خدامراد فولادی

کدام راه: سرمایه داری یا غیر ِ سرمایه داری؟
بخش ِ پایانی: راه ِ غیر ِ سرمایه داری

جهش و گذار ِ موفقانه به آینده و دوران ِ پساسرمایه داری ، نیازمند ِ ابزار ِ مناسب ِ جهش و گذار، یعنی صنعت و تکنولوژی ِ بسیار پیشرفته و طبقه ی کارگر ِ آگاهی است که هم گذار ِ جهشی( کیفی) راسهولت بخشد و امکان پذیر سازد، و هم چشم انداز و هدف ِ گذار را که صنعت و تکنولوژی و مناسبات ِ بسیار پیشرفته آن را در دیدرس و دست رس قرار داده تحقق پذیر نماید. در غیر ِ این صورت، به صرف ِ ادعای داشتن ِ اراده ی آگاه انتظار ِتحقق یابی ِ هدف( سوسیالیسم ِ بدون ِ پشتوانه ی مادی) یک تخیل و توهم بیش نیست. اراده ی بی پشتوانه ای که دقیقن به معجزه ی گذار از رود ِ پرزور ِ نیل با اشاره ی عصاشباهت دارد!



فرهاد قابوسی

توضیحاتی در بارۀ « تقریب و تضعیف منطق: مصطلحات غلط میان باسوادان و متخصصین در بارۀ علوم دقیقه و توجیه عدم تعادل سیستم نامتعادل سرمایه داری»

از آنجایی که محتوای مقالۀ مذکور خصوصأ در مورد عوارض انسانی و اقتصادی مدل های ریاضی اقتصاد سیستم (نامتعادل) سرمایه داری بدیع و فشرده بود، لذا توضیحاتی در اینمورد لازم هستند. در مقالۀ مذکور یادآوری کردم که: "بحران بهداشت جهانی کنونی بحران سیستم جهانی سرمایه داری است که صرفأ متوجه تحمیل اجباری منافع اقلیت سرمایه دار بر بشریت و متکی بر تصور امکان دائمی بهره اقتصادی در داخل یک سیستم محدود (!) است.



اسماعیل رضایی

دنیای پسا کرونا

طبیعت و انسان با یک تعامل و تبادل دیالکتیکی، روند تحول و تکامل جامعه و انسان را دنبال کرده و می کنند. تاثیر مداوم طبیعت و انسان بر یکدیگر و عدم تعادل ناشی از استفاده نامطلوب و نامتعارف از منابع و مواهب طبیعی، واکنش منفی و خطر ساز طبیعت را برای انسان ها به همراه داشته است. نظام منحط سرمایه همواره با بهره برداری نامتعارف و تخریبی از منابع طبیعی و انسانی برای تامین و تضمین منافع اقلیتی حاکم بر سرنوشت جامعه و انسان،عامل اصلی و اساسی نابسامانی های محیطی محسوب می شود. نئولیبرالیسم بعنوان منحط ترین مرحله گذر تاریخی نظام سلطه سرمایه، با بهره گیری از پتانسیل حاصل از تکامل تکنیکی و فنی برای تراکم و انباشت لجام گسیخته، از هیچگونه تخریب و اتلاف منابع طبیعی فروگذار نکرده است. بلوکاژ سرمایه پویایی و زایایی آن را کاهش داده ودامنه الگوهای مصرف لجام گسیخته را برای جبران مافات فزونی بخشیده است.



ijadi12.jpg
جلال ایجادی

روانپریشی آیت الله خامنه ای، جن قرآنی،
قدرت سیاسی در جامعه دینی

با گذشت زمان دیکتاتورها جانی تر و دستخوش روانپریشی میگردند. استالین با سالخوردگی و تشدید بیماری خود به همه افراد بدگمان بود، کینه جو بود، در تنهایی خود دچار کابوس بود و جز دشمن کسی را نمیدید. بنظر بسیاری از متحصصان هیتلر در زندگی و بخصوص در دوران پایانی دستخوش هیستری «مگالومانی شیزوفرنی پارانویاکی» بوده است. برخی برآن بودند که هیتلر در نیمه چپ مغزش دارای حالت غیر عادی بوده که گاه به لرزش دستان او منجر میشده و بعلاوه «بی پولر» یا دوقطبی بوده است.



new/georg-lukacs.jpg

از تئوری رمان تا آگاهی طبقاتی

نئومارکسیسم؛ یعنی رنسانس هگل گرایی

امروزه لوکاچ را یکی از نمایندگان مهم "مارکسیسم غربی یا نئومارکسیسم" میدانند که با نگاهی غیردگماتیک به مارکسیسم مینگریست. او بعد از جنگ جهانی دوم در کلاسهای درس خود به انتقاد از استالینیسم و دگماتیسم میان احزاب کمونیست پرداخت.
لوکاچ در سال ۱۹۲۳از طریق کتاب "تاریخ و آگاهی طبقاتی" خود، از مهمترین نظریه پردازان ادبیات سوسیالیستی شد. او در آنزمان در کلاس درس اندیشمندانی مانند زیمل،وبر،بلوخ، و لاسک شرکت نمود.



اسماعیل رضایی

اقتصاد و سیاست

محدودیت های محیطی و ندرت و نایابی زیست انسانی،بیانگر ناتوانی آدمی در بهره گیری بهینه و مطلوب از مواهب و منابع و همچنین تخریب و اتلاف محیط زیست و منابع مادی و انسانی با تکیه بر اکتسابات محیطی می باشد. اقتصاد که مفهوم استفاده مطلوب و بهینه از مواهب و منابع برای رفع نیاز و الزامات اجتماعی و انسانی را درخود جای داده؛ تحت تاثیر سیادت طلبی، افزونخواهی و خودخواهی های مفرط انسانی بسوی فقر و فاقه و ندرت و نایابی الزام و نیاز انسانی هدایت شد. در این فرایند سیاست نیز بهترین اشکال اداره امور را نه برای هر چه انسانی تر کردن دستاوردهای اقتصادی برای رفاه و آسایش عمومی بلکه به ابزاری برای تامین و تضمین منافع و مصالح اقلیتی فرادست و تضییع حقوق اکثریتی فرودست ،مبدل کرد.



فرهاد قابوسی

«تقریب و تضعیف منطق»

مصطلحات غلط میان باسوادان و متخصصین در بارۀ علوم دقیقه و توجیه عدم تعادل سیستم نامتعادل سرمایه داری

موارد و معیارهای رسوخ «تقریب و تضعیف منطق» از علوم دقیقه به بینش متخصصین علوم دیگر وتکنولوژی در جهان که عملأ عوامل سرمایه داری جهانی محسوب می شوند، متکی بر مصطلحات غلط متداول میان باسوادان و متخصصین در بارۀ علوم دقیقه است که معیارهای بینش و روش کار این قشر مهم محسوب می شود. قشری که کنترل عملی حیات بشری در دست آنان است و متاسفانه تاکنون گوش بفرمان اقلیت سرمایه دار و دولت های حامی آنان، بخصوص آمریکای شمالی مانده اند.



خدامراد فولادی

کدام راه: سرمایه داری یا غیر ِ سرمایه داری؟

در اینجا بحث از شرایط ِ مشخص ِ ایران و راه ِ نرفته است، و نه از جامعه های پیشرفته و راه ِ رفته، با رویکردی به این گفته ی تکامل گرایانه ی مارکس که کشورهای عقب مانده در کشورهای پیشرفته آینده ی خود را می بینند. یعنی راه ِ نرفته برای آنکه به مقصد و غایت اش برسد، چاره ای جز گذار از شاهراه ِ تکامل ندارد. از این رو، مانند ِ هر پرسش ِ شناخت شناسانه وآینده نگرانه ای، دو پاسخ در مقابل ِ پرسش ِ بالا وجود دارد.



new/Descartes1.jpg
خیرچه دکرز

رادیکال معقول

ره‌گشایان عصر روشنگری در هلند
ترجمه: سامان

دکارت تقریبا بیست سال در هلند زندگی کرد. وی در اینجا هواداران زیادی داشت، اما به مقاومت ضروری ، بالاخص در میان کشیشان ارتدوکس فراخولن داد. آنان به غیر از سایر چیزها، بیشتر از این حقیقت وحشت داشتند که جسم و روح دکارت به صورت دو امر جداگانه، کاملا متفاوت رفتار می‌کنند. از نظر ارتدوکس‌ها این عقیده کفر آمیز و خدا ناباورانه‌ بود، زیرا الهیات آموخته بود که جسم و روح یکی هستند و هردوی آنها پس از داوری نهایی(روز رستاخیز) دوباره باهم بر می‌خیزند.



ف. آگاه

تعریف روشن ـ فکر

روشن فکران نیک می دانند که معمولأ غیر روشن فکران سعی می کنند نه با تعریف منطقی بلکه با توصیف غریزی "روشنفکر" حوزۀ تعلق به روشن ـ فکران را چنان بسط دهند که هرکس و ناکسی در آن بگنجد و به این وسیله کیفیت روشن ـ فکر واقعی لوث شود.
از اینرو تشخیص تعریف منطقی روشنفکری ضرورتی است مهم که از اهل منطق و نه "روشنفکران" مصطلح یا "ملی" بر آمدنی است. چون خود مقولۀ "ملت" فاقد تعریف منطقی متکی بر تجربه یا دستکم بر اساس اتکاء به مقولات پیشتر تعریف شده، است. به این معنی، تعریف منطقی تعریفی است که متکی بر تجربه و حداقل متضمن محتوای موضوع مورد تعریف باشد.



