خدامراد فولادی حکومت ِ « لیبرال»ی که رکورد دار ِ اعدام است! برخلاف ِ تبلیغات ِ تاکنونی ِ انکارکننده گان ِ ماتریالیسم ِ تاریخی، لیبرالیسم شکلی یا حالتی از هستی( حیات) ِ تاریخی طبقاتی ِ انسان است در مقطع ِ دورانی ِ سرمایه داری. لیبرالیسم نفی ِ مستقیم ِ استبداد ِ پدرشاهی وتمامیت خواهی ِ فئودالی، و فراهم سازنده ی مستقیم و بی واسطه ی شرایط ِ مادی ِ نفی خود وفرارفت ِکیفی به سوسیالیسم در نتیجه ی الغای مالکییت ِ خصوصی ِ بورژوازی بر ابزار ِ تولید است. درواقع، به رغم ِ خلافگویی های چپ وارونه گو،لیبرال ولیبرالیسم جاده صاف کن ِ سوسیالیسم است.
اسماعیل رضاییسطح و شطح روال کمال بر واکنش مناسب آدمی در برابر تاثیرات مداوم محیطی برای درک و شناخت ناشناخته ها و دانسته هایی می باشد که آدمی را در چنگال جهالت و حماقت از یافتن راهی بسوی سعادت و نیکبختی بازداشته است. تعمیق اندیشه نیاز به عمق بخشیدن به نگاه و نظر پیرامون رویکردهای محیطی دارد که تحت تاثیر مداوم و مقاوم عناصر محیل و رذیل در روند معمول و مقبول خویش باز مانده است. توقف در سطح،عارضه شطح را که در خود ذهنیت دین باورانه را می پروراند؛ موجد بوده که دگماتیسم و قیاس های مع الفارق را در تبیین و تأویل رویدادهای محیطی با خود همراه می سازد.
دنیز ایشچیهرج و مرج گاهی با خودم فکر میکنم که آیا واقعا میشود هرج و مرج و ایجاد آشفته بازاری را هم فورمول بندی و تئوریزه کرد. آشفته بازاری، ریخت و پاش و تلنباری از راست و دروغ های سر هم ریخته شده ای که واقعیت و درستی، بصورت بخش کوچکی در داخل آنها گم شده است را میشود بصورت تنظیم شده ای تئوریزه، یا فورمولبندی نمود. این نوشته کوتاه، تلاشی در این زمینه میباشد.
فرهاد قابوسیاشکالات اساسی بینش های "مترقی" ایرانی و جهانی متعدد یاد آوری کرده ام که مشکل اساسی بینش و روش های عقلانی معاصر در هر حوزه ای: از علوم دقیقه و فلسفه گرفته تا علوم بسیار جوان اقتصاد،تاریخ ، جامعه شناسی و سیاست، نادرستی و نارسایی اساس معرفت شناختی بینش های مذکور است. به این معنی که به سبب تاخیر پیشرفت تجربه (دقیق) = منطق تا اواسط قرن بیستم در فرهنگ جهان، چون منطق در بسیاری از این حوزه ها هنوز اعتبار لازم را کسب نکرده و دقت منطقی در آنها کاربرد لازم را نیافته است. لذا حتی نتایج انسانگرا و باصطلاح درخشان این حوزه ها نیز یا متناقض و یا نارسا شده و در عمل به نتایج مفید لازم منجر نمی شوند.
دنیز ایشچیاشتغال در توسعه سوسیالیستی-(2)
کار خانگی ارزش آفرین میباشد. کارهایی از قبیل نگهداری از بچه ها، نگهداری از سالمندان ، نظافت و آشپزی و کارهای مشابه برای جامعه، خانواده و انسانها ارزشمند میباشند. اغلب این نوع تلاش ها و فعالیت ها مداوم، مستمر و ادامه دار بوده و ساعت های انبوه و کلانی را به صورت ادامه دار و اغلب هفت روز هفته را در بر میگیرند. همه این شاخصه ها نشان میدهند که کارهای خانگی مشمول ویژگیهای تعریف کامل "اشتغال" میگردند.
خدامراد فولادیضد ِ امپریالیسم: انقلابی، یا مرتجع؟ امروزه، تکنولوژی و علم یا به طور ِ کلی دستآوردهای نظام ِ سرمایه داری این امکان را به انسان داده که دقیق ترین و علمی ترین شناخت را از قوانین ِ حاکم بر طبیعت، جامعه و تفکر پیداکند و با پیوند زدن ِ کارورزی و تفکر با عقلانییت ِ فلسفی- تئوریک خود را از خرافه ها رها ساخته و آنچه را تا پیش ازاین دوران ناشناخته وناشناختنی می نمود شناخت پذیر نموده، و باشناخت ِ قوانین اش از آن ِ خویش سازد ودر نتیجه دامنه ی نادانی و ندانمگرایی را هرچه محدودتر و منفعل تر نماید. دستآوردهایی که قرار است و باید در آینده زیر ساخت ِ عالی ترین دوران ِ تاریخ یعنی کمونیسم باشند. همچنین دراین نظام و دوران است که وحدت ِ نوعی ِ انسان به معنای واقعی شکل می گیرد و مهاجرت ها مرزهای طبقاتی ِ دولت ها را از روی زمین پاک می کند، و زمینه را برای غیر ِ طبقاتی شدن ِ یکدست ِ جامعه ی بی مرز ِ انسانی فراهم می سازد.
سرمایهداری همهجا نامتعارف است مصاحبه سایت دموکراسی رادیکال با کمال خسروی مسئله دقیقاً همین است؛ اینکه: بر سازوکار مناسبات اجتماعی در تولید و بازتولید زندگی چه شیوهای مسلط است و در تحلیل نهایی تعییناش میکند. وگرنه در پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری هم، «دهکده»هایی مصنوعی یا مجتمعهایی مسکونی هستند که اغلب با یک مرام و ایدئولوژیِ ویژه و باصطلاح «غیرسرمایهدارانه» روابط داخلیشان را تنظیم میکنند، اما به این دلیل نمیتوان کل آن جامعه را «غیرسرمایهدارانه» دانست. اما آن جواب خیلی کوتاه «بله» نه برای شما کافی است و نه پوششی برای نکات مهم دیگریست که طرح کردهاید. راستش از موضوع دولت «رانتییر» و «نظام نیمهفئودال» صرفنظر میکنم، زیرا «دولت رانتییر» در اساس دربارهی مناسبات اجتماعی تولید و بازتولید زندگی افراد یک جامعه چیزی نمیگوید و شواهد لازم برای یک «نظام نیمهفئودال» آنقدر نادرند که میتوان آن را نادیده گرفت. من این گناه را به گردن میگیرم که این موضوع را شایستهی بحثی جدی نمیدانم.
علی رهاسیر تکوینِ کاپیتال: در پرتو مکاتبات مارکس و انگلس مکاتبات مارکس با انگلس، و نیز با طیف گستردهای از افراد دیگر، دریچهی مهمی برای شناخت سپهر اندیشهی اوست. مارکس بهقدری مکاتبه با اقصی نقاط جهان – از روسیه گرفته تا آمریکا – را جدی میگرفت که اغلب یک نسخه از نامههای مهم خود را نگهداری میکرد، وگرنه بسیاری از نامههای او ازبین رفته بودند. برای ما که در عصر دیجیتال زندگی میکنیم، دشواری نامهنگاری در قرن نوزدهم و نیز شامّهی تیز پلیس سیاسی، بهویژه در آلمان، شاید بهراحتی قابل تصور نباشد. اما برای مارکس، مکاتبه در عین حال درحکم شیوهی معینی از سازماندهی زیرساختهای نظری بود. به خاطر داشته باشید که مارکس از فرط تنگدستی در تبعید، زمانی برای خرید کاغذ حتی کت خود را گرو گذاشته بود!
دنیز ایشچیاشتغال در توسعه سوسیالیستی-(۱)
ارزش آفرینی و "اشتغال" میتواند در تمامی انواع متنوع ساختارهای نهادی دولتی، شخصی، تعاونی و واحدهای غیر انتفاعی و خانوادگی وجود داشته باشد. هر فردی به تناسب ارزش آفریده خودش، بخشی را بعنوان پاداش کار خویش دریافت نموده، بخشی را بعنوان اندوخته مالیاتی به دولت پرداخت مینماید، بخش دیگری را جهت تضمین امکان رشد و توسعه امکانات فعالیتی خویش ذخیره سرمایه ای میکند. در شرایطی که اگر همان فرد در میزان مالکیت بر همان موسسات سهیم بوده باشد، بخشی از ارزش آفریده شده میتواند بعنوان انباشت ارزش افزوده و اندوخته سرمایه برای گسترش همان موسسه و واحد اقتصادی و غیره اختصاص داده شود.
فرهاد قابوسینقد نظریه شناخت کانت ۲ بعنوان توضیح تنها یک مورد مخرب این تاثیرات در علوم دقیقه و فلسفه علوم یاد آوری می کنم که به جهت وارد کردن همین "معرفت ترکیبی ماقبل تجربی" ناممکن از لحاظ تجربه و متناقض و غلط از نظر منطق وسیله کانت بود که داوید هیلبرت بعنوان آخرین و با نفوذ ترین ریاضی دان تاریخ سعی کرد به غلط اعتبار وجود کمیت یا عدد (فرضی) "بی نهایت" را در ریاضیات توجیه کند که: "چون مطابق نظریه شناخت کانت ریاضیات محتوی متضمن محتوایی مستقل از تمامی منطق است (یعنی "معرفت ترکیبی ماقبل تجربی" در ریاضیات ممکن است .
|