logo





نقدی بر نقدهای ادبی-۱

پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۹ ژانويه ۲۰۱۵

بیژن باران

bijan-baran.jpg
نقدی بر نقدهای ادبی ادوار شعر فارسی عرضه می شود. بین 2 انقلاب مشروطه 1285 و جمهوری 1357کتب متعدی در زمینه سبکهای ادبیات فارسی نگاشته شدند: بهار، آرین پور، براهنی، کدکنی، مسکوب، رسول زاده، شمس لنگرودی، شمیسا، کاتوزیان، سجودی. در این آثار، ادوار بنا به  چرخه های زیر تقسیم شده اند: 1- ظهور شخصیتهای همزمان با سلسله های سلطنتی، 2- زمانبندی نسلی بنا به دهه های 20 تا 80ش، روال همراه با انقلابات اجتماعی مشروطه، جمهوری، 3- تبیین محتوای کتابها، اشعار بنا به سبک، مکتب، آرایه ادبی. 

تاریخ نقد ادبیات مانند دیگر امور جدید از فرنگ آغاز شد: ادوارد براون، ریپکا شاعران را برحسب سلاطین دوره بندی کرده؛ ادبای ایران هم به آنها تاسی کردند. در حالیکه ادبیات باید بر اساس اصول خود مانند سبکها، مکتبها، قلل ادبی دوره بندی شود. ترجمه کتابهای سبک شناسی- فرانسه- رضا سیدحسینی، در موسیقی، نقاشی، فیلم در 50 سال گذشته برای نقد ادبی فارسی راهبردی بودند. مقالات فراوان در زمینه نقد ادبی، ترجمه های آثار پسامدرن، شعر، ادبیات، هنر نشر شده اند.

طبقه بندیهای کنونی از این قرارند: تقسیم شعر به برون مرزی و درون مرزی است-نوري علا، درویش پور؛ دهه ای مانند 50، 60، 70، 80 بنا به م. فلاح. تطور كتب شعري را 3 جور ميتوان رده بندي كرد: 1- بر حسب شاعران- افراد. 2- بنا بر دهه ها- زمان یا با انقلابات؛ نمونه آرین پور، کدکنی. 3- براساس كتابها -متن. دوران بندی سنتی بیادبی بود زیرا شعر را با سلطنت، سلسله، مدح دربار دوره بندی می کرد- تاریخ نویسان رسمی آن، شفق، صورتگر اند.

تاریخچه شعر فارسی با شاکله های کلان سبک و آرایه های ادبی آسان است. نقد ساختاری مشکل بوده؛ زیرا ناقد اثر ادبی را باید تجزیه تحلیل کرده، آنرا بطور تطبیقی، تاریخی، علٌی ارزش گذاری کند. این گونه نقد با اصول علوم انسانی و غیرشخصی است. اینها نشان می دهند که یک کار سترگ مانده تا ادبیات فارسی با عوامل درون- متنی ادبی دوره بندی منطقی شود. چنانکه جانواران رده بندی خود را دارند؛ گیاهان مال خود را. اين نوع نقد بر اساس تاريخچه يك دوره از شعر است؛ تا بتوان متكي برآن نقد تطبيقي مابين آثار يا تاريخي مابين زمانها انجام داد. پس شعر را می توان در بعد مکانی /ملیتی و زمانی /تاریخی نقد کرد. 

نقد علمی بر اساس متون ادبی قرار داشته؛ تا با تبیین سبک، مکتب، تئوری نقد ادبی زمینه را برای نقد متنی در تقابل با شخصیتها، زمان بر حسب نسلها، دهه ها، انقلابات فراهم آورد. نقد متون مکمل تاویلات ادواری بر اساس شخصیتها، نسلها، انقلابات می باشد. در اینجا مبنای تشریح، تاریخچه ادبیات متکی بر مبانی ادبی و نه شخصیتهای تاریخی قرار خواهد گرفت. نقد ادبیات برای انتساب مقولات ادبی شاعر، کتاب، شعر به ادوار مشخصی است که بر اساس تاویلات منقدانه مکتب، سبک، تئوری نقد تدارک می شود. چکیده آثار نقد ادبی خارجی در سبکها، مکتبها، نظریه های ادبی قرار دارد.

