logo





«دزدی و غارت کردی برادر!»
و «‌گفتند تو جاسوسی!»

چهار شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱ نوامبر ۲۰۱۵

شهاب طاهرزاده

دزدی و غارت کردی برادر !!!

خود را از ملتی جدا کردی
وقتی جدا کردی چها کردی
تو اینجا راحت و آرام و خندان
فرار را بر قرار چرا کردی ؟
ایران پاره می شود از هر سو
بلبل نمی خواند و شکستن مینا کردی
ثروت بی حد و حصر را بردی
به ریش این ملت جفا کردی
تو از سفرهء مردم دزدیدی
تو حرفمان را بی اعتنا کردی
دست در جیب مردم بردی
آسمان خوشرنگ تو فنا کردی
گلها در هوای ایران خوش بودند
هر گلی بوده به زیر پا کردی
بیا دست از ایران بردار !
دل مرا با دلت نا آشنا کردی
تو به مردم گفتی عدل و برابری
فقیر فقیر شد تو بلا کردی
هردستت مخواه که بگریزد
وقتی گریخت درد دل ما کردی .

2015 03 15

================================

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
حافظ

گفتند تو جاسوسی!!!

گفتند تو جاسوسی ! حالتت هست غیر انسانی
تو با آسمان همسازی فکر نکن پنهانی !
گفتند فلانی و بهمان تو را دیده در ایران
گفتم ایرانیم کی برفتم و بازگشتم با پشیمانی ؟
گفتند تو هر جا میروی روز نحس با توست
گفتم چه کنم ؟ هر کسی همچو تو سرگردانی
گفتند او از ما نیست ! چشمهایش جاسوسند
گفتم چشمهای من پر از خنده و مهربانی
تو چه دانی از زندگی من ای بی خرد
بیهوده نبود هر که برگشت عین آدم نمی مانی
آنگاه که رای دادم نه کجا بودید شما ؟
همین شما روز نحس را بردید به پریشانی
من اگر رای داده ام یکی نه بود
نه مثل شما از روی حماقت بود یا نادانی
جلوی چاکران نور کش سر خم می کنید
کجا این بیهوده مسلک نباشد بویرانی ؟
خورشید از دست رفت دلیلش هم تویی
تو میگویی هر کس مجیز گفت نباید که برانی ! !!
جاسوس تویی نه من ! تو که از سیاهی آمده ای
همه مردان و زنان می لرزند از تو میدانی
خائن تویی که دست مرگ را به ایران می بری
بشارت ده منم که باز می کنم قلب را چنین زمانی .

2015 10 11
شهاب طاهرزاده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد