|
توبیاس راپ آن زنِ همیشه بیباک این زنی است که زندگیاش با فاجعههای قرن بیستم همزمان است: فاشیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، جنگ جهانی دوم، هولوکاست، جنگ سرد. این همان عصری است که او از آن عبور کرده است و همه معیارها را از دست میدهد. تقریباً هیچکس نتوانسته است از اغواگری قدرت که امنیت وعده میدهد، جان سالم به در ببرد. آرنت توانست—حداقل در اغلب موارد. این چیزی است که تعداد کمی میتوانند دربارهٔ خودشان بگویند.
«کاردینال مارکس دربارهٔ کارل مارکس و ۱۵۰ سالِ سرمایه»
همنام بودنْ سبب شده است که همیشه دربارهٔ کارل مارکس از من پرسوجو شود. این وضعیت زمانی بیشتر شد که من در پادربورن استاد اخلاق اجتماعی مسیحی شدم و بهویژه از سال ۱۹۹۶ که به عنوان اسقف تریر منصوب شدم؛ یعنی زادگاه مارکس. خودِ من نیز هیچگاه از این همنامی گریزان نبودم و در سال ۲۰۰۸ پیشنهاد ناشر را پذیرفتم تا کتابی دربارهٔ تعالیم اجتماعی کاتولیک با عنوان سرمایه بنویسم. با این همه، اظهار نظر دربارهٔ کارل مارکس به عنوان یک فرد کلیسایی، هرگز خالی از خطر و دام نبود و نیست. زیرا مارکس دشمن سرسخت دین بود؛ برای او، دین «تسلیبخش و توجیهگرِ عامِ» جهان بورژوایی–سرمایهداری و «افیون تودهها» محسوب میشد.
گفتوگوی اشپیگل با اتو کرنبرگ « ترامپهای دیگری هم میتوانستند وجود داشته باشند» افراد در محیط کاری نزدیک او احتمالاً میدانند که او دروغ میگوید. اما اکثریت عظیم هوادارانش به او باور دارند، حتی اگر مثلاً ادعا کند که واقعاً در انتخابات ۲۰۲۰ پیروز شده است – نه رقیبش بایدن. ۴۰ میلیون آمریکایی که او را دنبال میکنند، ابتدا میگویند: او قدرتمند است، هر چه بخواهد میتواند به دست آورد، همه مشکلات را حل میکند. همزمان، او به آنها نشان میدهد که یک انسان عادی است، یکی از خودشان: مانند آنها صحبت میکند و جرأت میکند همه چیز را بگوید، حتی توهینهای شدید، برای رفاه آنها مبارزه کند. این الگوها شباهت زیادی به هیجان ملیگرایانه برای هیتلر دارد.
اسماعیل رضایی اقتصاد گیگ تکامل تاریخی و تحولات اجتماعی عرصه های نوینی از مراودات و تبادل و تبدیلات اجتماعی را موجد شده است. فازهای نوین زیستی که در پیوند با نیازها ، انتخاب و عادت های انسان ها، جامعه های انسانی را در تلاطم درک و هضم آن ها به سوی تضاد و رویارویی هراسناک سوق داده است. زمان مندی و زمان جهان عرصه های مهمی هستند که در استقرار و یا واپسگرایی سازوکارهای اقتصادی و اجتماعی نقش برجسته ای را بازی می کنند. یکی از ره آوردهای تحولی جامعه و انسان در بستر زمانی کنونی، اقتصاد گیگ یا گیگ کاپیتالیسم است که در آن بخش بزرگی از کارها به صورت پروژه ای، موقت، پاره وقت،پراکنده و بدون امنیت شغلی وارد زیست جمعی انسان ها شده است.
الف خمیرانی نیچه میان فاشیسم و نقد ایدئولوژی
بررسی دوگانهگی جایگاه نیچه در اندیشه مدرن فریدریش نیچه یکی از تأثیرگذارترین و در عین حال جنجالیترین فیلسوفان مدرنیته است. اندیشههای او همواره به دو گونه متفاوت و متعارض خوانده شدهاند: از یک سو الهامبخش نیروهای راستگرا، فاشیستی و عقلستیز؛ و از سوی دیگر، منبعی برای رهایی اندیشه، نقد سنتها و حتی الهامبخش جریانات چپ نو. همین دوگانگی جایگاه نیچه را به یکی از مسائل محوری تاریخ اندیشه در قرن بیستم و بیستویکم بدل کرده است.
آرام بختیاریدو کنیز در سحرگاه فلسفه یونان تاریخ فلسفه غرب شامل ۴ دوره: باستان، قرون وسطی، عصر جدید، و زمان حال، است. تا پیش از سقراط؛ یعنی ۴۵۰ پیش از میلاد، که زمان فلسفه فلسفه کلاسیک، متد و روش استقرایی علمی یا روش دیالکتیکی بین متفکران مرسوم نبود. فیثاغورثی ها و الئایی ها فلسفه ایده آلیستی را دنبال میکردند و زنون فلسفه سوفیستیک یا سفسطه گرایی را مطرح نمود. بعدها این دو جریان به فلسفه های سقراط و افلاتون و ارسطو رسیدند و در پایان فلسفههای هلنی و رومی خود را به دستاوردهای فلسفه یونانی مجهز نمودند. شاعرانی مانند هومر و پیامبران اجتماعی اصلاح طلب همچون موسی گاهی نقش و مسئولیت فلسفی بهخود میگرفتند.
ریچارد داوکینز: «خوشبختی تنها یک پیامدِ جانبیِ تکامل است.» داگنی لیدمان، آکسفورد اینکه ما خیالپردازی میکنیم و میتوانیم دربارهی خاستگاه خود و هدف حضورمان در جهان بیندیشیم، نتیجهی مغز نیرومند ماست. اما این توانایی مغزی برای همین منظور تکامل نیافته است. بلکه به این دلیل پدید آمده که نیاکان ما، که چنین مغزی داشتند، بهعنوان شکارگر و گردآورنده توانستند زنده بمانند. از این منظر، ایمان نیز نوعی پیامد جانبیِ تکامل مغز ماست. معنا و خوشبختی هم تنها فرآوردههای فرعیِ فرگشتاند.
اسماعیل رضایی انتخاب تاریخی زمان در پیوند با تکامل تاریخی عرصه های نوینی از تحول و تعامل را موجب شده که برخلاف میل و اراده قدرت های مسلط در حال گشودن افق های نوینی از زیست اجتماعی می باشد. برخلاف ارتجاع فکری که با فهم عوامانه اش نسبت به جامعه و انسان و عدم درک ضرورت های تکامل تاریخی، سعی دارد با ایجاد چالش ها و وقفه های تاریخی، روند بهینه سازی زیست اجتماعی را مختل نماید؛ سازوکارهای تکامل تاریخی به عنوان محرک های واقعی، رهایی بشریت از عدم تعادل زیستی کنونی را در پیش گرفته اند. انتخاب زهران ممدانی به عنوان شهردار نیویورک با نگاهی مترقی به نیازهای کنونی تحول تاریخی، دلیل روشنی بر بحران حاد و شکننده ساختار غالب کنونی در پاسخگویی به نیازها می باشد.
الف خمیرانی هوش مصنوعی و بحران اندیشیدن چالشهای شناختی و فرهنگی استفاده از هوش مصنوعی در زندگی روزمره هوش مصنوعی، از چتباتها گرفته تا سیستمهای پیشرفتهی تولید متن و تحلیل داده، در نگاه نخست ابزاری است برای تسهیل زندگی، صرفهجویی در زمان و افزایش بهرهوری. کافی است پرسشی ساده در گوشی هوشمند تایپ شود و در چند ثانیه پاسخی آراسته، پرارجاع و منطقی دریافت کنیم. آنچه روزگاری نیازمند ساعتها مطالعه و جستجو بود، اکنون آماده و سرویسشده در سینی دیجیتال ماست. اما آسایش بیهزینه نیست؛ زیرا همین فرایند، توانایی اندیشیدن مستقل و رشد شخصیتی ما را تحت فشار قرار میدهد.
ریچارد داوکینز: «کتاب بزرگ تکامل»
عینکی تازه برای نظریهی تکامل داروین داوکینز دیدگاه خود دربارهی تکامل را با نمونههای فراوان و تصاویر و نمودارهای گویا مستند میکند. رنگهای استتاری یا شیوههای فریب در میان جانوران تنها نشانهی زیستگاه کنونی آنها نیست، بلکه نشان میدهد نیاکانشان در کجا میزیستهاند و چگونه خود را با محیط سازگار کردهاند. حتی کمردردهای انسان امروزی نیز بیارتباط با این واقعیت نیست که ستون فقرات ما زمانی شکل گرفته بود که نیاکان بسیار دور ما هنوز بر چهار پا راه میرفتند.
اسماعیل رضاییتکامل تاریخی و انباشت آگاهی زمانمندی و علیت تاریخی با تکامل تاریخی پیوندی تنگاتنگ دارند. فرایندی که در پروسه رشد و توسعه خویش بسترهای کمال و دانایی انسان را تدارک می بیند. چرا که دانش و فناوری ضمن ایجاد نیازهای نوین، انسان ها را به سوی نهادها و کانون های رفع نیاز هدایت می کنند. این فهم و درک نوین بسوی شناخت منبع و منشاء تناقضات اجتماعی برای رفع موانع و محدودیت های زیست جمعی گام برمی دارد. این روند با انباشت آگاهی مفهوم می یابد؛ و انباشت آگاهی در بستر مناسبات اجتماعی به آگاهی جمعی بدل شده که به تکامل تاریخی شتاب می بخشد. ریشه آگاهی را بایستی در بن مایه های مادی حیات اجتماعی جستجو کرد.
ویکتوریا آدلر فریدریش نیچه: ده نکتهای که شاید هنوز درباره این فیلسوف ندانید «خدا مرده است» — این جملهی مشهور از فریدریش نیچه (۱۹۰۰-۱۸۴۴) است. او که در روکن، در ایالت زاکسن-آنهالت ( Röcken - Sachsen-Anhalt)آلمان، زاده شد، به یکی از تأثیرگذارترین و تحریکآمیزترین متفکران دوران مدرن بدل گشت. آثاری چون چنین گفت زرتشت و فراسوی نیک و بد او را به شهرت جهانی رساندند. نیچه در ۲۵ اوت ۱۹۰۰ در وایمار درگذشت. در رابطه با سالروز تولدش در ۱۵ اکتبر، ده نکتهی جالب درباره زندگی و میراث فکری این اندیشمند شگفتانگیز گرد آوردهایم.
آرام بختیاریتروتسکی در تاریخ اندیشه سیاسی چپ سه موضع مهم تروتسکی عبارت بودند از: دیکتاتوری پرولتاریا، دمکراسی سوسیالیستی، و انقلاب مداوم. او میگفت دیکتاتوری پرولتاریا و دمکراسی شورایی سوسیالیستی، یکی هستند؛ مفهومی که لنین نیز در کتاب "دولت و انقلاب" به آن پرداخته و دولت کارگری نام گرفت. دیکتاتوری پرولتاریا یا دوران گذار و موقت برای رسیدن به مرحله سوسیالیسم و کمونیسم است؛ یعنی مبارزه با استثمار و با مالکیت خصوصی کلان، و با سرمایه خلع قدرت شده، تا تولید با هدف رفع نیاز مردم عملی گردد، و سلطه دیگر وجود نداشته باشد تا مدیریت جمعی بر اشیاء و بر سرمایه ها در اقتصاد حاکم گردد. مارکس و انگلس سیستم سیاسی کمون پاریس را دیکتاتوری پرولتاریا نامیدند. آن فرم نهایی کشف و شناخته شده ای بود که طبقه کارگر در آن دارای قدرت سیاسی است و میتواند از آن طریق حکومت کند؛ یعنی دمکراسی مستقیم و بدون واسطه، وگرچه هنوز آن یک دولت است ولی نطفه و جوانه زوال و انحلال را در خود حمل میکند.
|