یونس پارسا بناب

نکاتی پیرامون نظام جهانی در " بستر مرگ افتاده " و
عروج امواج مجدد مبارزات رهائی بخش ( قسمت اول )

بحران ساختاری نظام سرمایه بویژه در گستره اقتصادی مالی آن بیش از هر زمانی محدودیت های " بازار آزاد " نئولیبرالیسم و بطور کلی سرمایه داری را حتی برای بخشی از حامیان نظام بر ملا و روشن ساخته است . خصلت تشدید پروسه شکاف اندازی ( پولاریزاسیون ) نه تنها در کشورهای پیرامونی دربند زندگی را بر میلیون ها نفر انسان فلاکت بارتر و غیر قابل تحمل تر ساخته بلکه در درون کشورهای " خودی " ( کشورهای مسلط مرکز ) نظام نیز میلیون ها نفر انسان را با بیکاری مزمن ، بی خانمانی و بی امنی مواجه ساخته است .



یونس پارسا بناب

نکاتی پیرامون نظام جهانی "در بستر مرگ افتاده"
و عروج امواج نوین مبارزات رهائی بخش (قسمت دوم)

واقعیت این است که این نظام در کلیت خود "در بستر مرگ افتاده" و نمی تواند برای مدت طولانی دوام بیاورد. ولی بدون ایجاد یک انترناسیونالیسم کارگری و توده ای در سطح جهانی توسط چالشگران ضد نظام و بدون بسیج قربانیان نظام، مارکسیست ها و دیگر نیروهای ضد نظام نمی توانند به زندگی درمانده، فرتوت و بی ربط این "نظام در بستر مرگ افتاده" خاتمه دهند.



manouchehr-salehi.jpg
منوچهر صالحی

درباره لیبرالیسم سرمایه‌سالارانه- ۹

برخی از پژوهشگران بر این باورند که با جهانی‌سازی اقتصاد و فرهنگ، جهانی‌-سازی سیاست نیز اجتناب‌ناپذیر است، زیرا روند جهانی‌سازی اقتصاد جهان را با مشکلاتی روبه‌رو ساخته است که برای مقابله با آن باید سیاست را جهانی ساخت، یعنی این مشکلات دیگر در محدوده دولت ملی قابل حل نیستند و فقط با اجراء سیاستی فراملی که می‌تواند موجب هم‌کاری دولت‌های ملی با هم گردد، می‌توان در جهت حل آن مشکلات گام مثبت برداشت.



فرهاد قابوسی

جامعه باز و دوستانش

(نظری به اندیشه خرافی پوپر و نتایجش)

پوپر نه تنها "پیامبر دروغین" نئولیبرالسیمی محسوب میشود که با ظاهر موقر آزادیخواهی در باطن عملا به انسانخواری رسیده است بلکه درین میان به گاومقدس نیمچه باسوادان ایرانی هم مبدل شده است که ندانسته با تایید پوپر به تحکیم گریز از علم و تجربه درجامعه ایران میکوشند.



manouchehr-salehi.jpg
منوچهر صالحی

درباره لیبرالیسم سرمایه‌سالارانه- ۸

مارکس و انگلس جوان 1847 در «مانیفست حزب کمونیست» در رابطه با نقشی که شیوه تولید سرمایه‌داری در تاریخ جهانی بازی خواهد کرد، یادآور شدند که «بورژوازی از طریق تکمیل سریع کلیه ابزارهای تولید و از طریق تسهیل بی‌حد و اندازۀ وسائل ارتباط، همه و حتی وحشی‌ترین ملل را به‌سوی تمدن می‌کشاند. بهای ارزان کالاهای بورژوازی – همان توپ‌خانه‌ سنگینی است که با آن هر گونه دیوار چین را درهم می‌کوبد و لجوجانه‌ترین کینه‌های وحشیان نسبت به بیگانگان را وادار به تسلیم می‌سازد. وی ملت‌ها را ناگزیر می‌کند که اگر نخواهند نابود شوند، باید شیوه تولید بورژوازی را بپذیرند و آن‌چه را که به اصطلاح تمدن نام دارد، نزد خود رواج دهند، بدین معنی که آن‌ها نیز بورژوا شوند.



علی رها

کارل مارکس در آتش!

کارل مارکس فیلسوفی بود برآمده از جهان متحول شده مسیحی، و پژوهشگری که با تأسی به تمثیل ها، استعاره ها و اسطوره های دینی در کلام، پوچی و بطالت ارزشهای اخلاقی و معنوی نظام منحط سرمایه داری را با دقت موشکافی کرده، و بی مهابا به نقد می کشید. او برجسته ترین منقد "مدرنیته" بود و از ابتدای جوانی، هنگامیکه هنوزپرومته ای بال بسته بود،



همنشین بهار

«طرح عظیمِ» استیفن هاوکینگ
خدا، وِل مُعطل است!

پرسش هایی چون: جهان چگونه بوجود آمد؟ از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود و به کجا میروم... برایمان آشنا است و این واقعیت نیز که در این تندباد هستی، منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و...برگ کاهی بیش نیست ـ پیشتر گفته شده‌است.
تاریخ علم نشان می‌دهد که متفکرین بزرگ همه‌شان مانند نیوتون و داروین و انیشتین و چارلز تاونز نبودند. برخی زیرآب همه چیز، از جمله خدا را می‌زدند و مثل ابوالعلی مُعّری سربه‌سر زهدفروشان هم گذاشته، می‌گفتند: هرکه دین دارد عقل ندارد و هرکه عقل دارد دین ندارد.



یونس پارسا بناب

نکاتی پیرامون نظام جهانی در "بستر مرگ افتاده" و
عروج امواج مجدد مبارزات رهائی بخش (قسمت اول)

ارتباط انباشت سود و افزایش فقر در چهارچوب نظام
1 – بحران ساختاری نظام سرمایه بویژه در گستره اقتصادی مالی آن بیش از هر زمانی محدودیت های "بازار آزاد" نئولیبرالیسم و بطور کلی سرمایه داری را حتی برای بخشی از حامیان نظام بر ملا و روشن ساخته است. خصلت تشدید پروسه شکاف اندازی (پولاریزاسیون) نه تنها در کشورهای پیرامونی دربند زندگی را بر میلیون ها نفر انسان فلاکت بارتر و غیر قابل تحمل تر ساخته بلکه در درون کشورهای "خودی" (کشورهای مسلط مرکز) نظام نیز میلیون ها نفر انسان را با بیکاری مزمن، بی خانمانی و بی امنی مواجه ساخته است.



manouchehr-salehi.jpg
منوچهر صالحی

درباره لیبرالیسم سرمایه‌سالارانه-۷

پیامبران اقتصاد نئوکلاسیک علت بیکاری را نتیجه سطح دست‌مزد بالا می‌دانند که موجب افزایش بی‌رویه هزینه تولید می‌شود و به‌همین دلیل دائمأ به سندیکاها توصیه می‌کنند خواست‌های مطالباتی خود را در رابطه با سقف دست‌مزدها با «واقعیت»، یعنی سودآوری سرمایه تطبیق دهند. به‌این ترتیب خواست سرمایه‌داران در رابطه با تحقق سقف سودهای کلان که چندین برابر سقف دست‌مزدهای کارگران است، امری موجه جلوه می‌کند.