دردیارمن
بلبلان غزلخوان
درآستانه ی شکوفه های بهارمی میرند
وغزلهایشان را
درزیرخش خش برگ های زردپائیز
مدفون می کنند
دردیارمن
گهواره ها ازشرم
به گورستانها پناه می برند
ورویاهای کودکان درگهواره شان را
درگورستان
مویه کنان
مدفون می کنند
*****
چندعاشقانه از:خالدبایزیدی(دلیر)
1-
ای بانوی من
ازوقتی که رفته ای
آب وهوانیر...
بهم ریخته است
هرروزابری وبارانی
2-
ای بانوی من
ازمن انتظارنداشته باش
چون فرهاد
کوه بکنم؟!
همین که درخانه
ظرف هارامی شویم
شاهکارکرده ام
3-
بی تعارف بگویمت:
چنان دوستت دارم
آنگونه که آسمان
ستارگان اش را
4-
بدورازچشم شب
می خواهم!
لای موهای سیاهت
بخواب روم
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد