logo





زمستان سخت

چهار شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۴ نوامبر ۲۰۱۵

فرخ ازبرى

farrokh-Azbari.jpg
نازنين ،
زمستان كه آب شد و رفت
ما به خانه ى كودكيهامان باز ميگرديم
ما دوباره عروسكهايمان را پيدا خواهيم كرد
خورشيد بر دشتهاى سبزِ عاطفه بوسه خواهد زد
و فرشتگان بر آرامش كشتزاران آواز خواهند خواند
مهربانى ، اصول دين خواهد شد
و خدا، گلى كه هر صبح ميشكفد .
وقتى زمستان آب شد و رفت
من و تو ،
به ميهمانى سبزه ميرويم
برايش عقيق و آيينه ميبريم
شتابان ميشويم بديدار صحارى بيقرار
با آنها از اطلسى هاى باران زده خواهيم گفت
دريچه ها را باز خواهيم كرد
به انتظار خواهيم نشست
انتظار بهار ...
و ديگر دلمان نميگيرد
چون « دختر رحمان با يك تب دو ساعته نمى ميرد »
به سوز فقر نمى افتد بر خاك
- بالهائى كه همه پروازند
گلِ شيپورى ، خبر سازِ حادثه نميشود
- در باغى كه همه غرقِ آوازند .
از دورترين قلّه ى مغرور بلند ، ياد خواهيم كرد
در همه جاى اين باغچه ى پير
سوسنِ خاموش را فرياد خواهيم كرد .

نازنين غمگين نباش
زمستانِ سخت
كه آب شد و رفت
من و تو ،
باز زير درخت پير ازگيل مى نشينيم
و مانند هفت سالگيهامان
انقدر شادى ميكنيم
تا شكوفه ها باز شود
تا پرهاى شكسته دوباره پرواز شود
تا آسمانِ ماتِ خاطره هاى بد پاك شود
تا زمين سايه سارِ رنگِ سوگوارِ كلاغانِ شوم نگردد
ما دوباره معصوميّت خاموش پرنده گان مرده را آواز ميشويم
به وسعت همه ى پنجره ها
عاشق و دلباز ميشويم
دست در دست هم شادى كنان ، خنده با مردم ميكنيم
كودكان خواب آلود خيابان ها را بيدار ميكنيم
فضاى خانه ى غمگينمان را سرشار از عطر گندم ميكنيم .


* * *

ما دوباره عروسكهايمان را پيدا خواهيم كرد
باز ترانه هاى مادر بزرگمانرا با دل و جان خواهيم خواند
در باغچه هاى مهربانى ، گل خواهيم كاشت
ما دوباره همديگر را دوست خواهيم داشت .

فرخ ازبرى - مونستر
٢٣مى ٢٠١٤



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد