Ebrahim-Harandi.jpg
ابراهیم هرندی

از اين ديـــدگاه (۲۵)

به گمان من آنچه دین را در دینای کنونی برای کشورهاِیی مانند ایران بی معنا می تواند بکند، رونق اقتصادی و کار و سرگرمی و دلگرمی و امیدواری مردم به زندگی ست. این چگونگی در مالزی و اندونزی رخ داده است و اکنون بیشترِ مردم آن کشورها بجای بحث های بیهوده درباره خوانش تازه از دین و آشتی دادن دین و دانش و کم کرد ن شُر ملاها و گفت و نوشت درباره وجود خدا و جان و جن، در پی پیوستن به قافله کشورهای صنعتی هستند.



یونس پارسا بناب

پرسش ها و پاسخ های قابل بحث - بخش اول

به استنباط این نگارنده چین نیز در تکامل تاریخی خود مثل راس نظام آمریکا و دیگر کشورهای جهان ( بویژه کشورهای بالفعل و بالقوه در حال عروج ) بر سر دوراهی سرنوشت خود رسیده است . آیا چین به عنوان یک کشور نوظهور مقتدر اقتصادی بعد از به چالش طلبیدن جدی موقعیت هژمونیکی راس نظام کنونی ( که در سراشیب انحطاط ، فرتوتی و بی ربطی قرار گرفته است ) به قله مدیریت جهانی گرائی ( گلوبالیزاسیون ) سرمایه رسیده و در راس نظام به تاراج منابع طبیعی و انسانی کشورهای دربند پیرامونی به نفع انحصارات ، ادامه خواهد داد ؟



فرهاد قابوسی

چرا آقای هاوکینگ اشتباه می کند

بر خلاف آقای هاوکینگ که فقرا را به جهت "دیدن ثروت باد آورده ثروتمندان در تلفن دستی و روی آوردن به ممالک ثروتمند" ملامت می کند، می بایستی فرهنگ پوپولیستی جوامع سرمایه داری نئولیبرال را که امکان اندوختن چنان ثروتهای بی حسابی را میسر می سازند، "ملامت" کرد. و با آن علمی را سرزنش کرد که قرنها با تضعیف نقش منطق در علم آن را مبدل به زائدۀ صنعت و سرمایه کرده و موجب پوپولیسم فرهنگی و تسلط «کمپلکس صنعتی ـ نظامی» برجهان شده است، که نقش اصلی آن تحکیم سرمایه داری منجر به نئولیبرالیسم کنونی بوده است.



یونس پارسا بناب

پیرامون اهمیت شناخت از ماهیت نظام جهانی سرمایه(بخش دوم و پایانی)

تحت شرایط پر از آشوب و ورطه های هولناک که امروز تقریباٌ سراسر جهان و حتی کشورهای مسلط مرکز و خود رأس نظام جهانی سرمایه را در برگرفته آیا می‌توان از وقوع امکانات و فرصت های دگرگون ساز در سطح جهان بویژه در مناطق فلاکت بارتر آن مثل خاورمیانه بزرگ، سخن گفته و تفسیر ارائه داد؟ آیا در آینده نه چندان دور نیروهای اجتماعی چالشگر در ژئوپولتیکی ترین و سوق الجیشی ترین منطقه جهان(خاورمیانه بزرگ) خواهند توانست با همبستگی و حمایت دولت ها و خلق های متعلق به سازمان های بین‌المللی مثل « »آلبا» در آمریکای لاتین، گروه شانگهای» در آسیای شرقی و … شرایط را برای رهایی و گسست از یوغ و محور نظام جهانی سرمایه و استقرار دولت های صاحب حاکمیت ملی، آماده سازند؟



Ebrahim-Harandi.jpg
ابراهیم هرندی

از این دیــــدگاه: (۲۴)

انسان جانوری خاک و خون پرست و قبيله گراست و ژرفساختِ روانی اش، هيچ گونه جهانی شدن را برنمی تابد. جهان نگری و جهانی نگری، دوگفتمان مدرن هستند که پس از انقلاب صنعتی اروپا، در پرتو پيشروی در تکنولوژی درِيا نوردی چند کشور جهانگير و جهانخوارِ اروپايی، مانند انگليس و فرانسه و هلند و پرتغال، پديد آمدند. پيش از آن، جهان در ذهن هر فرد، گستره ای خيالی بود که در پيوند با زيستگاه او و دانش اش از حغرافيای دور و برِ آن زيستگاه شکل می گرفت. برای نمونه، در روزگاری که کسی از زادگاه خود و چند شهر و روستای دورو بر فراتر نمی رفت، جهان در پنداره ی همگانی به هفت اقليم بخش بندی شده بود.



Jacques-Derrida-1.jpg
دِریدا:

زبان نه ملیت گراست و نه محافظه کار.
زبان تعلق پذیر نیست. نه به طور طبیعی و نه به شکل ذاتی.

مهین میلانی

بگذار جراحت های تاریخ زبان فرانسه را پشت سر گذاریم، این چیزیست که من به آن علاقه دارم. من با این شور است که، برای فرانسه ،دست کم به چیزی که زبان فرانسه از قرن ها پیش اندرونی کرده است، دیده می افکنم. من فرض می کنم که این زبان را من دوست می دارم همانگونه که زندگیم را دوست می دارم، و گاهی اوقات آن را بیشتر از این یا آن فرانسوی اصیل؛ اینست که آن را من به مانند غریبه ای دوست دارم که او را پذیرا شده اند، غریبه ای که این زبان را به تملک خود در آورده است انگار که تنها امکان است برای او . شور و دست بالا گرفتن.



S-Hawking1.jpg
استیفن هاوکینگ

«این خطرناک ترین لحظه برای سیاره ما است»

برگردان: آرش برومند

در حال حاضر به دلیل سیاست داروینیسم اجتماعی نولیبرالی، جامعه بشری در معرض ویرانگری تمام عیار قرار گرفته است. اصل نولیبرالی «بازارهای خود تنظیم گر» (بخوان نظام ضد دمکراتیک مالی لگام گسیخته که خارج از کنترل جامعه قرار دارد) موجب نابودی فزاینده طبیعت، قطب بندی شدن جامعه بشری، فقر گسترش یابنده و آشوب ها و جنگ های گسترده شده است. چنین شرایطی نتیجه طبیعی کاربرد فنآوری های مدرن نیست، بلکه نتیجه یک ایدئولوژی ضد دمکراتیک است که برای تامین منافع یک گروه یک درصدی، منافع ۹۹ درصد بشریت را زیر پا می گذارد.



اسماعیل رضایی

اصلاح و ابداع

انسان ها در فرایند تعامل و تکامل اجتماعی، به ارزش ها و بارزه های هویتی نوینی دست می یازند؛ که روند بازنگری باورهای ایمانی و عقیدتی و همچنین بنیان های ساختاری اقتصادی و اجتماعی را الزامی ساخته وبه بازسازی و نوسازی بنیان های مادی و معنوی روی می آورند. ناتوانی در درک و شناخت روند های تحولی و ابرام بر سازه های بی بازده گذشته،فرگشت اجتماعی انسانی را با موانع و محدودیت های بسیاری مواجه می سازد. چرا که توقف و یا ابرام بر ایستارهای گذشته، پندار و توهم را برای گذر از مرز های امن و ناامن محیطی اشاعه می بخشد. این ویژگی بدلیل ناتوانی در همراهی و همسویی با روند توسعه و تکامل جامعه و انسان و همچنین درک و شناخت ملزمات اجتماعی ، در تعارض و تمارض با بنیان های ساختی نوین بر می خیزد. پندارهای ایده ای نیز با ماهیتی اینچنینی از عوامل اساسی چالش برانگیز در روند مطلوب و معمول جامعه و انسان محسوب می شوند.