منصوره شجاعی از قهوه خانه باباتقی تا کافه استارباکس؛ نگاهی به کتاب یخ، مهتاب، کافه مهرانگیز کار هرگز تصور نمی کردم که روزی کتابی در حجم ۱۷۸ صفحه به دستم برسد، که بخش اول آن ۱۷۶ صفحه و بخش دوم آن ۲ صفحه باشد. کتابی پراعجاب که بخش اول آن خواننده را به چنان کابوسی بکشاند که تا مدت ها از ترس دوباره دیدنش، روز به اضطراب شب کند، اما بخش دوم همان خواننده را به طرفه العینی از آن ترس موهوم به یک «هپی اند» ظاهری پرت کند و برود. اما کتاب « یخ، مهتاب، کافه » نمی رود، میماند. به ذهن و جان خواننده چنگ می زند و روزهای سیاهی را به یاد می آورد که حتی اگر خواننده شخصا تجربه نکرده باشد اما قدرت باورپذیری کتاب به حدی است که تصور تجربه ای مشابه را به خواننده تحمیل می کند. مثل روزی که مهرانگیز کار جسد خود را در رودخانه چارلز پیدا کرده بود.
مریم رحمانیزنانگی در شعر زنان مهاجر تبلور بیشتری دارد گفتگو با آزاده دواچی شعر زنان ایرانی از دوره مشروطه است که بیشتر مطرح میشود و پیشتر از آن ما فقط اسمی از رابعه شنیدهایم. در دوران مشروطه ما شاهد مضامینی چون مام میهن، مادری، رابطه نابرابر زن و مرد، آزادی، ضرورت علمآموزی برای زنان در شعر زنان هستیم. از آن زمان تا دوران انقلاب شعر زنان افت و خیزهایی داشته است و در حال حاضر ما زنان شاعر زیادی داریم -که بسیاری از آنها با آنکه اشعار منتشر شدهای دارند گمنام هستند البته در بین شعرای مرد نیز این موضوع وجود دارد اما به نسبت اوضاع آنها بهتر است.
پایان دادن به خشونت خانگی پدیده ای لوکس به نظر میآید، درست مثل استفاده از تامپون اِلی هاچینسن[*]/ برگردان پرستو قربانی زمانی که جورج آزبِرن (از اعضای پارلمان بریتانیا) در سال ۲۰۱۵ اعلام کرد که افزایش سالانه ۱۵ میلیون پوند حاصل از فروش کالاهای مربوط به قاعدگی به طور مستقیم صرف خیریههای کمک به زنان و دختران میشود، خشم بسیاری را برانگیخت. مبارزه با خشونتِ مبتنی بر جنسیت باید دغدغه کل جامعه باشد و نیازهای قربانیان و نجاتیافتگان اساس هدایت این مسئله و دولت نیز حامی آن باشد. این مبارزه و صرف هزینه برای آن نباید صرفاً محدود به زنان شود.
|