new/friedrich
اینگار زولتی

نفرت از توده
میان شور جنگی برخاسته از خستگیِ تمدنی و نقد ایدئولوژیکِ روشنگرانه

نیچه یک بدبین فرهنگی بود؛ سرشار از «نفرت عمیق از زمان حال، واقعیت و ایده‌های مدرن». خستگی تمدنی او با تحقیر زودآموخته‌اش نسبت به توده‌ها درهم تنیده بود؛ همان دوگانه‌های «یاران برتر» در برابر «رمهٔ پارس‌کننده»، «فرهنگ والا» در برابر «فرهنگ پست»، «اخلاق اربابان» در برابر «اخلاق بردگان». او در مخالفت با هر چیز دموکراتیک و برابری‌خواه نوشت، «بر خلاف تمام ‹ایده‌های مدرن› و پیشداوری‌های ذوق دموکراتیک». در معاشرت با دیگران ناگزیر بود «نقاب دانشوری‌ای» بزند «که واقعاً نداشت»، و درعین‌حال یقین داشت: «دانشجویان بسیار احمق‌اند، استادان حتی احمق‌تر!»



اسماعیل رضایی

چرا راست افراطی؟

تغییر، الزام روند تکامل تاریخی می باشد. فرایندی که با عادات، سنن و ساختارهای ذهنی موروثی به چالش کشیده می شوند. عادت به کهنه، درک زمان را با مشکل توهمات ذهنی در آمیخته و زمینه را برای گرایشات ارتجاعی آماده می سازد. همراه با این عادات و ساختار ذهنی متوهم، مردم امروز ضمن در گیر بودن با بحران های عینی، با انباشت تجربه های تاریخی شکست نیز دست به گریبان می باشند. این بازنمایی ناکامی و شکست مداوم چپ چه واقعی و یا چه ساختگی،نوعی حافظه منفی جمعی را برقرار ساخته که هر گونه گام های برابری خواهانه و رهایی بخش را بی اعتبار نموده است. فرایندی که بسترهای برآمد جریان های ارتجاعی و راست افراطی را به عنوان تنها نیروهای موثر و ممکن به مردم تحمیل کرده است.



new/Habermas02.jpg
یورگن هابرماس

«از این‌جا به بعد باید تنها ادامه دهیم»

ترجمه: جلال رستمی گوران

شگفت‌انگیزترین و تاکنون به‌طور قانع‌کننده‌ای توضیح‌داده‌نشده‌ترین پدیدهٔ این قدرت‌گیری خزنده اما هدفمند در آمریکا و جهان غرب، کم‌جرئتی جامعهٔ مدنی‌ای است که تا حد زیادی بی‌مقاومت شده؛ چه برسد به سازشکاری دانشجویان و استادانی که همین تازگی‌ها در محوطهٔ دانشگاه‌ها مقاومتِ نسبتاً بی‌هزینه علیه قدرتِ به‌اصطلاح استعمارگر اسرائیل را به اوج رسانده بودند و حالا در برابر اقتدارگرایی در حال افزایش داخلی سکوت اختیار کرده‌اند.
نه اینکه بخواهم ادعا کنم که ما خود می‌توانستیم رفتار متفاوتی داشته باشیم، اما با توجه به این وضعیت در آمریکا ، تا امروز هیچ نشانهٔ قانع‌کننده‌ای برای بازگشت از مسیر حرکت به سوی نظامی اجتماعی و سیاسیِ اقتدارگرایانه، اداره‌شده به شیوهٔ تکنوکراتیک و از نظر اقتصادی لیبرتِر، نمی‌بینم.



اسماعیل رضایی

گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم

۲:شکل گیری بنیان‌های سرمایه داری

نظام سرمایه داری با رشد کمی بنیان های مادی و ارزشی جامعه و انسان، بسترهای کیفی خود را گسترد؛ و در یک روند تدریجی زائده های فکری و مادی فئودالیسم را زدود؛ و بنیان های ساختی سرمایه داری را تحکیم و تثبیت کرد. روندی که بسترهای انباشت سرمایه را در دست اقلیتی از بازرگانان و مالکان فراهم نمود؛ و با پیدایش توده های وسیعی از کارگران مزد بگیر، صف بندی طبقاتی بورژوازی و پرولتاریا شکل گرفت. یعنی سرمایه داری برای فربه شده نیاز به کار زنده کارگران داشت تا بتواند به سرمایه مرده هردم جانی تازه ببخشد. در مرحله شکل گیری بنیان های سرمایه داری، دیالکتیک درونی شکل ارزش و بازتولید سرمایه در سه مرحله فرموله شده است.



new/jonoune-moderne-jadougarsazi1.jpg
الف خمیرانی

جنون مدرن جادوگر‌سازی: خشونتی فراتر از قرون وسطی

وقتی به تاریخ اروپا نگاه می‌کنیم، «شکار جادوگران» یکی از سیاه‌ترین صفحات آن است. از سده‌های پانزدهم تا هجدهم هزاران زن به اتهام همدستی با شیطان سوزانده شدند. این تصور رایج وجود دارد که آن دوران هولناک با روشنگری و مدرنیته به پایان رسید و دیگر تکرار نخواهد شد. اما واقعیت تلخ این است که جادوگر‌سازی نه تنها از میان نرفته، بلکه در جهان امروز گسترده‌تر و خونین‌تر از گذشته ادامه دارد. بنا بر پژوهش‌های ورنر تشاخر، تاریخ‌نگار آلمانی، از سال ۱۹۶۰ تاکنون دست‌کم ۵۵ هزار نفر در سراسر جهان به اتهام جادوگری شکنجه یا کشته شده‌اند؛ آماری که از قربانیان «قرون تاریک اروپا» نیز فراتر می‌رود.



new/Emma-Goldman1.jpg
آرام بختیاری

آنارشیسم؛ نوستالژی اتوپی است

ناکجاآباد مدینه فاضله، شوق دیدار بهشت زمینی بود.

آنارشیسم ضد مالکیت خصوصی کلان سرمایه داری؛ و طرفدار زحمتکشان، طبقه کارگر و سوسیالیسم تخیلی بود، گرچه آن خواهان حفظ مالکیت خصوصی محدود و خرد هم بود. آنارشیسم مخالف دولت بورژوایی است چون آن مدافع مالکیت خصوصی وسایل تولید کلان است. آنارشیسم از دولت کارگری نیز هراس دارد چون آن مالکیت فردی و خصوصی خود را در خطر می‌بیند. آنارشیسم مدافع منافع خود در مقابل جریانات چپ و راست است، مخالف مبارزه طبقاتی سیاسی مرزبندی شده و مخالف انقلاب سیاسی توده ای‌ست. شرایط ایده آل آن یک وضعیت اجتماعی بدون وجود دولت است تا بتواند خود تنها مسئول و تصمیم گیر امور جامعه باشد.



رودولف روکر

ملی‌گرایی و فرهنگ، تحلیل و نقد دولت - ملت

مترجم د. موسی مزیدی

دولت - ملت، از آغاز پیدایش خود، ذاتاً نیرویی ضدِ فرهنگ و ضدِ آزادی بوده است و خلاقیت انسانی تنها در فضاهای باز شکوفا می‌شود، نه در مرزهای سیاسی یا متافیزیک ملی. روکر با درهم‌ أمیختن تاریخ، فلسفه و انسان‌شناسی فرهنگی، مفهوم ملت و فرهنگ را به‌عنوان پدیده‌هایی برخاسته از جامعه ، نه دولت، بازتعریف می‌کند و نشان می‌دهد که ملی‌گرایی، هنگامی که به دینی سیاسی بدل می‌شود، تنوع را در هم می‌شکند و روح انسانی را خفه می‌کند.



new/Hypatia1.jpg
آرام بختیاری

زنان قربانی دگماتیسم و التقاط گرایی

۱۶۱۰ سال پیش؛ در سال ۴۱۵ مسیحی، گرچه پیش از آغاز قرون وسطا،شهید: خانم هیپاتیا اسکندری، زنی دانشمند و فیلسوف، مسئول مکتب نو افلاتونی را، در بندر اسکندریه مصر؛ آن زمان هنوز مستعمره دولت روم، در یکی از بحث های میدانی خیابانی، ربوده و در کلیسای شهر، لخت و سپس سوزاندند.اتهامش تبلیغ علم و نجوم و فلسفه بود؛ و جرمش: فلسفه پانته ایستی یا طبیعت خدایی؛ که کلیسا آنرا سحر و جادو و شیطان پرستی م‌یدانست. به این دلیل مردان مقدس ریشو، آن دختر باسواد، سرکش و آگاه را، ربوده و در کلیسا، قصابی و لینچ نمودند.



اسماعیل رضایی

سند ناامنی جهان

تکامل تاریخی عرصه های نوینی از تعاملات اجتماعی و انسانی را موجب گردیده که ارتجاع تاریخی را برای حفظ چارچوب های کهنه و فرتوت گذشته به تکاپو واداشته است. سند استراتژی امنیت ملی آمریکا از جمله تلاش های است که از منظر تحلیل گفتمانی با خود شکل تازه ای از قدرت مداری استعماری را بازتولید می کند. چرا که این سند ناتوان از شناخت نیازهای نوین و درک آینده، بر بحران درونی و ناتوان در انطباق با نظم نوین جهانی را با خود دارد. براین اساس قدرتی که قادر به درک و فهم زمانه نباشد؛ و در هراس از آینده بزید؛ به تحقیر دیگران و یا انفعال در برابر رویکردهای محیطی روی می آورد. روندی که سند امنیت آمریکا با تحقیر ضمنی اروپا و رویکرد انفعالی در خاورمیانه ضعف خود را در تداوم هژمونی تاریخی اش بروز می دهد.



new/Hannah-Arendt03.jpg
کریستینا ریمان- شنایدر

هانا آرنت و حکومت مطلقه

در فرهنگ لغت سیاسی، توتالیتر یا حکومت مطلقه به عنوان «یک نوع حاکمیت سیاسی که تسلط کامل بر محکوم‌شدگان و اطاعت بی‌چون و چرا از یک هدف سیاسی (که به صورت دیکتاتوری تعیین شده) را طلب می‌کند» تعریف شده است. هانا آرنت حکومت مطلقه را به عنوان یک شکل جدید از حاکمیت می‌دید. این نوع حکومت خودانگیختگی انسانی در عمل سیاسی را نابود می‌کند و در نتیجه فردیت را از بین می‌برد، همان‌طور که فیلسوف، اوا فون ردکر، که به طور گسترده با آثار آرنت آشناست، توضیح می‌دهد.



