ع. اروند

رنگین کمان آزادی

کجاست جز لب خندان نشان آزادی
بهار در رخ مردم جهان آزادی
هزار باغ شکوفد! هزار سبزه دمد!
ز دولــت ِ نفس ِ شـادمـان ِ آزادی



mehdi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

سراغی از "سگ ولگرد" ؟

سگ ولگرد، تصحیح رفتار ما را با اشارهای ساده به حس درد و نامطبوعی زجر کشیدن گوشزد میکند. گرچه این اشاره، در معناهای ضمنی خود، از چند نکته مُهم دیگر در باور عوامانه نیز پرده برمیگیرد. از جمله با بیان حس مشترکی که انسان و حیوان در تجربه شکنجه دارند؛ یعنی حس درد. هدایت از این طریق خواسته آن فریفتاری و توهم اشرف مخلوقات بودن انسان را افشا کند که ادیان سامی مُبلغش هستند.



الف. ر

خط تهران- فرانكفورت- پاريس

مرد چاق شصت و پنج ساله با عينك دودی، موهای خاكستری صاف چسبيده به کله ای گرد، گوشهايی به اندازه نعلبكی، چهره ای کدرسربی، پهن بی حالت و سرد، با هيكلی درشت در "بوكس شيشه ای“ رو به قضات دادگاه جنايی پاريس با حالتی اريب نشسته، به نحوي كه حضار چهره او را نبينند.



میترا شکیب

آزادی را مگیرید!*

او را رها کنید
این سوی مرز یا آن‌سو
چه فرق می‌کند
همه جا وطن او ست
خیانت به هم‌وطن همیشه با او ست.



برزین آذرمهر

سخن عشق

بر بندیان ِاین شب ِ بیداد بُن بگو!
چندین وچند خرمن
از
گل بوته های خونین ِ مزرعه ی عشق
گرد آوریم و
بر سر راهت
بگستریم



abbas-golestani.jpg
عباس گلستاني

" نقد، در زمين دموکراسی "

انحراف از معيارهای نقد در گذشته اگر به علت بی اطلاعی و عدم دسترسی به نظريه های متنوع نقد ادبی قابل اغماض بود، امروز، فراوانی نوشته ها از کتب مرجع گرفته تا مقاله های مربوطه به آن که دامنه ای وسيع از مستندات نظريه های نقد را در اختيار دوستداران هنر قرار می دهد، تصوربرابری ی هر بحث کارگاهی و نوشته ی غير متکی به چهارچوب نقد را با نقد ادبی يکی دانستن، اشتباهی ست که ممکن است آسيب های جبران ناپذيری از جانب منتقد ناشی به متن يا خالق اثر وارد گردد و هنرمند خلاق اما در ابتدای کار را در سياه چال های ادبی دفن کند، خصوصاً در جامعه ای که عدم استقرار دموکراسی و عدالت اجتماعی که هم فرصت طلبان را در لژ مخصوص قرار می دهد و هم فرصت برابر را در شرايط ويژه از هنرمند سلب می کند.



rashel.jpg
راشل زرگریان

فنچ درقفس!

داستان کوتاه

ستاد مرا به نوجوانی دراتاق که بغل میزمطالعه نشسته بود معرفی کرد. دردم اول بنظرم بسرآمد اما با گذشت چند لحظه کوتاه متوجه شدم که او یک دختراست. با نگاه هائی بهت زده, بسیار نحیف وچهره بیرنگش و کله کاملا بدون مو, بدون شک نشانی ازیک بیماری خطرناک مانند انراکسیا شاید هم سرطان خبر میداد. بمانند مجسمه ای دیده میشد که قادر به حرکت نیست. اما انعکاس اشعه آفتاب درترکیب با رنگ دیوارها روی چهره او رمزی ازیک موجود زنده را میداد. با آن نگاههای خیره کننده ما را می بائید. چه کسی میداند زندگی چیست!



meshkatian-s.jpg
حسین زندی

من چراغم در این خانه می سوزد

به مناسبت درگذشت استاد مشکاتیان

بی گمان برای مخاطبان موسیقی ایرانی آسان نیست با مرگ هنرمندی که با نوای آهنگ هایش عاشق شده اند، شادی کرده اند ، غمگین شده اند ، اعتراض کرده اند وآثارش را مدام زمزمه کرده اند کنار بیایند بویژه اگر آن هنرمند استاد پرویز مشکاتیان باشد
موسیقیدانی که بهترین اجراهای خوانندگانی چون استاد شجریان ، شهرام ناظری ، بسطامی ، حمید رضا نوربخش ازساخته های اوست .



فرامرز غفاری

« خسته نباشی مرد»

" دوباره نه"
صدها هزارباره بخوان
از درد
"بخوان بنام گل سرخ در صحاری شب"
بخوان که خسته نباشی
مرد،



جهان آزاد

سرود زندانی

به چشمهای خسته ام نگاه کن،
غرورکوه وخشم رعد و بغض ابر،
در این دو برکه ی کبود؛
موج می زند!



esfahani.jpg
محمدعلی اصفهانی

خزانی های يک تا سه

شب
مثل زنجره می خوانْد
يک سايه در عبور
می رفت
يک سايه در عبور
می ماند



ه . لیله کوهی

حسین اوباما نبیره تاریخی بلال حبشی بربلندترین منارۀ قدرت جهان
اذان می گوید

دولتمردان آمریکایی مانند مردم کشورما از حافظه تاریخی خوبی برخوردار نیستند. فراموش کرده اند رئیس جمهور دموکرات سه دهه پیش ایالات متحده که تازه مفتخربه دریافت جایزه صلح نوبل هم شده، خود عامل بوجود آوردن جنگ سازترین حکومت جهان(جمهوری اسلامی) ست. دلارهای دولت دموکرات، قبل از بهمن 57 درزیردرخت سیب نوفل لوشاتو به زیرعبای آقا ریخته شد و اختاپوسی بنام (جمهوری اسلامی) متولد گردید پس ازگذشت سه دهه، هنوز نفس می کشد واینجا وآنجای جهان فتنه می کند.



sohrab-aarabi-s.jpg
رضا مقصدی

سهراب را صدای صمیمانه، سرخ کرد

در آرزوی عاطفه وُ آب، زیسته ست
جانی که از جوانی ی سرشار، سبز بود.
در جنگلی که در گذر ِ باد های سرد
از دیر تا هنوز، نَفَس می کشد به درد
در سایه ی ترانه ی مهتاب زیسته ست
تا باد از کنار ِ ما ناشاد بگذرد.



mehrangiz-rasapour-pegah.jpg
مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

از درنگ‌های پگاه

می کُشيد و می‌گوئيد: برای خداست.
پس برای خدا
خود را هم بکُشيد !
* * *
اگر این است مذهب ، سیاست
گُل حق دارد
که زیرِ پرچمِ خود بنشیند !



محبوبه پورجعفر

سرنوشت اسارت رقص ایرانی

بنظر من آقای مشگین قلم از استعداد فوق العاده ای برخوردارند و اگر همه نیروی خود را برای تحول همه جانبه حرفه شان بگذارند، به دستاورد بهتری نایل خواهند شد. شیوه ای که ایشان بنظر میرسد برای محبوبیت اتخاذ کرده اند، جز به دور کردن دوستداران از خود نمی انجامد. برای من سؤال اینست که اگر کسی تحمل انتقاد ندارد و توانایی پاسخ منطقی، روشن، سالم، متین و معقول به مخاطب خود ندارد، برای چه اصرار دارد که پس از برنامه اش جلسه پرسش و پاسخ ترتیب دهند؟



bishetab.jpg
رضا بی شتاب

سخن نتوان نهفت...

همه ی آنانی که برای این بی نظام ترین نظامِ جهان؛ گفتند و نوشتند و سرودند و ساختند، در التزامِ رکابش دویدند و هلهله کردند در قبال تمامِ وقایع و جنایاتی که در طی این سی سال اتفاق افتاده و می افتد؛ مسئولیتی سنگین دارند. چه آنانی که اکنون مغضوبِ ولایت اند و در خانه مانده اند و یا به فرمانِ ولیِ امر و به دستِ سرسپردگان و شیفتگان اش، در زندان و زیرِ شکنجه اند؛ و چه آنانی که بیرون از خانه اند.



hamid-hamidi2.jpg
حمید حمیدی

بر پاي خويش زانو زنید*

آي شمشیر بستگان کودتا!
اينك بر پاي خويش زانو زنید.
آن سوترک
دردشت سبز
حادثه شيار بسته است.



tafsire-shoma-seif-s.jpg
سيروس"قاسم" سيف

پيش بينی سرنوشت فردای ايران،

بستگی به تفسير شما از اين تصوير دارد!





فرشته مولوی

قضیه‌ی سیر و سلوک هپروتی ـ ادبوتی مقام معظم

آری، چنان که افتد و دانید، مقام معظم ممالک محروسه‌ ی محرومه هر شبانه ‌روز به نیت قربه الی الله و به قصد ورود به وادی عشق ربانی هفت فوری می‌زنند تا به عالم هپروت دخول یابند. البته یکایک آحاد امت آداب دخول را که از واجبات شرعیه و عقلیه است، نیک می‌دانند. اما باب‌های عوالم غیبی و معنوی مقام معظم در وقت سیر در آفاق و انفس هپروتی بر همگان گشوده نیست. از همین رو پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم در راستای عرفان‌ پراکنی ‌های مدام در صدد است تا در آینده ‌ای نزدیک‌ قطره ‌ای از بحر معنویاتی را که مقام معظم در آن می‌غوصند، همراه با قطره‌ چکان یک ‌بار مصرف، به رایگان در اختیار یکایک آحاد امت در اقصا نقاط دنیا بگذارد.



Nouh-s.jpg
گفت وگوی شهروند با نصرت الله نوح طنزپرداز پیشکسوت

آشنایی با افراشته مسیر زندگی مرا عوض کرد

من دوره روزنامه چلنگر را که در واقع کارنامه سیاسی افراشته است، نزدیک به پنجاه سال حفظ کردم و در آستانه انقلاب وقتی احساس کردم جو سیاسی ـ اجتماعی برای انتشار آثار افراشته مساعد است به سرعت دست به کار شدم و قبل از اینکه بهار آزادی تبدیل به پاییز خونین شود 3 جلد از آثار افراشته را با استخراج از دوره روزنامه چلنگر با عنوان های "مجموعه اشعار محمدعلی افراشته"، "چهل داستان" "نمایشنامه ها، تعزیه ها و سفرنامه" به چاپ رساندم. متاسفانه با زبان گیلکی آشنایی نداشتم تا اشعار گیلکی افراشته را که شاهکارهایی در آن گویش است به چاپ برسانم.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

ماگنولیا

شکوفانی مشتعل بهار
سایه سبز تابستان
شولای شنگرفی خزان
لخت زیر حریر شیری زمستان
تو ناظر نسلهای امید در راه-



mahmoud-motaghedi.jpg
محمود معتقد ی

سکوت به لب های تو / شلیک می کند

برکشته های تو و/ پرواز این خاطره
ما / اینگونه پیرو / پیرتر می شویم
چاقو و/ مرگ
سکوت به لب های تو / شلیک می کند



برزین آذرمهر

ای رنگین ترین ِگل ها!

تا آن روزکه آفتاب
به خانه در آید،
توفان،
قصیده ی بلندش را
بسراید،



vida-farhoudi4-s.jpg
ویدا فرهودی

سرزمین ظلمت

ظلمت نشسته گویی، بر تخت کامرانی
این سان که رفته زهرش درنبض زندگانی

ایمن نمانده حتا، کـُنجی درون رویا
کابوس، ریشه کرده در جان شادمانی



shafiei-kadkani-s.jpg
محمد رضا شفیعی کدکنی

کیمیای سبز عشق

جای بذر مرگ وبرگ خونی ِ خزان،
کیمیای عشق،
صبح و
سبزه آفریده است:
خنده های کودکان و باغ و مدرسه
کیمیای عشق سرخ را ببین!
هیچ کس گمان نداشت این.



»  تابستانی که تو را گم کردم
»  چند شعر دیگر
»  به پاس شصت مین سال انتشار رمان " ۱۹۸۴"
»  ترانه و آدمک‌های دین و ایمان
»  جایگاه سرسام؟
»  «پیش از شما» و «دیر است و دور نیست»
»  تا طلسمی این چنین بر جای هست...
»  بند پستان بند!
»  نان گندم
»  تهران من، حراج
»  الفت با لهجه ای غریب: نگاهی به عکس های بابک سالاری
»  نمایش "کلام آخر" و شعرخوانی زیبا کرباسی
»  ندا
»  نا فرمانی مدنی و قانون بی زمانه آنتیگون ۱
»  ترانه و ستمگران بی‌آبرو
»  حاشیه ای برای شعرهای مانا آقایی
»  مَسهَلۀ بد و بدتر و بدترتر
»  فریاد می کنم...
»  آرامش قبل از طوفان
»  من به دنبالِ خودم می گردم
»  هنگامه ی مجلل ِ نشخوار
»  نام ِاین وحشت
»  سجاده فرش عنف و تجاوز
»  به قلب آستانه می رسی
»  گدای مغرور/
»  «شبانه ها» و «شبانه»
»  رجب تربچه!
»  تجاوزچیه؟ شکنجه کدومه؟
»  وطن معبود مائی
»  اینجاست خاوران
»  از نو دمیدن های پنهان...
»  آن دیوانه دوست داشتنی!
»  قیرخ آنلاملی سؤزجوکلر
»  خطابه ی خوف
»  "با کشورم چه رفته ست"*
»  من در بهشت زندگی می کنم
»  این عو عوی سگان شما نیز بگذرد...