logo





بر پاي خويش زانو زنید*

يکشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۹

حمید حمیدی

hamid-hamidi2.jpg
آي شمشیر بستگان کودتا!
اينك بر پاي خويش زانو زنید.
آن سوترک
دردشت سبز
حادثه شيار بسته است.
پروانه ها با نوک شمشیرهایتان
بی بال می شوند،
و چشماني كه
آزادی را باآستين هاي تكيده مي خواهند،

به شما می نگرند.
چه سان برخود غره می شوید؟
از من بپرسید
تاریخ هزار حادثه در من است
چشمانم از گیلان سبز

وعطوفتم ازخوزستان گرم آمده است
همان،ميدانهای نفت خيز برای سلاح شما.
صد تازيانه در من رسوب كرده است
وقتي ماتم چشمانم
چون مهي برنيزار هاي خفته مي نشيند
چگونه توانم گفت،چسان گذشت؟
چسان گذشت؟
اندوه بزرگ
كه از خاوران برمي خواست
و تا اوین وگوهر کش و کهریزک
فرومي نشست.
دیگرما
چون اسب های خسته و تشنه از آب نیستیم

که از دشت، هراسان باشیم
می خواهیم دشت را تجربه كنيم.
دور مي شويم از شما
مارا جادوي علف هاي باطل شما
ربوده بود.
برتاج خروسي تعويذ بسته بودید
تا هيچ گاه بامدادان
بربرج اذان نايستد.
ما چشمان خود را بسته بودیم
تا مباد گيسوان سفید مادران داغدار
بربازوان مان پريشان شوند.
ما را فرسودید

ولی اکنون
پاي مي فشاريم،برآزادی.
بي هيچ دستي
درآتشمان فکندید
تاچلچله ها از ما رميده شوند
تا كلاغ هایتان
چشمان و کاسه های سرمان را بکاوند.
ما ايستاده بودیم

واز پاي، خويش رامی جویدیم

مادران ،دخترکان را
چادر به سر كشيدند

و از وحشت به حجله گاهای خونین روانه کردند.
شماشب بودید
و ما را نیز،شب می خواستید،
تا تولد و مرگمان روي برگ افتاده از درختی باشد
آن چنان كه كركس ها
بربال هاي ريختة كبوتران و پروانه ها.
نگاه كنید!
آن جا، سهراب زخم مي خورد
ندا در خون خودشناوراست
درشرم خويش،
آسمان اشک می بارد
وشما در مرداب های خویش
با ماران هفت سر
برجوجه هاي پرندگان، ستم می کنید.
ما اما شماره کردیم
اندوه گيسوان پريشان مادری را
كه ازعزای عزیز-دلبندش آمده بود؛
چشمش خون
فريادش نارسا
تكه هاي محزون قلب كودكش در دست
ايستاده روي در روي ما و شما و جهان.
ماسنگ بر سنگ سائیدیم
تا خوابها، بیدار شوند.
نگاه كنید!

ما همچون دشت-سبز بیدارو بی انتها در مقابلتان ایستاده ایم .
آي شمشیر بستگان کودتا!
اينك بر پاي خويش زانو زنید
این سوترک
دردشت سبز
حادثه شيار بسته است،

نگاه کنید!
بامداد 28 شهریور 1388

*علیرغم تمامی تمهیدات بعمل آمده از سوی کودتا گران،وقتی امروز شکوه حضور مردم میهنم را در تصاویر و فیلم های ارسالی از ایران مشاهده کردم،به احترام آنها از جا برخاستم وبه تصاویر مردم میهنم ادای احترام نمودم.در همان حال پرسشی ذهنم را مشغول نمود:
کودتا گران و مستبدان چه زمانی در مقابل این حضور زانو می زنند؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد