قویدل

خدایان و بندگانش

بشر در ابتدای اندیشیدن، قدرتمندانی به قامت خود و در جوار خود روی زمین برای خود بتی ساخته و به پرستش آن پرداخت و چه زود عیان گشت خدایانی که او خود سازنده آنان بوده و پرستشگر و اسیرش شده، عاجزتر از خود اویند. چنین بود که اندیشیدن دگر بار آغاز شد، جستجو شروع گشت، باید خدایانی ساخته میشد که براحتی نتوان بزیر کشید باید چنان چهره ای به آنان اعطا کرد که کس را یارای شک و تردید و رو در رویی با آنان نباشد. این خدایان باید که نفعی هم به مبشرانشان نصیب سازند. پس سر به آسمان، آنجا که بینهایت معماگونه بود، برداشته شد و دوباره خدایانی ساخته شدند که ابدی و ازلی و با ابهتی بس سنگین تر.



مونا یوسفی

پسامدرنیسم در جامعه ی پیشامدرن

مشکل این است که در تکثر وتنوع موجود در میان زنان ایرانی، حاکمیت اسلام سیاسی به هر طریق- از کار فرهنگی گرفته تا زور و فشار- تلاش دارد آنها را همگن و یک رنگ کند و کسان و یا جریاناتی که به هرشکلی بااین حرکت سیاسی همراهی کنند، حتی اگر به شکل بزک کردن و یا حتی پیراستن آن باشد، در نهایت در خدمت همان هدف همگن کردن و مشروعیت دادن به اسلام سیاسی هستند.



zarafshan.jpg
ناصر زرافشان

مارکسیسم استالینیسم ندارد

گفت وگوی حسین سخنور (اعتماد) با ناصر زرافشان

بحث پیرامون دوره حکومت استالین در شوروی و نقد آن از سال ها پیش جریان داشته و هنوز هم ادامه دارد و بحثی چنان ساده نیست که بتوان اینجا طی چند سطر به آن پرداخت . عقیده شخصی من این است که انقلاب اکتبر از دهه ۳۰ به بعد از شاهراه خود منحرف شد و آنچه بعداً در شوروی به وجود آمد، هرچه بود، سوسیالیسم نبود؛ اگرچه انقلاب اکتبر خود حاصل مبارزات انقلابی مارکسیست های آن روزگار بود که جریان اصلی و مرکزی این جنبش را در جهان در آن زمان تشکیل می دادند . نظیر آنچه با حکومت استالین برای انقلاب اکتبر پیش آمد، در تاریخ جنبش های اجتماعی دیگر هم روی داده و در هر جنبش اجتماعی احتمال وقوع آن هست، اما ضمناً فراموش نکنید که قربانیان آن دوره را در درجه اول بلشویک های طراز اول تشکیل می دادند



eshagh-najmaddin.jpg
اسحاق نجم الدین

گفتاری در باره ایدیولوژی های تاریخی

واژه ایدیولوژی ریشه در زبان یونانی دارد که مترادفش در زبان فارسی عقیده و یا اندیشه می باشد. اما در زبان امروزی ایدیولوژی بیشتر در ارزش ها و ایده های نظام های اجتماعی کاربرد دارد. محتوای ایدیولوژیکی آن تغییرات اجتماعی و نوع روابط حاکم بر جامعه را مشخص می کند و تصویری از مختصات و ارزش های یک جامعه ایده ال با تحولات اجتماعی بدست می دهد.



chidan.jpg
شیدان وثیق

بنیادهای توتالیتر و دینی بینش سیاسی
در پرتو دیالوگ سارتر و بنی لِوی

(دیباچه)

آن چه که در این بخش نخست، زیر عنوان دیباچه ای بر گفتگوهای سارتر- بنی لِوی، از نظر خواننده می گذرد، توضیح ماجرای این دیالوگ فلسفی – سیاسی است. شرایطی که در بستر آن ها، در دهه ی ۱۹۷۰(۱۳۵۰ شمسی)، این مباحثات انجام می پذیرند: بحران سوسیالیسم، بحران چپ و بحران مارکسیسم یا آن چه که آلَن بَدیو، در همان سال ها، فروپاشی سه مرجع تاریخی مارکسیسم می نامد.



بهمن بازرگانی

درباره «ماتریس زیبایی» و مسئله هژمونی

با توجه به کتاب شانتال موفه بنام «درباره امر سیاسی» (On The Political)

فلسفه من در باره انتقال از یک فضا یا یک پارادایم به فضا یا پارادایمی دیگر است. من وقتی که یک پارادایم یا یک فضای دورانساز و تحولات آن را بررسی می کنم و مثلا تحول جهان پیشمدرن به جهان مدرن را بررسی می کنم، کل نظام پیش مدرن را در نظر می گیرم که چطور به نظام مدرن تبدیل می شود. من می آیم کانون جاذبه فضای مدرن را پیدا می کنم و الزامات ناگزیری را که این کانون به هر کسی که وارد آن شود دیکته می کند اعم از دارا و ندار و چپ گرا و راست گرا و غیره و غیره مشخص می کنم. فلسفه من آن الزامات آمرانه ای را که ساکنان هر فضا از رئیس جمهور تا فرد عادی و از ثروتمندترین فرد تا فقیرترین فرد را احاطه می کند بی آن که حتما در باره آن ها بدانند یا آگاه باشند، بررسی می کند.