الف خمیرانی

مدرنیتهٔ انفجاری، احساسات و سیاست

(نگاهی به جهان فکری ایوا ایلولوز)

ایلولوز به ما یادآوری می‌کند که در دنیای مدرن، احساسات ابزار سیاست و فرهنگ‌اند و فهم آن‌ها مستلزم تحلیل اجتماعی-تاریخی است. مدرنیتهٔ انفجاری، با شتاب‌دهی به احساسات جمعی و فردی، فضای پیچیده‌ای ایجاد کرده که در آن امید، خشم و غرور همواره بار اجتماعی و سیاسی دارند. شناخت این پیچیدگی‌ها، علاوه بر تحلیل فرهنگی و روان‌شناسی، نیازمند دقت، تأمل و توجه به تعامل میان فرد و جامعه است تا بتوانیم به درک عمیق‌تری از جهان امروز برسیم.



اسماعیل رضایی

گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم
بخش نخست: گذر تاریخی فئودالیسم*

زمانمندی و علیت تاریخی در روند تکامل تاریخی جامعه و انسان نقش اصلی را بازی می کنند. در این روند تکاملی برای گذار به بارزه های نوین حیات جمعی، نیازمند رشد بنیان های مادی و آگاهی های مطلوب کمیت یافته ای است که قادر به پذیرش و هضم کیفیت های نوین باشند. در واقع فهم و شناخت تغییر شکل روابط تولیدی و دگرگونی بنیادی در ساختار آگاهی و اشکال قدرت و مالکیت مسیر گذار فرماسیون های اقتصادی و اجتماعی را تعیّن می بخشند. در گذر از فئودالیسم به سرمایه داری برای کمیت یابی عوامل تغییر، مراحل گوناگونی متناسب با رشد و کمال بنیان های مادی و آگاهی های عمومی طی شد؛ تا بسترهای کیفی نظام سرمایه داری فراهم آید.



الف. کیوان

نه عبور از اردوگاه، نه ساختن اردوگاه جدید

ضرورت خط مستقل طبقه كارگر، علیه امپریالیسم و علیه دیکتاتوری

این بحث از یك نكته واقعی شروع می شود، بخشی از چپ ایران در سال های اخیر، به جای تحلیل طبقاتی و سازماندهی اجتماعی در داخل، به تحلیلگر ژئوپلیتیک تبدیل شده است. این یعنی چه، یعنی زبان چپ، به جای اینکه از نان، كار، حق تشکل، آزادی های دموكراتیك، شكاف طبقاتی، و مبارزه با مناسبات استثمار حرف بزند، به تدریج پر می شود از واژه هایی مثل محور، بلوك، بازدارندگی، توازن قوا، امنیت منطقه ای، و منطق دولت ها.



jalal-rostami.jpg
جلال رستمی

کالبد شکافی زبان مقدس قدرت

نگاهی به نقش زبان دینی در بازتولید قدرت سیاسی

در حاکمیت‌های مذهبی ـ ایدئولوژیک، قداست از معنا به فرم مهاجرت می‌ کند. با این‌همه، در همین مهاجرت نیز نوعی حافظه‌ی جمعی نهفته است؛ یادگاری از زمانی که برخی کلمات هنوز معنا داشتند. شاید روزی بتوان زبان دینی را از قدرت جدا کرد و آن را دوباره به حوزه‌ی خصوصی ایمان بازگرداند تا زبان در عرصه‌ی عمومی و حقوقی بتواند آزادانه تنفس کند وخود را مستقل از هرگونه دین و ایدئولوژی بازتعریف نماید؛ عرصه‌ هایی که درآن، واژه‌های مقدس فرمان ندهند، بلکه معنا ببخشند.



new/nakhostin-bouseha1.jpg

نخستین بوسه‌ها و نقش آن در تکامل انسان

دانشمندان بریتانیایی ریشه‌های بوسه را بررسی کرده‌اند – اجداد ما میلیون‌ها سال پیش یکدیگر را می‌بوسیدند. پژوهشگران حتی به نتایج شگفت‌آوری دربارهٔ نئاندرتال دست یافتند. تنها انسان‌ها نیستند که یکدیگر را می‌بوسند؛ در نزدیک‌ترین خویشاوندان ما مانند شامپانزه‌ها، بونوبوها، اورانگوتان‌ها و گوریل‌ها نیز بوسه رد و بدل می‌شود. این موضوع اجازه می‌دهد نتیجه‌گیری شود که بوسیدن پیشینهٔ تکاملی طولانی دارد.