسب با درک و فهم از فعل و انفعالات آن، گرایشات و تمایلات خاصی را از خود بروز می دهند که در پروسه دگرگونی های معرفتی و معیشتی بصورت نهادین در دسته بندی ها و گروه بندی های خاص اجتماعی نمود می یابند. این طیف های اجتماعی حاوی منافع و مصالح خاصی هستند که آن ها را از یکدیگر مجزا و منفک می سازد. اگر چه برای رفع نیازهای یکدیگر نیازمند تعامل و زیستی مسالمت آمیز براساس قراردادهای اجتماعی معینه می باشند. در این فرایند گروه هایی که از یک قدرت فائقه در برقراری یک نظم اجتماعی معین با ایجاد یک سازه اقتصادی اجتماعی برای هژمونیت جامعه می باشند؛ طبقات اجتماعی را شکل می بخشند.



louis
لویی آلتوسر

تضاد و فراتعیین‌کنندگی

مهران زنگنه

در مقاله‌‌ای که در دست دارید، آلتوسر مفهوم فراتعیین را از حوزه‌ی دیگری به حوزه‌ی تئوری تاریخ و انقلاب انتقال می‌دهد. پیش از هر چیز می‌توان یک سئوال فلسفی بُحت مطرح کرد: شرط (شروط) انتقال یک مفهوم (در اینجا فراتعیین) از یک حوزه به حوزه‌ی دیگر، بیگانه نسبت به حوزه‌ی پیشین، چیست؟ با به کار بردن مفاهیم خود آلتوسر می‌توان پرسید آیا حداقل تفاوت در میدان شناخت، مکان طرح مفهوم و مفاهیم دیگر در رابطه با آن در حوزه‌ی دیگر و حوزه‌ی جدید، نمی‌باید مورد توجه قرار بگیرند؟



bijan-baran.jpg
بیژن باران

مندل پدر ژنتیک

مندل ۱۸۲۲-۱۸۸۴ پدر ژنتیک در اتریش با ۸ سال آزمایش روی ۲۸ هزار گل و دانه نخود سبز و زرد وراثت را دریافت. مندل نتایج را در ۳ قانون وراثت در ۱۸۶۵ خلاصه کرد: ۱- تفکیک: ژنهای پدر و مادر اتفاقی در ژن جنسی تفکیک شده؛ تا یاخته های جنسی تنها یک ژن از جفت ژن را داشته باشند. ۲- مستقل: ژنهای صفتهای گوناگون مستقل از هم چینش یافته؛ تا وراثت یک صفت به وراثت دیگری وابسته نباشد. ۳- غالب: یک جاندار با اشکال بدیل، ژن غالب را بروز دهد.



نیک سرنیسک، آلکس ویلیامز

اختراع آینده (فصل پنجم)

ترجمه: محمود شوشتری

اشتغال در حالی که در همهٔ جوامع ماقبل سرمایه‌داری امری عادی بوده؛ ولی امروز در سیستم سرمایه‌داری ویژگی تاریخی منحصر بفردی به‌خود گرفته است. کار در جوامع ماقبل سرمایه‌داری امری ضروری بود، ولی مردم دسترسی به زمین، وسائل معیشت کشاورزی و ابزار لازم برای گذران زندگی را به اشتراک می‌گذاشتند. کشاورزان تهیدست بودند، اما خودکفا و گذران زندگی وابسته به‌کار برای دیگری نبود. سرمایه‌داری چنین مکانیسمی را تغییر داد. در فرآیندی که به انباشت اولیه سرمایه نامیده می‌شود، کارگران جوامع ماقبل سرمایه‌داری از زمین‌اشان رانده و از ابزار امرار معاش زندگی محروم شدند ...