nikrouz-azami2.jpg
نيكروز اعظمى

شرح فشرده راجع به تز آرامش دوستدار(امتناع تفكر در فرهنگ دينى)

در آثار آرامش دوستدار مى توان به موضوعات فراوان در راستاى رويدادهاى فرهنگى ما برخورد كه همگى نشانه ى بى همتا در انديشيدن، شك كردن و پرسيدن و نظريه پردازى كردنِ اين انديشمند ايرانى است. دوستدار ابن مقفع و رازى را استثنائات فرهنگ ما در انديشيدن و نقد دين مى داند و رازى را "چشمه كور" انديشيدن ما. دسترسى به آثار رازى در خصوص نقد دين و انديشه هايش به دشوارى هم ناممكن است. مى خواهم اين را بگويم كه از نظر دوستدار رازى و ابن مقفع در فرهنگ نينديشنده ما استثناء هستند و نمى توانند به تاريكخانه اشباح آن نفوذ كرده تا منشأ تأثيرگذارى در ارتقاء چنين فرهنگى باشند.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

فیزیک فضا

کشف ماده و انرژی تاریک در سده ۲۱ جایزه نوبل می برد؛ نتیجه در شیمی، بیولوژی، تسلیحات، رایانه، برق کاربرد خواهد داشت. چراغ را خاموش کنید. این تاریکی ۹۵% جهان بوده؛ دانش ماهوی آن برای ما صفر است. چراغ را روشن کنید. این ۵% جهان است که ما در ۵هزارسال تمدن تا پایان سده ۲۰ می شناسیم. ماده و انرژی تاریک همه جا، در تن ما، این اتاق، شهر، جو، خاک در حرکت اند. بایدگفت فضا، زمان، ۴ نیروی طبیعت با ماده آغازین باریون و تاریک پیدا شدند.



فرهاد قابوسی

ساختار دینی فلسفه اروپایی

از آنجایی که فلسفه کلاسیک اروپا با دکارت آغاز و تاسیس شده است، لذا دقت در تصور دکارت از «حقیقت» که فلسفه وی قابل جمعبندی در حول آن است، می تواند در تحلیل منطقی ساختار فلسفه کلاسیک اروپا مفید باشد. معیار حقیقت در نظر دکارت چنین بیان شده است: "آنچه که من پیشتر بعنوان روش اتخاذ کردم: که همه اشیائی که ما می توانیم به روشنی و به تمایز تشخیص دهیم حقیقت دارند، تنها بواسطه وجود خدا و مطلقیت وجود او قطعیت یافته است" . یعنی از نظر دکارت حقیقت اشیاء مشخص ناشی از مطلقیت وجود الهی است و گرنه بدون اعتقاد به وجود و مطلقیت وجود الهی رسیدن به حقیقت ممکن نمی بود.



Ebrahim-Harandi.jpg
ابراهیم هرندی

از این دیــــدگاه: (۲۳)

جنبش مشروطه خواهی، در بيناد خيزشی"پيشرفت" خواه بود و رو بسوی آينده داشت. بسياری از پيشاهنگان و پیشگامانِ آن جنبش، برآن بودند که ايرانيان بايد به آنچه آنان؛ "قافله ی تمدن نوين"، می خواندند، بپيوندند و دست از دلسپاری به آئين ها و سنت های کهن بردارند. اما روندِ رويدادهای پس از مشروطه، چنان بود که چشم اندازِ پيشرفت بسوی آينده، در جغرافيای خيالِ انسان ايرانی بسته شد و بجای آن، دوراهه ی تازه ای برای بازگشت به گذشته، باز شد. يکی از اين دو راهه، رستگاری را در بازگشت به فَر و شکوهِ ايران باستان پی می جُست و ديگری، چاره کار را در بازگشت به آئين و ارزش های اسلامی. اين گونه بود که در سده گذشته،



ف. آگاه

از دموکراسی آتن تا دموکراسی آمریکای شمالی

(آخر الزمان یا جامعه باز پوپر)

دموکراسی آمریکای شمالی و اروپای غربی دستکم زمانی فدای عوامفریبی شد که "جمهوریخواهان" آمریکا مانع بستن گوانتانامو شدند و هیچ کشوری در "غرب" پذیرای ادوارد اسنودن نشد. گوانتاناموئی که صرف وجودش مبین عدم تعادل دموکراسی آمریکای شمالی و نیازش به تسلط استعماری است. "دموسی" که در حیاط خلوتش با مستعمره گوانتانامو زاده و بر آمده شده باشد، بواسطه عوامیت دموکراسی اش به هر حال هر چهار یا هشت سال یکبار، فریفته عوامفریبی خواهد بود.