a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

امروز

باز هم در دست آینه سیب دیگری است امروز
اما من پٌرم
از هزار طعم عسل
هزار رنگ موم کندوی خیالم
که از سقف ترک خورده ی دیشب آویزان بود
از کنار شنبه ای دیگر
آرام می گذرم



کامروز حسنی

آن که می رود ، نه بهار بیداری ما ،
سرمای سوزان زمستان ظالمان است ،

اگر
دلهایمان را
به درخت صبر سبز سپرده ایم
مبادا از یاد ببرید! که آن را به پاییز سپرده ایم
ما
خاموش ننشسته ایم ،



ali-alang.jpg
علی‌ آلنگ

اندکی‌ در باب هماغوشی "فروغ فرخزاد"
با شاعر دانمارکی" تووه دیتلیوسن"...!

"دیتلیوسن" نیز به مردان عشق میورزید و این عشق را از جمله منشأ احساس، تفکر، حرکت و درک خود قرار میداد. دیتلوسن و فروغ در پرخاش‌هایشان عموما مردان خود را مورد تهاجم قرار نمیدادند، و از "خصوصی کردن" چنین افکار و احساساتی جهان شمول اجتناب میورزیدند. این شیوه علی‌ الخصوص در نزد دیتلیوسن بسادگی و روشنی قابل رویت بود.



simin.jpg
سیمین بهبهانی

برای سیمین‌‌‌‌دانشور

سووشون را دخترم ارمغانم کرد
پسین
آغاز کردمش
ــ حکایت درد:
لاله‌‌‌زاران سرخ
آفتابگردان زرد...



Hedayat4.jpg
رضا مقصدی

میخانه ی مکدر

می بینمش
از پشت ِ یک حصار ِ اساطیری
قد می کشد به دیدن ِ زیبایی.
بر سینه ی شکسته ی گلدان
طرحی می افکَنَد
از رمز و ُ راز ِ عشق ِ شکوفنده ، از ازل
عشقی که در جهان ِ ابد ، جاری ست.



esfahani.jpg
محمدعلی اصفهانی

با ساکنان ساحل فردا

ای ساکنان ساحل فردا !
بر پرچم هزار رنگ پيشباز ما بنويسيد:
ما
ديگران نبوديم.



شهاب طاهرزاده

بوسه

بوسه
!کلید یگانگی ست
مثل اینست
که من
قلبم را با تو تقسیم کنم



محمود علی آبادی

وطنم

حتي اگر
در چاله اي مرا دفن كنند
يا كه
اين تن را قطعه قطعه اش كنند
هر قطعه اش در نقطه اي دفن كنند



جهانگیر صداقت فر

خیّامی به چند روایت

گیرم که به کار خویش استاد شدی
چندی ز فراورده‌ی خود شاد شدی
فردا چه ثمر بری ز بار و بر خویش
وقتی‌ چو غبار راه بر باد شدی .



aliasghar-rashedan.jpg
علی اصغر راشدن

کارگاه

ادعای درویشی و خاکسترنشینی می کنی، اما با هزار کلک و ایما اشاره و قر و قمیش خودتو بالاتر از استاد جا می زنی مرد رند روزگار! لبخندای ملیح پر معنا می زنی، لغتای قلمبه- سلمبه به خورد مردم می دی، قیافه ستاره های سینمارو به خودت میگیری ،همه جا تو همه جا با هزار پیچ و خمای رندانه به تماشا می ذاری که بگی تو سراسری هستی، خیال می کنی من از این گوشه- کنایه ها و اشاره ها چیزی حالیم نیست؟ خودتی! اگه سال به دوازده ماه تو کاغذپاره ها وول نخوری، به درد هیچ کاری نمیخوری، حتی واسه گدائی کردنم عاجزی!



یوسف صدیق (گیلراد)

امنیت


ماه کوتاه می‌‌شود.
سال آب می‌‌رود.
مثل عمری که
زیر چتر رادیواکتیو،
از هجوم باران‌های اسیدی
می‌ گریزد.



bijan-baran.jpg
بیژن باران

درنا

بر تک پای کشیده،
پر خاکستری آبی،
نوک بلند در امتداد گردن با وقار
با دیدگان تیز، آب را می‌بیند در لغزش مار



reza-bishetab.jpg
رضا بی شتاب

سخنِ آخر

بی پناهیم وُ نداریم گواه
سینه سوزان شده از شدتِ آه
باز دنیا به هم افتاده غریب
کودکان یوسفِ افتاده به چاه



malekoshara-bahar.jpg
نوشین شاهرخی

به مناسبت شصتمین سال درگذشت ملک‌الشعرا بهار

گفت‌وگو با دکتر شهین سراج

عمده‌ترین زمینه‌ی پژوهش‌های بهار را زبان و ادب فارسی برمی‌سازد. فکر می‌کنم همگان با کتاب سبک‌شناسی او که پژوهشی ژرف است در تاریخ تطور نثر فارسی آشنائی دارند. غیر از این باید به پژوهش‌های او در زمینه‌ی ادبیات پیش از اسلام و زبان پهلوی اشاره کرد؛ و دیگر باید از متن‌های قدیم فارسی نام برد. بر این سیاهه باید کتاب بسیار مفید او به نام «تاریخ احزاب سیاسی و انقراض قاجاریه» را افزود که حاصل اندیشه و تأمل بهار در شرایط سیاسی زمانه‌‌اش است.



bayegan.jpg
رضا بایگان

خوش بختی ساده

من همین جا هستم
لب جوی
و زمان بی حرکت گشته
از حسرت خوش بختی من
همین جا
لب جوی .



a-biparva.jpg
آزاده بی پروا

آخرین تک شاخ

اینجا همه, هر روز ,هر لحظه
منتظرند
که آخرین تک شاخ بیاید
و با نام جادوئیش, آزادی
همه ی بندها را بگسلد
و آتش نعره ی دیوان را
به خاکستر تبدیل کند



مجـيـد فلاح زاده

بنیادهای اساطیری طبیعتِ طبقاتی ـ جنسِی
شعِرحافظ

از آنجا که انسان از تاریخ و گذشته اش هیچگاه جدا نیست، به ویژه اگر انسان هنرمند، و آنهم حافظ باشد، جستجویی عمیق تر و پرحوصله تر، مارا به رگه های از شعر حافظ می رساند که هرچند نادرند و صورت غالب را در شعر شاعر ندارند، اما بارقه هایی از دوران های نخستین و دومین اساطیری را می تراوند که امید و راهگشای آینده، یا حافظه ای از گذشته ای بس دور و، شاید، آینده ای بس دورتر توانند بود:



Pablo-Neruda.jpg
گیل آوایی

اگر فراموشم کنی

برگردان دو شعر از پابلو نرودا

بیاد آر
که در آن روز
در آن ساعت
دستانم را بلند کرده ام
و ریشه فرو می نشنید
در جستجوی سرزمین دیگری



Gottfried
مـه نـاز طالبی طاری

یک شعر همیشه پرسشی‌ست که در آن خود را جستجو می‌کنیم

چکیده‌ای در موردِ گُت‌فرید بِن (Gottfried Benn)، و جایگاهِ او در ادبیاتِ آلمانی، به انضمامِ ترجمه و بررسیِ یک شعر از او

او در این نوشته‌ها و تلاش‌ها بخصوص موفق می‌شد معناها، و ترکیب‌هایی که تا آن زمان "به هم نامربوط" تلقی می‌شدند را به یکدیگر نزدیک کرده، و حتا عباراتِ جدیدی واردِ اشعارش کند. تأثیرِ ژرف و مهمِ بِن در شعرِ آلمان را نیز باید بخصوص در شعرهای همین دوره‌ی او جستجو کرد.



ali-sadighi.jpg
علی صدیقی

جذابیت های ماندگار یک مولف

بخش سوم /پایانی

دوری گلستان از حزب توده ، پیش از هر چیز در مخالفت با گفتمان ادبی حزب ، با ادبیات " رئالیسم سوسیالیستی" آغاز و آشکار شد. چنان که از گفته های گلستان پیداست، او پیش از آن که با سیاست های حزب و باند بازی های درون حزبی به مخالفت برخیزد، با نگرش زیبایی شناختی متفاوت خود از هنر و ادبیات حزبی، در برابر ارزش های یونیفورمه آن حزب قرار گرفت.



جهانگیر صداقت فر

" انتحار "

راز‌هایی‌ هست؛
می‌ پنداشت:
در پس این ماجرا‌ها ماجرایی هست؛
شاید آنجا
- در پساپشت زمین ما -
خدایی هست.



Javad_Parsay.jpg
جواد پارسای

گل پژمرده‌ی زندان

دل من پرخون است و می‌شکافد از غم
در رثاي گلِ پژمرده ز قهر ریای مذهب.
در رثایِ
نفسي ايستاده
و نگاهي كه در آن، سوسويِ انتظار بود



شهاب طاهرزاده

انسان سومین جهان

سرنوشت نخواست
که باد از مرزهای ما بگذرد
یا خواست
و باد مرزهای ما را نشناخت



abtin-a.jpg
آبتین آیینه

هم میهنانم

در رُخشاره ای رُخ ِ رُخداد ِ تهمتنی را دیدم
پای در زمین فرونشانده بود
تا توپخانه ی گردان ِ دیوان ِ الله اکبر را
از زمین به خانه ی سنگ ِ سیاه پرتاب کند



کامروز حسنی

فردا ، روز رویش دانه های سبز ماست

خواب بعد از بیداری با روشنایی همسایه نیست

سرزمینم ،
آنگاه که در آغوش تو هستم
رنج های دنیا
از من دور است ،



»  کابوس
»  سافو شاعر سه هزار ساله ی جوان
»  من شاد و زنده ام
»  " معمای عشق، با چند مجهول "
»  خانه ی عنکبوت
»  با عنصری ها و فرخی ها
»  عینک
»  فریاد
»  برای آزادی
»  با آزادی بن بستی نیست در زمین !
»  سافو
»  شصت سال پس از هدایت؛ قتل به دست مقتول
»  سرزمین من
»  نگاره هایی از عشق به طبیعت
»  «هدایت؛ راوی زخم‌ها و تناقض‌ها»
»  زن ...
»  " آخرین خطابه‌ی عشق "
»  همچون چهارده سالگی
»  فانوس های خانه گلی
»  بدرقه‌ی سيزده به در
»  معشوق من
»  " یک روز "
»  جذابیت های ماندگار یک مولف
»  مناجات
»  " در انتظار سپیده "
»  خلیج فارس
»  تاریخچه نهاد دموکراتیک جنبش روشنفکری ایران
»  برای فردا،وقتی نباشی...
»  برگزیده ای از اشعار و متون تازه
»  مزامیرِ زندگی
»  سيزده به در
»  صحرای کربلا
»  در سوگ استاد ایرج افشار؛ کسی که قلبش به عشق ایران می تپید
»  صادق هدایت و برتری نژادی: سامی ستیزی در “درام تاریخی مازیار”
»  آیریلدیخ بیر بیریمیزدن
»  چرا عدد سيزده ؟