mahmoud-safarian.jpg
صفیه ناظر زاده

نگاهی به رمان تابستان آن سال

نوشته محمود صفریان

آغاز این رمان با بدنه آن و پایانش رابطه بسیار خوب و ملموسی دارد، هرچند خواننده انتظار ندارد چنین شروعی به ( این جاها ) بکشد. بیان داستان صادقانه و سر شار است از امواج ریز و مداومی که سوار شده بر قایق زندگی را به آرامی به جلو می برد
محمود صفریان تمامی کتاب‌هایش خواندنی است ولی رمان هایش که ( تابستان آن سال ) چهارمین آن است آئینه هائی هستند از رخداد های روزانه پاره‌ای از زندگی هاکه در اطراف ما جریان دارند و اغلب ما از آن‌ ها بی‌خبر هستیم



bijan-baran.jpg
بیژن باران

رفتی؟


آیا ترا خواهم دید؟
بعد از تو،
ما راه را ادامه دادیم.
گلهای باغچه هر بهار
با عکس شان در حوض
با ماهیان رنگ می آمیزند.



nima-youshij-s.jpg
س. سیفی

نامه و شعری از نیما برای تقی اِرانی

در مجموع نامه‌های نیما نامه‌ای نیز از او به زنده‌یاد تقی اِرانی یادگار مانده است. تاریخ این نامه به سال ۱۳۱۰ خورشیدی بازمی‌گردد که نیما ضمن آن، نقد کتاب معرفة‌الروح اِرانی را بهانه می‌گذارد تا به گپ و گفتی رفیقانه با او بنشیند. نیما هنگام نوشتن این نامه در آستارا می‌زیست و بدون آنکه از نزدیک و یا حضوری ارانی را بشناسد، به استناد نوشته‌های همین کتاب او را رفیق خطاب می‌کند و می‌نویسد: "با استعمال رفیقِ من دکتر ارانی شما را به بعضی مطالب و فصول این کتاب متوجه می‌دارم".



alireza-jabari.jpg
علی رضا جباری

گناه دادخواهی

این خیل دادخواه را چه گناهی است؟
آه از ستیزه ای که بر ایشان
این کژروان روامی دارند!
آیا گناهشان جز ازاین است،
که بیگناهی پاکان سربه دار،
این راهیان راه حق و عدالت را،
در کنج خانه ها،
یا در پیاده روها،
فریاد می کنند؟



Aliasghar-Rashedan05.jpg

دوداستان کوتاه

ترجمه علی اصغرراشدان

فروشنده لباس کهنه مردی بودباگردنی آجری رنگ که شصت سالگی راپشت سرگذاشته بود. ساک بزرگ چرمی دوبله ای که روشانه ش میگذاشت وتوراه باخانمها معامله میکرد،روزمین گذاشت وشروع کردبه مدتی طولانی گل گفتن وگل شنیدن ازبانوی پیر. متوجه بوی نفتالین پراکنده ازپالتوزمستانی وکت وکفشهای تقریافسیل شده شوهرمرده ش شد. بانوی پیرساعت جیبی رنگ باخته ی خربزه ای رنگ بدون شیشه شوهرافسرتعمیرکارش، یک دست کاردوقاشق چنگال دوازده نفره، گیلاسهای شراب سربی رنگ، تیغ ریش تراشی باستانی بادسته استخوانی ازچندجاترک خورده راآورده بود. فروشنده یک دسته اسکناس کوچک کهنه ناخوشایندبه طرف بانوی پیرجلوبردوتعدادی ازوسائل توعمق ساک چرمیش ناپدیدشدند.



aref-pejman4.jpg
دکتر عارف پژمان

هوای شرجی بندر، دروغ کمتر گفت!

همدردی و همبستگی با صد ها کارگر پیمانی اخراجی پالا یشگاه هرمزگان ،در دیماه سال روان

درین تداوم غربت ،
درین ضیافت شب،
تمام زند گیم ریخت روی سفره غم .
مرا که داد به امواج خاطرات کویر ،
که بوی ماهی دودی ، هوای هرمزگان
به جاده های خیالم ، ترنمی دارد



kambiz-gilani.jpg
کامبیز گیلانی

استخوان زمین

بگذار بباریم
مثل باران
بر روی زمین تشنه.
بباریم
چون گلوله
بر روی زمین ستیز بی رحم.



bineshe-zibarouz3-s.jpg
محمد بینش (م ــ زیبا روز )

دیدار مثنوی معنوی

دوستدار دیدگاه تک بعدی خود را در امر شناخت فلسفی جهان بیان می کند. اما امروزه مسایل مطروحه در دانش هرمنوتیک و پست مدرنیته و اصل "عدم قطعیت علمی" و دیگر موضوعات مورد بحث در فلسفۀ زبان نمی توانند نسبت به ایده گرایی بی اعتنا بمانند.ذهن دوستدار ، دوست دارد یا زنگی زنگی را ببیند و یا رومی رومی . مثلا وقتی از دین،مخصوصا اسلام سخن می گوید،در فیلسوفان این دین کم ترین رنگی از فلسفه نمی یابد.



