logo





ای رنگین ترین ِگل ها!

چهار شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۹

برزین آذرمهر

تا آن روزکه آفتاب
به خانه در آید،
توفان،
قصیده ی بلندش را
بسراید،
و دریا
شقایق ِرنگین
بر دشت ِ آب ها
برویاند؛
و سپیده
بهمن ِ شب را
بر دره های دور
بغلتاند...

تا آن روز که
همای ِ سبک بال
بال افشان،
بر فراز ِ قله های ِ مغرور
به پرواز در آید
و از چشم انداز ِ البرز
همه رود ها ،
از زاینده رود و کارون گرفته
تا سپیدرود و ارس،
و هر رود دیگر را
هم خروش و هماوا
بیابد...

تا آن روز که
دریاچه ی شور
سرکشی ها وخیزش های ِ خزررا
بر دل شوره های ِخاموش و
شک های شب ناکش
‌بیافزاید...

تا آن روز که
تهمتن
خستگی ِ تن
فرو نهد و
کاوه
پرچم ِ جان بر کف،
خشم ِ زخشم درشدگان را
به کینه ی داد خواهی
فرارویاند...

تا آن روز که
سپاه ِرنج
سرمست از شور ِرهیدن
از زنجیر،
برنده ترین سلاح ِتدبیرش را
از پستوی ِتاریخ
بیرون کشد
وبرسنگبارانْ قلعه های ِ ستم و نا برابری
بی امان بتازد...

تا آن روز که
ایران
که
ایران
مرغی شب شکن شود...

تو ای مژده گوی ِ روز ِبهاران!
ای گل یاری بشکف!
زمستان ِ تنهایی را
بشکن!
عطر ِامید را بپراکن!

کاین بار
در بهار
گلی می روید
که رنگین ترین ِگل هاست
و تو ای رنگین ترین ِگل ها
ای گل ِانقلاب
جامه نو کن
که فصل ِیگانگی ما در رسیده است!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد