ف. آزاد

پیوند های جهان بینی ضد منطقی و ضد چپ پان ایرانیسم

وقتی نتوان خود را آنچنانکه هستیم جهانی پنداشت، در غیاب منطق نبش قبر مردگان تاریخ زیاد می شود، تا خویشتن خویش را دستکم بوسیلۀ آنها توجیه کرد. آنسان که غربت تاریخی جای غربت جغرافیایی را گرفته و بدل به غربت منطقی شود. و مالیخولیای سرزمینی بر واقعیت زمینی که زیر چکمه های دیکتاتوری سرمایه سالاری مولد بحران کورونا می لرزد، چیره گردد. تا فارسیسره نویسی بر سلاست منطقی چیره شود که "رستم یلی بود در سیستان". در حالیکه از اسطوره نمی توان تاریخ ساخت .



اسماعیل رضایی

تناقض و تعارض
(نقد و نظر)۱

در درک نامتقارن پدیده های محیطی،بسیاری از دریافت ها با بدفهمی و کج فهمی رویکردهای جامعه بسوی تناقض و تعارض با واقعیت های مسلط بر جامعه و انسان هدایت می شوند.در درک ناواقع روندهای تاریخی و اجتماعی امکان تبیین و تحلیل علمی و دیالکتیکی، مقهور مغالطه ها و مجادله های بی ریشه ای می گردد که گفتمان و تعاملات اجتماعی را در پس هجو و هزل گویی ها از مضمون و محتوای واقعی تهی می سازد.



kierkegaard1.jpg
آرام بختیاری

کیرکگارد، سکولاریسم یا دین خصوصی؟

وقتی فیلسوف ها قاتی می کنند

کیرکگارد گرچه خود یک مذهبی مسیحی است ولی علیه کلیسای رسمی و دولتی و علیه پدران مقدس شبنامه پخش میکرد. وی میگفت در رابطه با هستی، تفکر ورای خیالپردازی و احساسات نیست. او همچون مذهبیون اواخر سدههای میانه میگفت خدا را در خود بجوی و نه در جهان و نه از طریق عقل، بلکه از طریق روح و خیال، چون خدا مقوله ای متضاد و آبزورد است که هیچگاه بشکل منطقی و عقلی قابل تعریف نیست. فرد، حقیقت است و نه جمع و توده و گروه، چون دیدار با خدا در تنهایی است. ایمان یعنی عقل را از دست دادن و خدا را بدست آوردن. برای کشف حقیقت هستی، باید مطیع دین بود که مسیح نمایندگی میکرد، چون انسان مدرن، حقیقت شخصی آرکائیک درونش را از دست داده است. اساس هستی شناسی مذهبی کیرکگارد که به ایمان به خدا میرسد، روی خردگریزی فردگرایانه شخصی بنا شده.



new/behrouz-farahani2.jpg
بهروز فراهانی

تعمقی در باره مفهوم استقلال طبقاتی و هژمونی، در نقد فوروم دموکراتیک فراطبقاتی

"به بهانه پاسخی دیگر به رفیق حشمت محسنی"

در شرایطی که اقشارمختلف طبقه کارگر بعنوان یگانه نیروی سراسری در جنبش مطالباتی رو در روی رژیم جمهوری اسلامی ایستاده، علیرغم ممنوع بودن اعتصاب ازین سلاح طبقاتی به نحو احسن استفاده کرده و همگرائی میان بخشهای آن رو به افزایش است ، فعالان و کارگران سوسیالیست انقلابی و کمونیستها می باید به مثابه حلقه واسط میان خواسته های مطالباتی و سیاسی عمل کرده و با تشکیل و تقویت بلوک اتحاد فراگیر طرفداران سوسیالیسم ، با هر برنامه یا گرایش سیاسی – ایدئولوژیک اما معتقد به تلاش برای حرکت به سوی سوسیالیسم از همین امروز هستند و نمیخواهند که مسند رهبری جنبش ضد رژیم جمهوری اسلامی برای اقشار غیرکارگری خالی بماند، در جهت کسب عملی هژمونی طبقه کارگر عمل کنند.