رضا اغنمی

معرفی و بررسی دوکتاب

سروده های این دفتر کوچک، تلنگریست به نادانی ها وعریان کردن اعتیاد موروثی ملی به غفلت ها و فراموشی ها! پنداری هرفرد، حامل میراثی ازآفت ها و آسیب های اجتماعی بوده و هستیم. بنگرید به سرودۀ «عنوان مانیفست»، تا ژرفای اندوه شاعر، تا فاجعۀ میراثداری نسل های برباد رفته را دریابید! او به درستی خوابرفتگی نسل ها را به باد انتقاد گرفته، ونکبت و فلاکت غول آسای نادانی ها را یادآورشده است.



kahled-bayazidi1.jpg
خالد بایزیدی(دلیر)

پنجره ای همیشه روبه بهار

خواهم که دگربارگشایم
این پنجره منجمدروبه بهارم
یکدم نگرم برین بهاری
کزیادگلش بردنسیان
مرثیه برآن...
فسرده گل ها



alireza-jabari.jpg
علی رضا جباری

فاجعه ای به بزرگی پلاسکو

فاجعه از راه رسید
و ما در خوابی یلدایی بودیم،
فاجعه ای به بزرگی پلاسکو،
نماد عظمت تهران بزرگ،
نماد دیرینه ی مادر- شهرمان.



ا. رحمان

دو شعر


باز غافلگیر شدم
فاجعه امد،
فوران شعله های اتش
و دود...
خاکستر شد
هیبت دیرینه کلانشهر...
مقابل چشمان بی قرارم



Mahesti-Shahrokhi02.jpg
مهستی شاهرخی

سیاوش در آتش

در زمستانی سرد،
اهریمنان کوهی از آتش فراهم آوردند
تا برومندترین و بی باک ترین جوانانِ چالاک این سرزمین را
در حلقه ای از آتش بیافکنند



Aliasghar-Rashedan05.jpg
فرانتزهسل

لوکوموتیودوست داشتنی

ترجمه علی اصغرراشدان

درجنوب شهریک ایستگاه قطاربود، تکه کوچکی که روزمین امتدادداشت. یک کپه خانه، باغچه های گیاهی، دیوارهائی که تاروستاهای یکشنبه رزهای فونته ورابینسون وامثالشان نامیده میشدند، ادامه داشتند. ایستگاه وسط یک منطقه پرجمعیت بود. همشهریهای خوب حول وحوش این ایستگاه یکی دوسالی بودمتوجه شدندباآمدن ورفتن بعضی قطارهاعلائم وسوت شان به شکل مرسوم نیست، جیغ میکشیدندوچهچهه میزدند. گاهی فریادمیزدند، گاهی مثل پرنده های دوست داشتنی سوت میکشیدند.



Mahin-Milani.jpg
مهین میلانی

خلق عمیق ترین تخیل از واقعیت
با عشقی غیرمنتظره، یک حادثه

یادداشتی بر کتاب "مرشد و مارگریتا" اثر میخائیل بولگاکف.
برگردان: عباس میلانی

عشق در کتاب "مرشد و مارگریتا" آن مایه ی اساسی است که جامعه از نبود آن رنج می برد. به گفته ی آلن بدیو "باید عشق را به جوامع بازگرداند". آن عشقی که با طرح قبلی مهندسی نشده است، به یکباره حادث شده است، خالص و ناب است، کاسبکاری در آن کاری ندارد، حساب و کتاب معنا نمی شود در آن. غریزه ایست طبیعی. معلوم نیست از کجا آمده است. ناب است. هیچ تزویر و ابهامی را بر نمی تابد. و چون ناب است، نمی تواند آزار برساند. عشق را توسعه می دهد. کردارش براساس خلوصِ عشقِ همه گیرش است. توسعه می دهد خود را.



kahled-bayazidi1.jpg

عشق درشعرشاعران معاصرکورد

ترجمه ها از:خالدبایزیدی(دلیر)


نمی دانم:
ازکی همدیگررا
می شناسیم...
اماپانزده...بیست سده است
که دریک رخت آویز
لباسهایمان رامی آویزیم



مجـيـد فلاح زاده

«لعنت بر شمر ظالم!»

تمام صندلی ها پُر بود سوار که شد، و روی دو سه تائی به جای مسافر، دسته های شش هفت تائی مرغ، و انتهای راهروی باریک و انباشته از بار و بُنه ی مینی بوس، دو گوسفند بود سخت فشرده بهم با چشم های بیرون زده و دهان هائی کف کرده نیمه باز، از شدت فشار.



س. سیفی

طنازی‌های عبید در نقدِ هنجارهای شیعه

عبید به منظور روانشناسی دقیق و درست تاریخی، همه‌ی گفتنی‌ها و شنیدنی‌ها را پیرامون هنجارهای اجتماعی شیعه در همین داستان می‌آورد. نخست آنکه قم شهری برای وقوع داستان معرفی می‌شود که اکنون نیز مکانی برای ترویج و تبلیغ شیعه به شمار می‌آید. جدای از این، او شیعه را با نفرتی که بلااستثنا همه‌ی پیروان آن از عمر دارند، به مخاطبان خود می‌شناساند. تا جایی که در متن کوتاه و مجمل آن، عثمان خلیفه‌ی سوم نیز به عنوان شریک جرمی برای عمر نقش می‌آفریند. بدون تردید بر بستر درون‌مایه‌ی حکایت‌هایی از این دست، نادانی و جهالت مردم هم آشکار می‌گردد تا سرآخر بر گستره‌ی حوادث آن خون عده‌ای بی‌گناه ریخته شود.



محمد فارسی

به کدام سوی؟

هنوز یادِ آن پرندگان
که صبحگاه می‌خواندند به‌ مِهر
برشاخسارهای لُختِ زمستان
در گوشِ بچه‌های خیابان
کودکانِ بی سقف، سقف آسمانان
چه غمگنانه، بر آئینهً جانم، سنگ می‌زند
آتش می‌زند، جهانم را، تیره رنگ می‌زند.



kahled-bayazidi1.jpg
خالد بایزیدی(دلیر)

«دردیارمن»

و چندعاشقانه

دردیارمن
بلبلان غزلخوان
درآستانه ی شکوفه های بهارمی میرند
وغزلهایشان را
درزیرخش خش برگ های زردپائیز
مدفون می کنند



Mahesti-Shahrokhi02.jpg
مهستی شاهرخی

گورخوابی های رهبر

ده ها نفر را راهی گور کرده بود
صدها نفر به فرمانِ او گور به گور شده بودند
هزاران نفر را امضای او در گور خوابانده بود
سرانجام روزی قلبش از کار ایستاد
قلبی که سالها پیش مرده بود او را راهی گورستان کرد.



Hasan-Hesam02.jpg
حسن حسام

خوان ِ یغما

سرانجام
عمامه بر تابوت نشاندی
وشادی امام زمانت را
نماز وحشت خواندی
با کوله باری از نفرت ِ تاریخ
ودشنام زندگان



Nilofar
نیلوفر شیدمهر

آرمان‌شهر غرق

شهری بزرگ در عمق آب‌ها
در حال شکل گرفتن است
در عمق دریاها و اقیانوس‌هایی
که قایق‌هایی بادی مملو از مهاجران
غرق شدند



majid-sedghi.jpg
مجید صدقی

شعروزندگی‎

شاید این خلاصه ترین تعریفی باشد که بتوان درمورد فیلم ( پاترسن ) ساخته ی تحسین برانگیز جیم جارموش بیان کرد : ستایش از ادبیات و شعر. آنهم در زمانی که سینمای جهان بسیار شتابان از حوزه فرهنگ و ادبیات دورمی شود وهمانطورکه انسان امروزچنان برده وار شیفته ی گوشی های همراه شده که کتابخوانی را به فراموشی سپرده درسینما نیزخشونت , سکس , و لودگی جانشین فیلمهای باارزش و متفکرانه شده است . بنابراین ساخت فیلمهایی چون پاترسون دربازار آشفته ی سینمای امروزجهان می تواند شوق برانگیز و یک اتفاق تازه تلقی شود .



Mahesti-Shahrokhi02.jpg
مهستی شاهرخی

گورخواب های تهران

تکه سقفی از آنِ خود نداشتم
بی چیز، بدون چهار دیواری،
درونِ گوری امانتی خوابیده بودم
آن گورِ خالی، تنها جای گرمی بود که در سرمای زمستان پناهم داده بود