علی اصغر راشدان بچه های محل پنج تابچه محل هفت هشت ساله بودیم. تموم شهر کوچک نشابورآن روزگار جلو نگاهمون بود. تا پای خون هوای همدیگه رو داشتیم. جوون یا بچه بزرگتری از محله های دیگه به یکیمون تلنگر می زد، پنجتائی هجوم می بردیم و دمار از روزگارش درمیاوردیم. تموم روز مثل یه کپه سار پرقیل قال باهم بودیم، به همه جای شهرسرک می کیشدیم و سورچرونی می کردیم.
رضا مقصدیهلا....حماسه ی کوبانی برگردان کردی ئەستێرە هات و دەئامێزی گرتم و دانیشت و
شێعرە تازەکەی دڵمی کرد بە شێعری کورد و
کورد گوتی : کامە گەڵا ؟ کامە درەخت دەزانێ
لە بەرابەر هێرشی بێ پسانەوەی گەڵاڕێزان
رضا علامه زاده"كارمن آمايا" و فيلم "لوس تارانتوس" كولىهاى اسپانيا عموما در ايالت اندلس در جنوب غربى اسپانيا ساكن بوده و هستند، بويژه در جنوبىترين بخش اندلس كه فاصلهاش تا قاره افريقا فقط يك تنگهی كمعرضِ آبى است؛ تنگهى جبلالطارق. از اينرو نامدارترين چهرههاى هنر فلامنكو چه در آواز، چه نوازندگى، و چه رقص متعلق به اندلس هستند.
بیژن باران نقدی بر نقدهای ادبی-۱ تاریخ نقد ادبیات مانند دیگر امور جدید از فرنگ آغاز شد: ادوارد براون، ریپکا شاعران را برحسب سلاطین دوره بندی کرده؛ ادبای ایران هم به آنها تاسی کردند. در حالیکه ادبیات باید بر اساس اصول خود مانند سبکها، مکتبها، قلل ادبی دوره بندی شود. ترجمه کتابهای سبک شناسی- فرانسه- رضا سیدحسینی، در موسیقی، نقاشی، فیلم در ۵۰ سال گذشته برای نقد ادبی فارسی راهبردی بودند. مقالات فراوان در زمینه نقد ادبی، ترجمه های آثار پسامدرن، شعر، ادبیات، هنر نشر شده اند.
محمود کویرکوکو!کوکو! ماجرای ویران کردن آثار تاریخی در شیراز و کرمان و یزد و... که در روزگار ما هر روز اخبارش را می توان خواند و شنید، در این دیار سنتی تاریخی است تا حافظه ی مردم را پاک کنند و بگردانند و تاریخ در چرخه ای از خودکامگی و دینمداری، تکراری فاجعه بار بیابد.
رضا بی شتاباز تو می خواهد از تو گوید
بغضش نمی گذارد
یادت درونِ جانش
غوغا کُنَد چو توفان
رضا علامه زادهفلامنكو بر پرده سينما: لولا فِلورِس و فیلم افسون مدتى است در فكرم چگونه مىتوانم از حضور موسيقى و رقص فلامنكو بر پرده سينما بنويسم كه نوشتهام تنها جنبهى يك نوشتار تحقيقى پيدا نكند و انتقال دهندهى صدا و تصوير فلامنكو نيز باشد، تا هم گویاتر حرفم را بزنم، و هم خواننده مطالبم را به شنیدن و دیدن هنر فلامنکو دعوت کنم.
کمباور کابلیهر مخالف، مرتد است و کشتنی! (طنز روز)
خامنه ای فرمود ای اهل فرنگ
دین اسلام بهر صلح آمد نه جنگ
دین ما،بالاتر از امن است و داد
پس بگواسلام را، پاینده باد!
شهاب طاهرزاده«دنیایی بهتر از آفتاب»
و «با سیاهی می جنگم!» میخواستم دنیای من بهتر از آفتاب باشد
بهتر از هوای خویش و این خواب باشد
دل من به هوای آزادی و نان بود
ندارم زبانی که در آن سخن جواب باشد
محمود صفریانهمه داریم دیوانه می شویم با راننده شش نفر بوديم، زن و مردى در جلو، من و دو آقاى ديگر در عقب. زمين يخ زده ى پوشيده از برف، سرعت را از اتومبيل ها گرفته بود. صداى " ووهه " باد از درز شيشه هاى کيپ نشده تاکسى در فضاى کوچک اتاقک مى پيچيد. به من احساس نشستن زيرکرسى دست داده بود. شايد چون عجله اى نداشتم. ازجلوی شهرک اکباتان مى آمدم و دومين مسافر بودم.
آوگوست ستریندبَرگ نیم ورق کاغذ میر مجید عمرانی آخرین بار اثاثیه روانه شده بود. مستاجرـ مرد جوانی با نوار سوگ به گرد کلاه ـ یک بار دیگر در آپارتمان گشت تا ببیند مبادا چیزی را فراموش کرده باشد. نه، چیزی را فراموش نکرده بود. هیچ هیچ چیز. پس با این تصمیم استوار به راهرو رفت که دیگر به آن چه در این آپارتمان از سر گذرانده فکر نکند. اما نگاه! نیم ورق کاغذ بغل تلفن توی راهرو با پونز به دیوار زده شده بود.
دو داستانک از هاینریش بل و دینو بوتزاتی ترجمه علی اصغرراشدان درباره حرفه ام موردسئوال قرارکه میگرفتم،ازخجالت عرق میکردم،سرخ وگرفتارلکنت زبان میشدم.درغیراین وقتهابه عنوان آدمی مطمئن به خودمشهورم.به آدمهائی غبطه میخورم که میتوانندبگویند: بنام،آرایشگرم،کتابدار وداستان نویسم.خیلی راحت اعتراف میکنندوطوری حرفه هاشان راتوضیح میدهندکه نیازبه توضیح بیشترندارد.
مهدی استعدادی شاداهمیت نگاه به حوزۀ عمومی از حوزۀ عمومی(سپهر همگانی) تعریف معقول زیر بتدریج فراگیر میشود. حوزۀ عمومی فضایی است که در آن افراد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم میآیند. فعالیت در حوزۀ عمومی معطوف به مسائل سیاستگذاری دولتی است و به فرهنگ رفتاری میاندیشد که در مقابل رفتار حاکمان یا در همنوایی با آن بایست پدید آید. البته حوزۀ عمومی نقش نهاد میانجی را نیز بازی میکند تا بین علائق خصوصی حاکمان و خواستههای عمومی مردمان رایزنی کند.
طاهره بارئیحسنا کجائی؟ برای حسنا
که گفت قهرمان نیست
فقط حسنا ست
اما بلندتر از همۀ آنهائی بود
که در اطرافش فقط می پلکیدند
رضا اغنمیهنر روسپی گری نویسنده با ابتکاری نو «در سال ۱۵۲۴ هرزه نگاری هایش را دریک سری از ورق های بازی منتشر می کند». این هرزه نگاری ها حالت های گوناگون آمیزش جنسی زن ومرد را با نقاشی های «گیولیو رُمانیو» منتشر و در دسترس عموم قرار می گیرد و زمینۀ توطئه قتل آره مونتیو را فراهم می سازد اما، نویسنده به طرز معجزآسایی جان سالم به در می برد. نویسنده با سرودن کمدی « لاکورتی کیانا که معروفترین کمدی اوست منتشر می کند. او دراین اثر طفیلی های ریاکار وهرزه ی رُم را هجو می کند».
رضا بی شتابچاشت با خورشید زنی با دستهای پُر ستاره شامگاهان
چنانچون چامه ای رخشان پدید آمد
که تنپوش اش به هر رخشه نشانِ عاشقی داشت
به روی خاک بذرِ زندگی افشاند
س. سیفیبلخی هرزهنگار با تمامی این احوال مثنوی معنوی از واژههایی که غیر اخلاقی نام میگیرند، به فراوان سود میجوید. ولی با این همه از هنجارهای سانسور و حذف، جان به در برده تا بدون نقطهگذاریهای مرسوم به بازار نشر راه یابد. سنتی که در کمال ناباوری همچنان به قوت و اعتبار خود باقی است و تا کنون کسی جرأت نیافته که در خصوص مثنوی چنین سنتی را بشکند.
بهروز مطلب زاده مرتضی کیوان
آوازه خوانی که ترانهاش گل میکند در دشت سینهها در لابلای برگهای این تاریخ پراعوجاج و استبداد زده، چهرههای درخشان و ماندگار بسیاری را میتوان سراغ گرفت که یاد و خاطره گرانقدرشان همواره چون مشعلی فروزان، روشنگر راه پر سنگلاخ جانبازان و پیکارگران راه عدالت، آزادی و آزاداندیشی میهن ما بودهاند.
محمد جلالی چیمه (م. سحر)من چارلی هستم اسم من محمد است
همانطور که اسم او محمد بود
چهل سال از آن پیشترکه پیامبر نامیده شود
اینک او بیش از یک هزاره است که پیامبر است
اما من محمد مانده ام
و در محمد بودن خود احساس آسایش می کنم
محمد بینش (م ــ زیبا روز )گرفتمت چند رمیدی از کفم، بار دگر گرفتمت
پرده به در کشیده ای؟ پرده و در گرفتمت
راه ِ نهفت رفته را باز ز سر گرفته ای
تا که به در بر آمدی، بر سر ِ در گرفتمت
ابراهیم هرندیاز اين ديــــدگاه فرهنگ هر قوم شناسنامه آن است. شناسنامه ای که شیوه پیدایش و رویش و روش آن قوم را در خود دارد. اگر فرهنگ را برنامه ماندگاری در زیستبومی ویژه و سازگاری با ویژگی های آن زیستبوم بدانیم، آنگاه می توان چگونگی پیدایش هر فرهنگ را در ارزش های بنیادین آن پی جست. این ارزش ها برپایه شیوه بهره وری انسان از زیستبوم اش شکل میگیرد. برای نمونه؛ فرهنگ مردم بیابان زی، ارجگذارِ آب و راه های نگهداری از آن است.
ا.آ.بونین خیابان درختی های تاریك میر مجید عمرانی
مرضیه شاه بزازپیوند خانه داشت فرو می ریخت
بساطِ شام را در باغچه چیده بودند
ما سفره را خالی می دیدیم
و آنها باورمان نمی کردند
در خانه ی بهار نو ا ند وه ا زپلکا ن
به خیا با ن با را نی می خزد
خیس ومحو می شود .
شا د ی پشتِ د رگا هِ خا نه ی نو می رسد ،
د ررا می گشا ید
با کلید عشق .
ا. رحمانشبی سرد و سنگین در زیر پوست این شب آرام
شهر از هیجان، بازمانده
رهگذرانی چند
خسته و آرام
در عبور از تاریکی
راه می پویند به منزلگاه خویش
|