فرهاد قابوسی

در ضرورت توام بودن آزادی و برابری

(کورونا همچون بیماری سیستم سرمایه داری)

خبط اساسی متخصصین اقتصادی، موافقین و توجیه کنندگان نظام سرمایه سالار اینست که آنها در تحلیل سیستم و نظریه های اقتصادی و سیاسی نظیر دموکراسی سرمایه سالار از شرایط ایده آل محیط و عملکرد این سیستم ها حرکت می کنند ولی شرایط واقعی موجود را که موثر بر عملکرد نظریه های در جوامع نادیده می گیرند. درحالیکه شرایط واقعأ موجود حاکم روشن می کنند که بدون ایجاد تعادل اقتصادی در جامعه برای اکثریت، هر نظامی حتی دموکراتیک فاسد و دگرگون شدنی و برعکس موجب تشدید محدودیت و قیود اجتماعی ضد آزادی در جامعه است.



آقای رحمانی، اشکال از لنینیسم ِ شماست!

این حزب ها و تشکیلات ها، خواه حزب ِ کمونیست به رهبری ِ مردی به نام حیدر عمواوغلی باشد، خواه حزب توده به رهبری ِ مردی به نام ِ نورالدین کیانوری باشد، خواه حزب ِ کمونیست به رهبری ِ مردی به نام ِ ابراهیم علیزاده باشد، خواه حزب ِ کمونیست ِ کارگری به رهبری ِ منصورحکمت و جانشین ِ مردش حمیدتقوایی باشد( عجبا از این ناسازنمایی ِ حرف و عمل که خود را مدافع ِ دو آتشه ی برابری ِ زن و مرد می دانند اما در این نزدیک به صدوبیست سالی که ازپیدایی ِ حزب های لنینی بلشویکی می گذردحتا یک زن به رهبری ِهیچ یک از حزب ها ودولت ها ی شان برگزیده نشده است. دلیلی بهتر و شاهدی گویاتر از این برای اثبات ِ ایدئولوژی ِ واپسگرای پدرشاهی و مردسالارشان؟



manouchehr-salehi2.jpg
منوچهر صالحی

دکتر جواد طباطبائی و زبان آلمانی

انگیزه من در این نوشته بررسی کارهای طباطبائی نیست، زیرا بسیاری از آثار او را نخوانده‌ام و به همین دلیل نمی‌توانم در مورد «کار روشنفکری» او به داوری بنشینم. اما یاد روزهای سپری شده افتادم و خواندن کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی» او که در سال ۱۳۷۴ در ایران انتشار یافت. من در همان سال آن کتاب را خواندم و دریافتم که نویسنده برای بسیاری از واژه‌های آلمانی معادل‌های نادرستی را برگزیده است و این نکات را در حاشیه آن کتاب یادداشت کردم. گمان دارم یک سال بعد طباطبائی به‌هامبورگ آمده بود و چند هفته و شاید هم چند ماهی در این شهر زیست و لابد سرگرم پژوهش! بوده است.



خدامراد فولادی

«هیچ» چیزی نیست،« چیزی» هیچ نیست!

ایده آلیست های مذهبی و فلسفی به هر سوراخ و سنبه ای متوسل می شوند تا خدا و عرش ِ ماوراء الطبیعه اش را که علوم ِ طبیعی از جهان بیرون انداخته با جعل و تقلب در یافته های علمی وارد ِ جهان کنند. کشیش - ملاهای حوزه رفتند دانشگاه و فیزیک و مکانیک ِ کوانتوم خواندند و « دانشمند» شدند تا با سوء استفاده ازاین عنوان وکش رفتن و دست بردن در آموزه های علمی و البته جعل ِ « دلایل ِ علمی» وجود ِ خدا را ثابت کنند و ثابت کنند که از « هیچ چیز پدید می آید» و البته چون از هیچ چیزی پدید آمدن خلاف ِ تمام ِ قوانین ِ علمی است، تلاش کردند « قانون ِ علمی» وضع کنند که تمام ِ قانون های اثبات شده ی تاکنونی را نقض کند.



new/Victor-Hugo1.jpg
آرام بختیاری

ویکتور هوگو،- اگر خدا خواهد و شیطان مزاحم نشود

از بینوایان ویکتور هوگو، تا شعر سنگر حسن حسام

مبارزه هوگو با خودسری ناپلئونی در لباس سلطنت طلب شروع شد و تا موضع گیری لیبرال چپ پیش رفت. در آن زمان طبقه مرفه فرانسه در جستجوی ایده های اومانیستی و جمهوری خواهی بود. هوگو گرچه در آثارش از مقوله و مفهوم سرنوشت و قضا و قدر استفاده میکرد ولی خود دارای ماتریالیسم آته ایستی از نوع دائرت المعارفی آن زمان فرانسه بود. او در جستجوی هرچه بیشتر خواننده، مخصوصا میان زنان بود.



اسماعیل رضایی

ناموس و ناموس پرستی

انسان ها در یک تعامل مداوم و تنگاتنگ برای رفع نیاز ها و دفع موانع رشد و بالندگی گام بر می دارند. اصولا الگوهای زیستی تابعی از هنجارها و مناسبات اکتسابی است که با مادیت ساختاری خاصی تعریف می شود. ماندگاری برخی از بارزه های هویتی اکتسابات محیطی، از نمودهای زیر ساختی تبعیت می کنند که حاوی و حامی نوع خاصی از روابط و مناسبات اقتصادی و اجتماعی می باشند. مشروعیت بخشی به برخی از نمودهای اعتباری کاذب که عموما با عرف و شرع تعریف و تمدید می شوند؛ بخشی از روابط و مناسبات غلط و نامتعارفی است که جامعه های انسانی را آلوده است. ناموس و ناموس پرستی نمودهای بارز و شفافی از مناسبات ثقل و ثقیلی است که از بطن تحجر و واپسگرایی ایده ای سر برآورده و با حمایت مادیت ساختاری حقیقی و حقوقی حاکم کنونی یعنی نظام سلطه سرمایه تداوم حیات داده است.



new/ludwig-feuerbach.jpg
آرام بختیاری

فلسفه فویرباخ، نقد دین و الهیات مسیحی

فیلسوف آته ایست؛ میان فقر و سوسیال دمکراسی

فویرباخ بعنوان منتقد وضعیت و روابط موجود و با عنوان ماتریالیست، نقش مهمی در تولد فلسفه مارکسیستی داشت، گرچه وی فقط در حوزه دین روشنگری نمود. سه نکته ماتریالیسم فویرباخ به این شکل بود که میگفت اولا ماده تنها جسم است و ذر زمان و مکان بشکل عینی وجود دارد، دوم اینکه آگاهی مهمترین محصول ماده است، و سوم اینکه جهان و هستی واقعیاتی عینی هستند و کاملا قابل شناخت میباشند. تحول اندیشه فویرباخ شامل سه مرحله بود-، اول اینکه در مرحله پانته ایستی یا طبیعت خدایی میگفت خدا در همه جا حی و حاضراست. مرحله دوم اندیشه وی آته ایستی است. و در مرحله سوم او مدافع ماتریالیسم گردید.



ژاله نیک اندیش

پردهٔ سوم
تأملی بر مصاحبه علی عمویی با سایت «ده مهر»

برای نگارنده که زمانی در حزب توده فعالیت داشته ام پس از حمله حکومت و آواری که برسر ما فرو ریخت همواره این موضوع برایم سئوال برانگیز بود که چگونه امروز با تمام مسایلی که روشن شده است هنوز عده ای که مدعی توده ای بودن هم هستند همچنان آن سیاست های گذشته را بی چون و چرا مواضع «تاریخی» و درست می دانند و معتقدند که چپ باید همان راه را ادامه دهد. اگر برای شماری از این مدافعان می توان انجماد فکری، برخورد احساساتی و درک ضعیف از مسایل سیاسی را بهانه کرد برای عده ای دیگر باید فکر کرد که آنها قطعاً منافع خاصی در این زمینه دارند.