logo





رجب تربچه!

جمعه ۱۳ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۴ سپتامبر ۲۰۰۹

نادره افشاری

n-afshari.jpg
«... ببین خانوم جون... من درست بیست و پنجم خرداد همین امسال ایران بودم...آره همون روز که میگن ریختن تو کوی دانشگاه... دروغ میگن... از این خبرا نبود... همه جا آروم بود... این خواهر زن ِ برادر زن عموی ننه جونم گفت... اونم دروغ میگه... باور کن... میگه رئیس جمهور گفته خس و خاشاک... کجا گفته... من خودم حرفاشو گوش کردم... اونوقت خاکبرسرا تو خارج براش آهنگ درست کردن... اون خاک بر سر هم کله اش بو قورمه سبزی میده... برادر زن شوهر خواهر مادر بزرگم گفت... هیچ خبری نبود... البته برادر ناتنی ی عموزاده ی حاج آقا رحیم همون شبای اول، بیوقت، ساعت دو صبح رفته بود تو خیابون و زده بودن دست و بالشو شکسته بودن... آره باتوم خورده بود... ولی خب... بیوقت رفته بود... میخواست نره... من همش تو خونه بودم یا تو مهمونیا که داشتم مردمو ارشاد میکردم که بابا هیچ خبری نیست... اصلا از کجا معلومه که قبرها رو کروبی درست نکرده باشه... یا اصلا خودش به زنا تجاوز نکرده و گردن رئیس جمهور ننداخته باشه... این نامرد اونقدر نوکر داره که میتونن شبونه کلی قبر درست کنن و ببندن به ریش رئیس جمهور... آخه لامصبا اگه اینا برن که از اینا بدترا میان... کی گفته اگه اینا برن، وضع بهتر میشه... آره خب وضع من... همین پارسال یه تومن [میلیارد تومان] دادم صرافی ی حقانی برام وازیر کرد به حسابم تو ایران که بدم نزولشو بگیرم بدم بچه ی بی عرضه ام که نه درس خونده و نه کاری بلده، بچپونه و خونواده ی عروس نگن چه پسره ی بی لیاقتی... پولهارو که ببینن، دهنشون آب بیافته... خب... آره دوسال تو مغازه ی همین حقانی شاگردی میکرد... خب... پس چی؟ خیال کردی چی؟ خب...نه جان مادرت اگه حکومت بد بود، من بیسوات چطوری میتونستم این همه پول نزول بدم؟ آخه... خدا رو خوش نمیاد... اگه این بابا بره... معلوم نیست سر پولهای بی صاحاب من مادر مرده چی میاد... همه شون دروغ میگن... اصلا خبری نیس والله... یک مشت خس و خاشاکن که میریزن تو خیابونا... زر میزنن... میخوان آزاد باشن... میخوان راحت خانوم بازی کنن... رفیق بازی کنن... دختراشون همشون زیر ِ سرشون بلنده... خب، خوب میکنن جلوشونو میگیرن... حالا این فقط یه دفعه اش بود... چهارسال پیشم حقانی «دو» تومن به حسابم ریخت... خب... آره لامصبا میخوان لخت و عور بگردن... حالا بد میکنند مردمو نجیب میکنن؟... چون میخوان لخت بشن... این تلویزیونای خارجه رو دیدی... اون فیلمه رو دیدی که دختره محکم میزنه به فلان اون پاسداره... خب... تا همین جاشو نشون میدن... نشون نمیدن که اون پاسداره همچین گذاشت تو کمر زنیکه که دمر خورد زمین... این مردم خیلی دروغگو ان... من کلی کتاب خوندم در باره ی خلقیات ایرونیا... کلی امریکاییها و اروپاییها که اومدن ایران... نوشتن که ایرونیا خیلی دروغگو ان... خیلی نمک به حرومن...به ولای علی دروغ میگن... کی گفته به مردم تجاوز میشه... تو همین سوئدم میشه... تو آلمانم میشه...اصلا زنای اینجا همشون خرابن... از خدا میخوان بهشون تجاوز کنن... این سلیطه ها هم... دروغ میگن... حالا قرار بود 3 تومن دیگه بریزن به حسابم که حالا خورده به پیسی... ولی حالا نمیشه... دروغ میگن... این خواهر زن برادر زن عموی مادرم میگفت تو زندان بهش تجاور کردن... خاک بر سر رژیم گرفته... میگه منو زدن... لاغر شدم...کلی هم رفته زیر چاقو که خوشگل بشه... داده دماغشو عمل کردن... لباشو کلفت کردن... اصلا این شلوغیا، انقلاب قرتیاست... خودم دیدم... هموشون موبایل دارن... هی عکس میگیرن... مث من نیستن که... همه اش از جاهای بد بدش عکس و فیلم میگیرن... از جاهای خوبش که نمیگیرن... نمیگن که رئیس جمهور چقدر تو این چار سال به مستضعفا کمک کرده... همین «سیا» چرا نمیخواد ما اتم داشته باشیم... وبسایتمو دیدی... خب برو ببین... همش کار «سیا»ست... کار این بوش و اوبامای جهانخواره...خاک بر سرا... زندونای سیا[سی.آی.ا.] یادشون میره... چتد تا باتوم رئیس جمهور و رهبر ما رو میبینن... خب... آره... اگه این سه تومنم بیاد... نه بابا... میشه اون ویلای دوبلکس «مالمو» رم بخرم، بدم این پسره بره توش صفا کنه... خب... آره این سایتم یه جور نوندونی ی منه دیگه... آخه خاکبرسرا اگه این رژیم بره، هر کی بیاد از اینا بدتر میکنه ها... من فیلم همه ی اینارو گرفتم... همه ی برنامه ها رو ضبط کردم... همه ی گفته های آقا رو ضبط کردم... همش دروغ میگن... همشون دروغ میگن... ول کن خانوم جون... یادت رفته اسناد وزارت خارجه ی امریکا رو... یادت رفته... حالا اینا اومدن، بد شد؟... به ولای علی... هیچ خبری نیست... هی خودشونو رنگ میکنن... آخه لامصبا دین و ایمون دارین برین تو مسجد الله اکبر بگین... خب... دلم میسوزه... سه تومنم گیر کرده...کی من اون وقتا این همه پول داشتم... اون موقع که نمیشد اینطوری پول نزول داد...»

2 سپتامبر 2009 میلادی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد