س. حمیدی

بهار تئاتر در خزان سیاست

هر چند تئاتر ایران طی دو دهه ی اخیر رشد فراوانی نشان می دهد ولی متأسفانه با ساز و کارهایی که دولت برمی گیزند کمتر به رشد کیفی آن توجه نموده اند. مهم ترین عامل این جاماندگی را باید در ترفندهایی سراغ گرفت که از سوی وزارت ارشاد به هنرمندان کشور تحمیل می گردد. در همین راستا دولت نه فقط جامعه ی هنری را مجبور می کند که به سانسورهای عجیب و غریب گردن گذارد بلکه محدودیت های فراوانی را به کار می بندد تا هنرمندان نتوانند به کارخانه ها، مدارس و دانشگاه ها راه یابند. چنانکه در مدارس کشور اجرای نمایش آزاد توسط دانش آموزان امری ناممکن می نماید. تئاتر دانشجویی را نیز به جشنواره های دولتی محدود نموده اند بدون آن که بتواند نقش و نشانی ماندنی و مستقل از خود به یادگار بگذارد.



nazar-kabbani.jpg
نزار قبانی

«از یاد داشت های روزانه ی یک سگ روشنفکر»

ترجمه : حسن عزیزی

ای آقای من...
از شما نه یاقوت می خواهم و نه زر...
نه لباسی زربفت یا زابریشم .
تنها چیزی که می خواهم ، لحظه ای به من گوش دهید ...
زیرا می خواهم با شعرم ،
تمامی ندای عرب ..



رضا اغنمی

تجربه های مدرسه داری

معرفی یک کتاب آموزشی

این دفتر ۲۳۸ برگی در۱۸ فصل منتشرشده است. و همانکونه که ازعنوانش پیداست، تجربۀ تلاش دو زوج خادم فرهنگ در راه تربیت فرزندان کشوراست. دردیباجۀ فشرده ای که زنده یاد احمد بیرشگ در۱۳۷۰ براین دفتر نوشته به نیکی از این زوج فرهنگی یاد کرده است :«خانم وآقای مافی آن چه را که درراه خدمت به نونهالان و نوجوانان جامعه ما اندیشیده برآن جامه عمل پوشانده اند، در طبق اخلاص درپیش چشم هم میهنان وهم دلان قرار داده اند. آنان دراین کتاب هیچ ازتاریخچه ی عمرپربرکت خود با خواننده درمیان نمی گذارند، مگر آن چه درراه این خدمت شریف کرده اند و ازقوه به فعل درآورده اند . ثمره اش تربیت صحیح عده ای ازفرزندان برومند ملت ماست».



Charles-Baudelaire.jpg
شارل بودلر

عالمی را می دهی جا...

برگردان از "مانی"

عالمی را می دهی جا در قفای بسترت،
غَم، زنِ ناپاک، کرده پُر ز بی رحمی دلت!
تا شود دندانِ تو تیز از چُنین لَهوو لَعَب
باید اندر آخورت قلبی نوین هرروزوشب!



moienee_kermanshahi0.jpg
رضا مقصدی

با یاد معینی کرمانشاهی که مارا تنها گذاشت

تاریخ موسیقیِ معاصر ایران در گستره ی ترانه سُرایی، نام "شیدا" را در پیشانی ِ خودنوشته است. پس از آن ،نام عارف قزوینی،ملک الشعرای بهار، رهی معیری و..را درکنار هم می گذارد. سپس نام آورانی را در این عرصه می بینیم چون:نواب صفا، معینی کرمانشاهی،بیژن ترقی،تورج نگهبان ،کریم فکور،پرویز خطیبی، پرویز وکیلی ،بهادر یگانه و.. وسپس تر،از فرهادشیبانی،ایرج جنتی عطایی،شهیار قنبری ،اردلان سرفرازوچند نفر دیگرمی توان نام برد که در کنار آهنگ سازان جوان آن زمان: اسفندیار منفرد زاده،بابک بیا ت و،واروژان که با تکیه به ظرفیت های شعر مدرن نیمایی،چهره ی ترانه سُرایی ِ نوین ایران را دیگر گون کرده اند.



farrokh-Azbari.jpg
فرخ ازبرى

ديدار در خواب


مادر را ديدم
با دسته اى از خالى واش*،
كه در روز چيده بود خوابيده بود
و ... مادر ،
روى سفرهٌ بى نان ،
خوابِ نان وپنير و سماور مى ديد .



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

از مستندِ شگفت انگيز "انسان"

آخرين كار فيلمساز فرانسوى "آرتوس برتران" كارى است كاملا استثنائى كه در سه قسمت (يا به قول خودش سه جلد!) و هر جلد در حدود يكساعت و نيم تدوين شده است. اين فيلمِ بسيار بلند محصول همين امسال است و به خواست سازندگانش هم اكنون در یک صفحه اختصاصی در يوتيوب به شكل رايگان براى عموم به تماشا گذاشته شده است.



نجمه موسوی

نقد- معرفی کتاب: دلداده ها

رمان، داستان افسری است که عاشق دختر جوانی می شود و دورانه او را می ستاید و دختر نیز او را می خواهد اما نه دلِ اقرار دارد و نه اجازه ی ابراز. این داستان با وقایع تاریخی در هم می پیچند و پدر را که زمانی زندانی نظامیان بوده از هر چه افسر و درجه دار است متنفر می کند پس به این عشق بی اعتنا می ماند و دختر را به خواستگاری که با دل و روح دخترش بیگانه است به شوهر می دهد. اما در دل این داستان، در صفحاتی چند از عشق ممنوع دیگری سخن می گوید که آن نیز صدها بار دل آزارتر از داستان اصلی است.



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

شعلۀ دشنه

اين دشنه ای
كه می كِشی به خشم
آن كبوتری
كه می كُشی به كین
نامش آرزوی ما نبود!



امید همائی

پاریس جشن بیکران

معرفّی کتاب

این اثر بین سالهای هزار و نهصدو پنجاه و هفت تا شصت نوشته شده و مﺆلف در آن از سالهای اوّلیهء زندگی خود در پاریس در حوالی هزارو نهصد و بیست و دوران بی پولی خود سخن میگوید. وی که در آن زمان روزنامه نگار جوانی بوده کار خودرا رها میکند تا از طریق نوشتن آثار شخصی خود روزگار را بگذراند.
وی با همسر دوست داشتنی خود هادلی ریچاردسون به پایتخت فرانسه آمده است . این دو از مواهب زندگی تنها به عشق خود و جرعه ای شراب تازه بسنده میکنند و با آن روزگار میگذرانند. همینگوی در ادامه داستان را به افسانه می آمیزد.



Heinrich-Boell.jpg
هاینریش بل

خنده

ترجمه علی اصغرراشدان

درباره حرفه ام سئوال که می کنند، گرفتار آشفتگی می شوم: سرخ می شوم و زبانم به لکنت می افتد - من، منی که در غیر این صورت به عنوان آدمی مطمئن به خود معروفم. به مردمی که می توانند بگویند: من بنایم، حسادت می کنم. کتابدار، آرایشگر و نویسنده، تمام این حرفه ه اخو دمعرف خودشانند واحتیاج به معرفی بیشتری ندارند. من مجبورم به این گونه پرسش ها پاسخ دهم: من می خندم.



Nasim-Khaksar04s.jpg
رحمت بنی اسدی

در رکاب زندگی

نگاهی به داستان " تماشا درمِه " از نسیم خاکسار

" تماشا درمِه " حکایت دویا سه نسل ایرانی ست که نخستین آن انقلاب را آفرید ونسل هایی که از پی آن آمدند. نسیم خاکسار نویسنده ایرانی مقیم در تبعید، در داستان کوتاه " تماشا در مِه " این نسل ها را در کنار هم قرار می دهد و نگاه شان را به جهان و هستی بررسی می کند. کاری استادانه در دوسه صفحه کوتاه وبی حاشیه پردازی ها ولفاظی های معمول.



طاهره بارئی

لوای گلبرگ

همه جا تصویر جنون!
گدایان ملبّس به آخرین محصول طراحان شال کمر
نیمه عریان
میان گریه و قهقهه
نقش بودا را بازی میکنند در خیابان
و چکاندن قناری تک تیر ها



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

تکچهره دکتر ساعدی در چهار زخمه قلم

بعد از ظهر يک روز بهاری در سال ۱۳۴۸ است و من با دو نازنين که هنوز يادشان مثل دو داغ تازه قلبم را می‌سوزاند دارم برای اولين بار به ديدار دکتر ساعدی در مطبش می روم. يکی کرامت دانشيان دوست و همکلاسی‌ام در مدرسه سينماست و ديگری يوسف آلياری است که دوست مشترک ما و همخانه کرامت در تهران است (کرامت که نياز به معرفی ندارد اما شايد بد نباشد يادآوری کنم که يوسف از هر نظر جفت کرامت بود و عجيب نيست که بر او در جمهوری جهالت همان رفت که بر کرامت در رژيم گذشته). به پيشنهاد هموست که من و کرامت که دربدر به دنبال سوژه برای ساختن فيلم پايان سال تحصيلی‌مان هستيم به ديدار دکتر ساعدی که يوسف رااز روی همشهريگری می شناسد می‌رويم.



س. سیفی

موش و گربه

در داستان عبيد، گربه به دليل مسلمانی‌اش كه از ارتباط ‌آن با ايزد آسمانی نشان می‌‌يابد، همچون كاهنان و يا پيامبران نمايه‌ای از ايزدیْ زمينی را به اجرا می‌گذارد. همچنان كه يكتایی او در داستان نيز چنين رويكردی را تسهيل می‌بخشد. ولی چون يكتایی و ايزدی او بر عرصه‌ی زمين، پشتوانه‌ی مردم را به همراه نداشت، به ناچار وجاهت خود را با سودجویی از گزاره‌های وهم‌آلودِ آسمانی به سامان می‌بَرَد. در نتيجه گربه برای برآوردن نياز خويش در قتل‌عام نوع و سرده‌ی موش، سياستی بهتر از تظاهر به اعتمادسازی سراغ ندارد. اما در فرآيند داستان، اعتمادی كه دروغ و تظاهر را پشتوانه‌ای برای خويش می‌گذارد، در رويارویی با واقعيت‌های جامعه، به راحتی ازهم می ‌گسلد.



reza-asadi-s.jpg
رضا اسدی

تلفیق تخیل با واقعیت

زمان در ذهنم به سرعت می گذرد. کرم هایی را می بینم که میوه درخت را می خورند و کسی مانع کارشان نمی گردد. سیبی از درخت به روی زمین می افتد. یک سنجاب و یا حیوانی مشابه اش را می بینم که آن سیب را می بلعد و دانه هایش را به روی خاک تُف می کند. نم نم باران همه جا را مرطوب می نماید. درخت خوشحال می گردد و می خندد. خوشحال می شود از اینکه می بیند در آن پایین، زیر تنه اش جوانه هایی می رویند و نسلی پاک و پاکیزه از او پدیدار می گردد.



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

فراز و فرود بهینه سازی "خود"

فعالیت انفجاری مومنی که با خودکشی خود چفت و بست همنوعانی کافر را نیز از دنیای حاضر قطع می کند و به دیار عدم می برد. امروزه توفیری نمی کند که انفجارش در کجای کره خاکی روی دهد در حال قربانیانی با تابعیت های کشوری مختلف را شامل می شود.
به برکت روند جهانی شدن که در دهه­های اخیر شتاب یافته همه با هم زندگی می کنیم. به همین نسبت نیز در دسترس مرگیم.



بهروز داودی

١٣ نوامبر

كٓفٓن، كٓفٓن، كٓفٓن
يك دست در دست و
دست ديگر در گردن
هر يك نُتى بودند



رضا اغنمی

ستارۀ دنباله دار

نقد و بررسی کتاب

نویسنده، دراین کتاب خواندنی با نگاهی سنجیده و انتقادی دردهای انباشتۀ «زن» را درگذرتاریخ کشور و دگرگونی های یکصد سال اخیرمورد بحث قرار داده. جدال سنت و مدرنیته را با روایتی تازه در ادبیات تبعید به مخاطبین توضیح داده است: با «کوکب» از دوران سلطنت رضاشاه و پس از آن با «خورشید و ناهید» ازدوران محمد رضا شاه پهلوی، با «زهره» دوران حکومت اسلامی را در آئینۀ زمان؛ چون تابلویی عبرت آموز درمنظردیدِ عموم به نمایش گذاشته است. نمایشی بس اندوهناک از دردهای نهفته و ریشه دار زن ، که پایه های سنگین تعلیم وتربیت بشریت را از ژرفای تاریخ برعهده داشته وهنوزهم دارد.



فرامرز پورنوروز

نگاهی به رمان بچه های اعماق

نوشته ی مسعود نقره کار

"مراد" شخصیت محوری رمان، در خانواده ای پُرجمعیت در یکی از محلات جنوب شهر زندگی می کند و پا به پای همسن های خود قد می کشد.؛ از کودکی تا نوجوانی و جوانی همه ی جنبه های زندگی در محله های فقیر را تجربه می کند؛ اما بخاطر وجود پدری که دستش به دهانش می رسد و نیز وجود شخصیت هایی مانند آقا شریعت در اطراف خود، که نگاه روشنفکرانه ای به مسائل اجتماعی دارند، خود را از منجلاب بیرون می کشد و سعی می کند باصطلاح همرنگ جماعت نشود.



ا. رحمان

رو به ماه..

روی تخت دراز کشیده بودم
و او مرا تحمل می کرد
خستگی ام را
به خواب بسپارم.



طاهره بارئی

عهد


عهدی ست ما را با چراغ
در راه ها
آواز خواندن
سرائیدن



Aliasghar-Rashedan05.jpg
علی اصغر راشدان

بیلدار

«حاجاقام عمرشو به شما داد، رفت و مارو تنها گذاشت. هر چی به ایشون خاکه به شوما عمر باعزت باشه حاجیه خانوم. آدمیزاد علف مرگه، دور از جون شوما، همه یه روزی باید بریم.»
«حالا بعد از چند ماه واسه چی باز رفتی رو منبر موعظه؟ عصری می خوام برم مجلس آل علی، درداصلیتو بگو و خلاصم کن آق کمال.»
«غرضم اینه که چارتا بچه ی قد و نیمقدم بزرگ میشن،اجازه بده بریم یه جا و مکانی دست و پاکنیم، مستقل زندگی و کار و ممر معاشی رو شروع کنیم، حاجیه خانوم.»



سهيلا سعدان

و این جامِ تلخِ دانایى است

و این جامِ تلخِ دانایى است
که سلول هاى سربىِ مغزهایمان را
گداخته مى کند
و به خاکسترش مى نشاند
به دروغ هاى این جهان
خو مى کنیم



bayegan.jpg
رضا بایگان

می خواهم که گرم باشم

می خواهم که گرم باشم
در سرمایی که جان می گیرد
همین سرما ، همین لعنتی تیز
که استخوان را نیز پس از گوشتِ تن
می ترکاند .



»  پنجره‌ای در جنگل
»  «دزدی و غارت کردی برادر!» و «‌گفتند تو جاسوسی!»
»  همیشه مانندِ همیشه نیست
»  در دفاع از یک ارزش
»  دیدار مثنوی - جدال با مدعی (۱)
»  گزارشی کوتاه از سومین فستیوال تئاتر فارسی انگلیسی لندن
»  "همانطور که هستم دوستم داشته باش"
»  قبیلۀ من و خاطرات خوب من
»  « در باره ی یک انسان »
»  حج میتی
»  تبعید*
»  کمی شمالی باش !
»  باید در دفاع از عقیده خود شجاع بود
»  کوهنوردی
»  رهایی درملتقای ِمرزها
»  رمان قطب نما برندهء جایزهء گنکور سال ۲۰۱۵ فرانسه
»  دست‌های هرز
»  زمستان سخت
»  در جستجوی عدالت