خدامراد فولادی

جایگاه ِ تئوری در جنبش های اجتماعی

(بخش ِ دوم و پایانی)

دگماتیسم یا جزم اندیشی غیراز این نیست که سطح ِ پیشرفت در همه ی جامعه ها را یکی دانسته و برای همه راهکار و راهبرد ِ یکسان بدون ِ در نظر گرفتن ِ سطح ِ تکامل ِ اجتماعی یعنی درجه ی رشد و پیشرفت ِ نیروهای مولد و مناسبات ِ تولید آنها ارائه شود. درک و تحلیل ِ علمی- نظری، خصوصیات و مشخصه های یک جامعه ی معین را با در نظرداشت ِ تئوری ِ عام در چارچوب ِ تحلیل ِ مشخص از شرایط ِ مشخص به بحث می گذارد.



فرهاد قابوسی

انسان صنعتزدۀ متظاهر به علم و فلسفه

(تعلیقاتی بر کتابم "نقد عقل علمی" و تفلسف تلویزیون سرمایه سالاری)

پیشتر بارها استدلال کرده ام که صنعت غیر از علم است، چون صنعت ضرورتی به رعایت منطق (درست و غلط) ندارد، بلکه حداکثر باید رعایت عرضه و تقاضا، و خرج و منفعت را بکند که اموری تقریبی و تخمینی هستند. هرچند که صنعت از علم استفاده می کند و "علم" آلوده به صنعت و متاثر از آن بوده است. که یکی از این صور آلودگی علم به صنعت همان رواج تفسیر کپنهاگی نظریۀ کوانتوم در علم است که سعی دارد تقریب و احتمالات را به اساس بینش علم تبدیل کند. اگرچه علت اصلی این موضوع غیر از تاثیر بینش سیاسی ضد ماتریالیستی سرمایه داری (با مرکزیت آمریکایی)، بر "علم"، در ضعف منطق سالهای ایجاد و رواج نظریۀ کوانتوم نهفته است. همان اشکالی که معطوف به عدم ضرورت رعایت منطق از جانب صنعت نیز هست.



آرام بختیاری

فلسفه میان «بهشت سوسیالیسم» و «فلسفه زندگی».

اعتراض لیبرال ها به اعلان انحلال فلسفه

موضوع این نوشته، تعریف فلسفه، وظایف و سرانجام آن در نیمه دوم قرن 19 است. چپ ها پیش بینی میکردند فلسفه رهایی بخش ماتریالیستی دیالکتیکی بعد از پایان وجود طبقات اجتماعی و رسیدن به بهشت سوسیالیسم، منحل خواهد شد و دیگر نیازی به آن نخواهد بود. لیبرال ها کوشیدند با نزدیک نمودن فلسفه به علوم تجربی و طبیعی در قالب "فلسفه زندگی" وظایف جدیدی برای آن تعیین کنند. در رقابت با فلسفه و دین گروهی از فیزیک دانان دهها سال است که مدعی کشف "فرمول جهان" پیرامون شناخت جهان و هستی شده اند.



ف. آگاه

ضرورت اتکای فلسفه بر علم تجربی و منطق معادل ماتریالیسم فلسفی است

(معرفتشناسی فلسفۀ معاصر آلمان)

نماد بارز فلسفۀ غیر علمی یا ایده آلیستی آلمان در نظرات کانت تبلور یافته است که همچنانکه موضوع اصلی آن «نقد عقل محض» می بود منجر به "نفی عقل محض" شد. وهمچنانکه از محتوای آن روشن است، برخلاف نظرات سطحی معاصر در ایجاد تقابل میان علم و فلسفه در ایده آلیسم جدید آلمانی، به عکس سعی بسیار در "علمی" نشان دادن خویش داشت؛ اما به دلیل عدم اتکاء تفلسف کانت به نتایج تجربی غیر علمی ماند. از اینرو تنها صورتی از فلسفه که تفلسف نیست و علمی است فلسفۀ مادی است که متکی بر واقعیت مادی مستقیم طبیعت و مبین آنست.



اسماعیل رضایی

تابو

(درگرامیداشت هشت مارس)

تابو خود محصول زیر ساخت هایی است که در نمودهای روبنایی به ابزار تسلط مرد برسرنوشت زن مبدل شد. سازه هایی که مرد را بعنوان قدرت برتر در آفرینش های مادی و معنوی از امتیازات و اختیارات بیشتری برای اداره امور اجتماعی برخوردار ساخت. این توهم و پندار در پیوند با دین و مذهب از استحکام و پایداری بالایی برخوردار گردید که زنان را در تارو پود عادت و سنت نهادین زمینگیر و در باورهای عهد عتیق از تکاپو و تلاش لازم باز داشت. چرا که تمامی ابزارهای حمایتی و حضانتی لازم برای پویایی و پایایی لازم از آن ها دریغ شده است.



خدامراد فولادی

جایگاه ِ تئوری در جنبش های اجتماعی

جنبش ها و خیزش های معطوف به دگرگون سازی ِ شرایط ِ موجود در یک جامعه ی معین و به ویژه جنبش ها و خیزش های راهگشا به تغییر ِرژیم در جامعه های زیر سلطه ی استبداد ِ پدرشاهی و ولایتی – خلافتی، عمومن خود به خودی و بدون ِ طرح و نقشه ی از پیش آماده اند. تنها کودتاست که به طور ِ هدف مند و با نقشه ی قبلی برطبق ِ اراده ی از پیش مقرر ِ یک فرد و گروه یا دار و دسته ی نظامی اش صورت می گیرد و هدف ِ فوری ِ آن نیز نه رهایی ِ جامعه از بن بست ِ وضعیت ِ موجود ِ ناشی از استبداد بلکه کسب ِ قدرت ِ سیاسی به زور ِ اسلحه و برکنار نمودن ِ استبداد ِ حاکم ِ ناتوان از سرکوب ِ شهروندان ِ خواهان ِ دموکراسی و آزادی های سیاسی، و بر قراری ِ استبداد ِ قوی تر و تازه نفس تر است.



ijadi12.jpg
جلال ایجادی

چهار آسیب: استبداد، اسلام، کرونا، آلودگی هوا

جامعه امروز ایران با گرفتاریها و آسیب های متعددی مواجه است. کشور ما برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته، در شرایط عادی قرار ندارد تا در برابر بحران کرونا با هوشمندی عمومی و مدیریت درست و با کمترین خسارت عمل کند. بحران های ایران ساختاری هستند و هر بحران با ضربه های بزرگتری نیروها و منابع عظیمی را نابود میکند. در شرایط کنونی چهار آسیب بزرگ توان جامعه را تخریب نموده است.



علی رها

کارل مارکس و دیالکتیک رهاییِ «پرومته‌ی در زنجیر»

چنان‌چه پرومته را با تصویری که مارکس از خود ترسیم می‌کند مقایسه کنیم شاید بتوانیم تا حدی به شباهت آن‌دو پی ببریم. در دفترچه‌ی خاطرات همسر مارکس، جنی وستفالن نوشته‌ای که به «اعترافات» مارکس معروف شده باقی مانده است که تاریخ نگارش آن سال ۱۸۵۶ است. در یک سؤال و پرسش خانوادگی درحضور دخترانش از او می پرسند: محبوب‌ترین شاعرت کیست؟ پاسخ می‌دهد: آیسخولوس، شکسپیر و گوته. آن‌چه از آن بیزاری؟ بندگی؛ قهرمانت کیست؟ اسپارتاکوس و کپلر؛ ایده‌ی خوشحالی‌ات؟ مبارزه کردن؛ ایده‌ی فلاکت‌ات؟ تکریم کردن؛ ایده‌ی راهبردی‌ات؟ هیچ موضوع انسانی‌ای نیست که نسبت به آن بیگانه باشم!



اسماعیل رضایی

تاریخ و حافظه تاریخی

گذر حیات اجتماعی در پیوند با تکاپو و تلاش آدمی برای گذر از ضرورت ها و موانع و مصائب محیطی مفهوم می یابد. این فرایند وقایع و رویدادهایی را به همراه دارد که در بازسازی و بازیابی هویتی و درک و شناخت چگونگی بهیابی و بهسازی روند حیات نقش اساسی را ایفا می کند. این روند عمومی که تاریخ را می سازد و موتور محرکه تحول و تکامل جامعه و انسان می باشد؛ اگر از تبیین و تحلیل علمی و عینی تهی گردد؛ به ابزار فرافکنی و شبهه افکنی در راستای گریز از مسئولیت ها و رسالت انسانی برای شدن و گشتن مبدل می گردد. براین اساس است که وصف و توصیف محض رویدادهای تاریخی، به ابزار استحکام تفکر ارتجاعی و عوامگونگی و عامیانه نگری به تاریخ و تحولات تاریخی تبدیل می شود.