تدارک نظری نقد ادبی فارسی نیاز به چهارچوب سازی، فراهم مکاتب ادبی دارد. بنمایه این نظام  اصول علمی مانند ساختار مغز، منطق، تفاسیر ادبیات غربی متکی به علوم انسانی است. اصول علمی دربرگیرنده شبکه های عصب مغز با 100 کارکرد ذهنی، علیت، پیوستگی، بقای اثر، استحاله اثر، مشاهدات، تجربیات، تطابق، تکامل، اندازه گیری، استدلال می باشند. منطق سازه های جهانشمول صحت داوری ذهنی است.

چرا آثار بسیاری ديگر از رود فرهنگي پيشرو بحاشيه پرت مي شوند؟ سودمندی شعر را می توان در 5امر خلاصه کرد. ا- توصیف تبلور اختلالات روحی در شعر. 2- شعر بمثابه شفا، مداوای شاعر، خواننده با بخشیدن آرامش به هر دو. 3- آوردن تجدد و تهیج برای اقشاری از جامعه. 4-انتخاب داده هایی برای آسیب شناسی اجتماعی. 5-کاربرد آن در تاریخچه ادبیات ملی. شعرنو می تواند تبلور التهابات درونی شاعر بوده؛ پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات همسو خواننده باشد.

نقد ادبی را می توان به 3 نوع زیر تقسیم کرد:
1-تفسيري- ساده ترين نوع كه هر كلمه، خط، مفصل شعر را نقاد تاويل ميكند. معمولا با مدح/ ذم همراه است. اين نوع نقد شخصي بوده؛ بيشتر براي بازارگرمي يا از روي احساسات نگاشته ميشود.
2-ساختاري-شيوه هاي عمومي و نظري را بر يك مقوله مانند شعر، شاعر، كتاب منطبق كرده؛ تا نوآوريهاي آن استخراج شوند. اين نوع نقد علمي بوده؛ لذا از مدح/ ذم، نظرات شخصي نقاد بدور است.
3-تطبيقي یا تاريخي- تجزيه يك مقوله ادبي به اجزاي منطقي يا زماني براي قياس با گذشته یا دیگران با نتیجه گیری ارایه می شود.

نقد ادبی با تدوین روند کلی شعر در یک دوره مشخص، در شرح حال نویسی یک شاعر کمک می کند. در یک نقد ادبی، سلیقه نقاد بکنار، اجزای جهان شمولی وجود دارند که آن را علمی می کنند. تکامل نقد از حکمت شعر، پوئتیک/ بوطیقا، خطابه، بلاغت یونان باستان، کتاب البدیع ابن معتز در 274 هق، به زیباشناسی اروپایی عصر روشنگری کانت رسید.

در سده 20م نظریه های نقد در مکتبهای عمده ساختاری، پساساختاری، روانشناسانه، زنانه، مارکسی، پسا استعماری، فرمالیسم، مخاطب- واکنشی، اصالت وجودی، پدیده شناسی، نوین رایج شد. در نقد ادبی سده 21م شعر بمثابه محصول عصبشناسی و کارکردهای 100گانه مغز واشکافی می شود. توصیف این نظریه های نقد از قاب این جستار خارج است.

نقد اين امکان را ميدهد تا کتب، مجلات، پایگاههای شعری را در دوره های مختلف بحث و تعبیر کرد. نقد ادبی منجر بانکشاف نظریه عمومی ادبیات ميشود. در آن گرایشات ادبی، اجتماعی، فرهنگی هر کشور در قیاس با دیگر فرهنگها مندرج اند. نقد راهکاریست برای تدوین چگونگی تکامل محتوای حافظه فرهنگی یک کشور. شاید پاسخی باشد برای: چرا ابیاتی از یک شاعر به پند، اندرز، وصف الحال بدل شده؛ نقب به ضمیر فرهنگی عامه میزنند؟

شیوه نقد ادبی کاربرد اصول معلوم قبلی ست تا اصول نوین نهفته در یک اثر مشخص استخراج شوند. در قرون وسطا شعر نقد نمی شد؛ بلکه در تذکره ها نقل می شد. نخستین نقاد ادبیات فارسی آخوندزاده است. او مروّج نوعي واقع گراييِ كلاسيك است. او از سخنوران ايران شامل فردوسي، نظامي، جامي، سعدي، مولانا، حافظ نقشه‌اي ارایه داد.

آخوندزاده1191-1257ش/ 1812-1878م نقد اجتماعی را با ادبی آمیخت. او در رساله قرتیکا/ کریتکا یا سروشیه نقدی بر قصیده سروش اصفهانی نوشت. "تعهد آگاهانه" بلینسکی 1811-1848 برای آزادی سرفها داستایوسکی را هم به زندان انداخت. آخوندزاده با مطالعه آثار بلینسکی، نقد نوین در ایران را برخلاف تذکره نویسان و مورخان قبلی بر پایه مضمون، محتوا، تأثیرات اجتماع نوشت. رسول زاده 1884-1955 نقد نمایش را نوشت. با نقدهای عدل الملوک و خان ملک ساسانی در روزنامه رعد دوره مشروطیت ادامه یافت.

معرفي فكر نقد جديد، ملهم از نظريات بلینسکی، تفكيك شعر و نظم، ارائه ملاكهاي نقد شعر در صورت و محتوا، تفكيك زبان علمي از زبان ادبي، كار برد اين مفاهيم در جستارهاي گوناگون از مهمترين دستاوردهاي آخوندزاده در عرصه نقد ادبي است. افكار آخوندزاده بر كليه متفكران بعديِ دوران مشروطه، به واسطه آنها، بر نسلهاي بعد، تأثيری مانا گذاشتند. http://www.persian-language.org

این شیوه را اخوان در نقد بدایع نیما بکار برد؛ فروغ در تحلیل "آخر شاهنامه" اخوان. سپس "نوعی از هنر نوعی از اندیشه" در رد "هنر برای هنر و شعر ناب"و "طلا در مس" نقد ادبی علمی را تدوینی جامع بخشیدند. آثار آرین پور، مسکوب، رسول زاده جهت نقد را از شاعر به متن کشاندند. یک نقد شامل دو بخش می شود:

1-طرح اصول کلی. نقاد هدف و شیوه ایرا مد نظر داشته تا مقوله ادبی مانند شعر، کتاب، شاعر، منطقه، کشور، سبک، مکتب، شیوه، تاریخیگری، دوره بندی را واشکافی کند. او با نقل قول اصول عام، منطق، استنتاج، استقرا رئوس کلی مقوله را ارزیابی می کند. برای اثبات ادعای خود شواهد از اثر ادبی و قولها از کتب نظری برای اثبات ادعای نقاد ارایه می شوند. این راهبرد از بالا به پایین یعنی از اصول عام به اجزای خاص است.

2-تجزیه تحلیل مشخص. ساختارنقد متشکل از رده بندی مقوله ها از زیر و مشخص بالا، عام می باشد. در این بخش اجزا با شواهد از یک مقوله آورده شوند. نقاد اصول عام را بر شرایط مشخص با آوردن شواهد از مثلن یک شعر یا رویداد منطبق کرده تا شعر را حلاجی کند.

نقاد ادیبی است که خود زمانی شاعر بوده؛ بطور حرفه ای استاد ادبیات و هنر، مرورگر مجله، دوستدار فلسفه بوده؛ به نقد ادبی اشتغال دارد. او آشنا به علوم، خواننده آثار ادبی، دارای سیاق شعری، تیزبینی، نکته سنجی می باشد. او به نظم آوردن مقولات شاعران، کتب، اشعار؛ به طبقه بندی پیدایش آثار ادبی، دوران بندی ادیبان، قیاس با دیگر فرهنگهای منطقه ای و غربی نیاز دارد. نقاد جستارها را برای تدریس در آموزش عالی، علمی مانند نشانه شناسی آماده کرده تا روندهای آفرینش روانی، هنری، پذیرش اجتماعی، فرهنگی آن بررسی شوند.

در رود ورود و انتشار آثار ادبی، نقاد ادبی خواهان ساختن پل، سد، بار انداز، اسکله برای سیاحان مترجم، نوشاعران، دانشجویان هست تا یک نظام منسجم/ سازگار را در کتابی تدوین کند. گفتارش در بحثها، انتقادها، مطالعات، گپهای محفلی، سر و صدای رسانه ها و ادیبان صیقل می خورد.

نقادان 3 افاضه به روال نقد داشته اند: 1- تدوین 17 نظریه نقد 1ادبی.. 2- نامگذاری مکتبهای ادبی با خصوصیات و چرخه پیدایش- اوج- افول، بطور عمده: کلاسیزم، رمانتیزم، سمبولیزم، رئالیزم. 3- تبیین 20 سبک، 200 آرایه ادبی، 50 واژه خاص ادبی.

زیر علوم انسانی، نقد ادبی، تدوین روال کلی ادبی در فرهنگ یک دوره ی مشخص برای قیاس با دوران یا ادبیات دیگر تعریف شده. نقد مترادف با تحلیل، توضیح، مطالعه، مرور مقولات ادبی شاعر، کتاب، شعر است که در جستاری در مجلات ارایه می شود. با تطبیق و جمع آوری این جستارها، نقد را می توان به تاویل در یک دوره از ادبیات یک جامعه تعمیم داد. در این صورت، نقد شامل تاریخچه، شرح، نمونه های آثار، سبکها، آرایه های ادبی است که در ادبیات بکار برده یا خلق شده اند. نقد ادبی با رده بندی آثار هنری، آنها را در مقولات مناسب یک ژانر مشخص با موضوع، محل/ دیار، منش طبقه بندی می کند.
 
نظام نقد ادبی متنی قابلیت استخراج نیازها، کمبودها، پیش بینی ها، تناظر با دیگر مقولات فرهنگی/ اجتماعی، تطابق با سیستمهای غربی را دارا می باشد. نیز، این نظام تئوری کمیت را وارد بحث کلامی، کیفی، علیتی، منطقی استقراء، استنتاج می کند. جزء نخست نظام نقد، ادوار فرا- متنی ادبی برای طبقه بندی، تشخیص مکتب، شیوه، سبک است. این نظام بر 2 جزء ادوار زیرمتنی و مقولات درون- متنی استوار است. 

این جزء از 3 مقوله شخصیتها، شاعران، شاهان همزمان با آنها تشکیل شده که در نقدهای ادبی گذشته مبنای رده بندی قرار می گرفتند. کمبودهای این گونه نقد ها گسستگی سبکها، مکتبها، جریانهای ادبی بخاطر انقراض سلسله های شاهی اند. رده بندی زمانی هم منکر تغییرات حسی، فکری، سبکی در طول عمر شاعر می شود. تنها متنها که نقدشان تخصصی تر اند در اواخر قرن 20م مورد توجه قرار گرفته؛ راهیابی شدند- رک نظریه های ادبی. جزء دوم مقولات درون-متنی مانند آرایه های ادبی، ارجاعات، ضبط محیط، جایگاه یک اثر در سنت ادبی و فرهنگی یک قوم می باشد.

در نقد ادبی تناظر آماری، تناوب کلمه، توزیع متغیرات را همراه با مدلهای زبانی رایانه ای را می توان برای اندازه گیری بکار برد. مدل سازی زبان 2 بخش داشته که در جستجوگرهای رایانه ای، ستون کلمات کاربرد دارد. متن باید اسکن scan تصویری شده؛ با نرم افزار OCR تبدیل به خط تحریر شده؛ همه کلمات متن ستونبندی index شود. بخش اول آماری بوده؛ براساس تکرار تناوب یک کلمه یا یک حرف در زبان ست.

بخش دوم فرهنگ لغت- معنی برای املا، هجا، تلفظ استاندارد و تصحیح اتوماتیک متون می باشد. نمونه: مولف کتاب عاشقان قدیمی واقدی با تقابل 2 مقوله شادی و غم در هر شعر را نقد کرد. تناوب این دو مقوله در کتاب تصویر سازی شده تا تناظر نوسانات شادی و غم شاعر با امور شخصی و اجتماعی بمثابه تابعی از زمان سرودن شعر آشکار شود. 
  
پس از یک دوره نشر کتب، این کنجکاوی پدید می آید: کتب شعر این دوره چه ربطی باهم دارند؟ مثلا کتب شعر دهه 40ش شامل اخوان، فروغ، شاملو، سپهری- چه رابطه ای با هم دارند؟ ادوار شعر فارسی چگونه تشریح می شوند؟ شعر پارسی بنا بر شخصیتها، زمانها، و متنها دوره بندی شده؛ در حالیکه باید براساس سبک، مکتب، شیوه ادبی دوره بندی شود تا رابطه سبکی شاعران یک دوره مشخص شوند.

لیست 1- ادوار: شخصیتها، زمانها، متنها.
1-شخصیتها: شاعر، سلسله های سلطنتی. نمونه: شفق، صورتگر، ذبیح الله صفا. سرمشق اینها تاریخ ادبیات ادوارد براون انگلیسی بود که به دودمانهای حاکمیت آشنا بود تا فرهنگ اقوام پارسیگو.
2-زمانی: نسل، دهه، تقویمی، انقلاب – نمونه: آرین پور، کدکنی، فلاح.
3-متنها: نقد شاعر، کتاب، شعر، سطر/ مفصل- نمونه: رسول زاده، باران، حقوقی.

لیست 1 را بر 70 سال گذشته شعر نو ایران باید انطباق داد. شاعران تراز اول که محبوبیت شان با جستجوگر در وب تبیین شده؛ به 3 خمسه دسته بندی شده اند. در اینجا شاعران با کتابهایشان و اشعارشان بطور کمی تلخیص شده اند. هر شاعر با تولد- وفات، تعداد کتب، شمار تخمینی اشعار در هر کتاب در لیست 2 آمده. نتیجه این که 440 شعر از 5 شاعر یا 35 کتاب برای نقد وجود دارند.  

اقلام خمسه ثانی و ثالث نیز حاصل؛ رویهمرفته تخمینا 1500 شعر از 15 شاعر خواهد شد. هر کتاب اگر 3 روز مرور و نقدش طول کشد، 85 کتاب تقریبا 300 روز یا 1 سال طول خواهد کشید. در پایان سال نقد، تاریخچه، واژه های ادبی، سبکها، مکتبها، تئوری های شعر نو فارسی در یک کتاب آفریده می شوند. این کتاب برای دیگر زبانهای منطقه مانند آذری، کردی، عربی، بلوچ، آشوری، ارمنی، گیلکی، ترکمنی، اردو، پشتو، دری بسیار مفید خواهد بود.

 لیست2- خمسه اول: شاعر با طول عمر، تعداد کتاب و اشعار.  
1-شاعر: نیما 64 سال عمر بین 1274-1338، شاملو 75 سال عمر بین 1304- 1379، اخوان 62 سال عمر بین 1307- 1369، سهراب 52 سال عمر بین 1307- 1359، فروغ 33 سال عمر بین 1313- 1346. متوسط سنی 57 سال که کمتر از سن ملی می باشد. اگر 17 سالگی آغاز شعر شان باشد، 40 سال عمر متوسط شاعری می شود.
2-کتاب: نیما 8+شاملو 10+ اخوان7 +سهراب5 + فروغ 5 = 35 تا، تخمین. متوسط: 7 کتاب/ شاعر، هر 6 سال یک کتاب.
3-شعر: 8.30 + 10.20 + 7.20 + 5.20 + 5.20 = 780 تا، تخمین. بطور متوسط: 156 شعر در حیات شاعر، نشر هر شعر 3 ماه طول کشید. در این فرمول . علامت ضربدر است.
نتیجه. خمسه اول متوسط عمر شاعری 40 سال، هر یک 7 کتاب، هر شعر 3 ماه طول کشید. این محاسبات برای خمسه ثانی و ثالث تکرار شود. نتیجه با 2 تای دیگر مقایسه شود. آیا در قرن 20م، حجم شعر، طول عمر، تعداد کتاب افزایش یا کاهش یافت؟

لیست3- خمسه ثانی: شاعر با طول عمر، تعداد کتاب و اشعار.
1-شاعر: مشیری 76 سال عمر بین 1305- 1381، ح مصدق 64 سال عمر بین 1318- 1382، گلسرخی 30 سال عمر بین 1322-1352، رحمانی 73 سال عمر بین 1308- 1381، کسرایی 64 سال عمر بین 1318-1382. متوسط سنی 61 سال که نزدیک سن ملی می باشد. اگر 17 سالگی آغاز شعر شان باشد، 44 سال عمر متوسط شاعری می شود.
2-کتاب: حدود 25 تا، تخمین.
3-شعر: حدود 890 تا، تخمین.

لیست4- خمسه ثالث: شاعر با طول عمر، تعداد کتاب و اشعار.
1-شاعر: ابتهاج زاده 1306، مختاری عمر بین 55 سال 1321-1376، سیرجانی 60 سال عمر بین 1313-1373، سعید 52 سال عمر بین 1308- 1360، سیمین بهبهانی 87 سال عمر بین 1306-1393. متوسط سنی 66 سال که بالای سن ملی می باشد. اگر 17 سالگی آغاز شعر شان باشد، بیش از 50 سال عمر متوسط شاعری می شود.
2-کتاب: حدود 25 تا، تخمین
3-شعر: حدود 890 تا، تخمین

لیست5 نقد را شامل می شود که از 3 مقوله سبک، مکتب، تئوری تشکیل شده. هر کدام در زیر توضیح داده می شود. این بدان معنی است که نقد ادبی یعنی کاربرد 3 مقوله لیست 5 در نقد یک اثر ادبی می باشد. سبک، مکتب، تئوری در بخش واژه های ادبی تعریف شده اند. تئوریهای مکتبهای نقد ادبی را می توان به 4مقوله زیر تقسیم کرد: از دید 1-مخاطب یا خواننده-مرکزی، 2-هنرمند یا مولف- مرکزی، 3- اثر یا متن- مرکزی، 4-جهان یا جامعه- مرکزی.

لیست 5- نقد: سبک، مکتب، تئوری. رک به ادبیات باستان.
1-سبک: 1- ساختار جمله، 2- سرعت بیان، 3-امساک یا اصراف، 4-گستره لغوی، ..، 16- مخاطب، جدول 4.
2-مکتب: 1- وسطا، روشنگری، 3-کلاسیزم، 4-باروک، ..، 30- پسامدرن، رک جدول 2، مکتب ادبی.
3-تئوری: خواننده، مولف، اثر، جهان
از انطباق لیست1 ادوار در بالا و نقد بر شعرنو ایران نتایجی بدست می آیند. با برخورد نظام مند به شعر نو، نیازهای زیر مشخص می شوند.

لیست 6- نیاز برای نقد شعر نو قرن 20م ایران.
1-تدوین تاریخچه شعر نو: زندگینامه، شعر، نقد. این ادامه کار آرین پور خواهد شد.
2-نشر کلیات آثار شاعر- خمسه اول، ثانی، ثالث.
3-تدوین لغتنامه ادبی- تلخیص لغتنامه دهخدا، کتاب کوچه شاملو؛ به روز آن با ترجمه بخشهایی از دانشنامه انگلیسی ایرانیکا.
4-ترجمه آثار تئوریک و کلیدی از السنه غربی بفارسی که ادامه کار سید حسینی بنام مکتبهای ادبی –فرانسه- خواهد بود. این ترجمه های جدید دربرگیرنده آثار روسی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیولی، ایتالیایی، یونانی، ترکی، عربی، عبری خواهند شد.
5-تدوین لیست منابع مانند مجلات، کتب، سایتهای پراکنده در یک پایگاه ادبی اصلی بمثابه دروازه ای به لینکهای سایتهای فرعی، ثانوی، چندزبانی؛ مانند: ادبستان، آوای آزادی، ققنوس، شاعرانه ها، پوئتیک دهه 80ش.

انطباق نقد بر ادوار فوق، این را نشان میدهد که 5 نیاز فوق برای تدوین تاریخچه، مکتب، سبک شناسی، تئوری نقد ادبی فارسی برای شعر نو ضروری می باشند. دیگر این که تاکید در نقد باید بر متن شعر قرار گیرد. شخصیتها، رویدادهای اجتماعی، مسایل اقتصادی، اختلالات روحی جنبه های ثانوی این نقد ند. برای راهیابی در شعر نو معاصر نیاز مبرم به نگارش تاریخچه شعر نو بر اساس نقد مبتنی بر متن و رده بندی اشعار بر حسب سبک، مکتب می باشد.

گاهی مکتب ادبی، تئوری نقد، سبک ادبی مترادف هم می آیند. توجه شود که هرکدام عملکرد ویژه خود را دارد: آیا شاعر در خلق هنریش یک سبک ادبی بکار می برد یا بخاطر آن در یک سبک ادبی قرار می گیرد؟ نقاد تئوری ادبی بکار می برد تا آثار شاعر را تجزیه تحلیل کند، او را در یک مکتب ادبی قرار دهد. لذا مکتب 4چوب کلانی بوده که سبکها اجزای آنهایند. تئوری نقد با ارزیابی آثار هنریند که نقاد از آثار فرهنگی گذشته و کنونی استخراج کرده.

 آیا مکتبهای ادبی با نهضتهای اجتماعی، جنبش های سیاسی، شیوه های تولید اقتصادی، روبنای جامعه- مناسبات مستقیم دارند؟ آیا سبک ادبی با روان پریشی شاعر ارتباط دارد؟ رابطه بین آفرینش هنری و اختلالات روحی چیست؟ پس نقد از پايين و تطبیقی با غور در اثر، ادیب، کتاب آغاز شد؛ به نقد از بالا در سطح کشور، منطقه، جهان در يك مقطع زماني خاص بانجام می رسد. نقد خواننده را در تطور يك دوره طولاني تر از حيات شاعر يا اثر قرار میدهد. لذا این نقدها منبع دیگری برای شناختن جامعه می باشند. دیگر اینکه نقد رابطه ادبيات با فلسفه و دیگر هنرها را نشان می دهد. 

شاید بتوان آثار ادبی و نقد آنها را چون ترمومتر/ گرماسنجی در مقاطع زماني مسلسل بکار برد تا هیجانات /انقلابات درحال تکوین یک جامعه را پیش بینی کرد. نقد بر مفروض انعکاس جامعه در ذهن ادیب تکیه می کند. در پاره ای از نقدها، جدیدا ذهن ادیب با اختلالات روحیش مساحی میشود. نمونه: دکتر فدایی در باره عارضه 2قطبی صادق هدایت. 

حاصل روال نقد ادبي در غرب مقوله بنديهاي عام مكتب، اثر، سبك، تاریخ، علت-معلول، تاثير ديگران بر يك اديب، تاثیر او بر دیگران، تاثیر يك فرهنگ بر فرهنگ ديگر می باشد. ترجمه این آثار کمک به فراگیری تئوری های نقد ادبی می کند. ولی نقادان بومی باید خود به ایجاد آثار مستقل بپردازند. لذا این نقدها منابع دیگری برای شناختن جامعه می باشند. رابطه نقد ادبيات با فلسفه، دیگر هنرها چیست؟
 
منابع. 15.01.29
سیروس شمیسا، نقد ادبی. ناشر: میترا، ١٣٩٣, چاپ2.
ح رسول زاده- جهان پیش از شعر، شعر یقین/شعر تردید، سوی پنهان زبان شاعرانه.
http://lcq.modares.ac.ir/ نقد ادبی
http://www.iaalc.com/ انجمن ملی نقد ادبی ایران
نقد ادبی، ع زرین کوب ج 1و2.
م دهقانی، پیشگامان نقد ادبی در ایران.
برتنز، یوهانس ویلم. نظریهٔ ادبی -مقدمات. ترجمهٔ فرزان سجودی. تهران: انتشارات آهنگ دیگر، ۱۳۸۲.
تسلیمی، علی. نقد ادبی: نظریه‌های ادبی و کاربرد آن‌ها در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات کتاب آمه، ۱۳۸۸.
سبزیان مرادآبادی، سعید؛ میرجلال‌الدین کزازی. فرهنگ نظریه و نقد ادبی: واژگان ادبیات فارسی و حوزهای وابستهٔ انگلیسی-فارسی. تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۸۸.
سلدن، رامان؛ پیتر ویدوسون. راهنمای نظریهٔ ادبی معاصر. ترجمهٔ عباس مخبر. تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۸۴.
مکاریک، ایرنا ریما. دانشنامهٔ نظریه‌های ادبی معاصر. ترجمهٔ مهران مهاجر و محمد نبوی. تهران: انتشارات آگه، ۱۳۷۵.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد