جواد پارسای صدای غرش توفان صدای غرش توفان به گوش فلک میرسد.
و زیرپای خیزش آزادزنان
بیرق حقیر زورباوری
لگد میخورد.
مهدی خطیبیصدای روشن به بهانه ی شصت و پنجمین زاد روز میلاد محمد ذکایی ( هومن) در غزل های ذکایی نگرشی تغزّلی – اجتماعی حاکم است که بر این اساس می توان او را شاعری رمانتیک نامید با دغدغه های اجتماعی و گواه این مدعا همین بس که دو کلمه پرکاربرد در غزلش « عشق » و« شب » است . بی آن که با رؤیا پردازی های مالیخولیایی در ورطۀ سنتی مانتالیسم گرفتار شود و یا با تکرار شب در چنبره ی شعارهای روزمره بیفتد .
رضا بی شتابسجاده بر روی آب در چهارچوبِ این نظام و قانونِ اساسیِ اسلامی اش زیستن نه متصور است و نه میسر و مشاطه ی شیطان هم به دادشان نمی رسد، پس برای خویش و شما قلبی آرزو می کنم که زیبایی های انسان و جهان را ببیند و امیدوارم که در این دمکراسیِ نسبیِ که اندکی مجالِ اندیشیدن دارید و فراغتی مهیا است، در خویش و آنچه گفته و نوشته و انجام داده اید، دوباره نظر کنید و ذاتِ آزادی را در درونِ خویش چنان بپرورانید که از باد و باران اش گزندی نرسد و وجدان و شرفِ خویش را وسیله ی معامله و معاش و زد و بند و کتمانِ حقیقت نسازید و بر اجسادِ انسان ها به چاووشی راه نروید
رضا فرمندحبابهای دروغ ای کیان دروغ! ای کیان کژی!
این مشتها میاندیشند
این گامها میاندیشند
این فریادها میاندیشند
منیر طهنغمه سرا در گروِ نغمه گر نه كسي همنفسِ گرميِ آوايِ تو بود
نه سري بهره ور از موهبتِ نايِ تو بود
نه تني ، سوختهجان ، چون منِ جانسوخته بود
نه دلي شيفته همچون دلِ شيداي تو بود
محمود علی آبادیباهم باشيم چرا خاموشی؟
در هارو بستی؟
دور خودت چمبره زدی؟
بیا با هم باشیم
به مهمونی باد.
مهناز هدایتیجنازه ام را به خاک نسپارید من ازسکوت کشنده ی قبر می هراسم
و از سرمای کشنده ی زمستان
که بر قبرم وحشتناک می بارد می لرزم
جنازه ام را به خاک نسپارید
بابک یحیوی"طرحی دگر" آید نسیم خلد،
بهاران چه دیدنی است
گل های رسته به گور عزیزان،
چه چید نی است !
آزاده بی پرواماهی جون صبح آفتابی هست
که نفس می شه کشید
با حبابهای درشت
و روی هرکدومش
می شه نوشت
"آزادی"
محمد جلالی چیمه (م. سحر)پیام سروش چه خوش پیام ِسروشم رسید دوش به گوش
که لعنتِ ابدی باد بر نظام ِ وحوش
هزار نفرین بر نکبت ِ خمینی باد
کزو نزاد مگر گرگ و مار و عقرب و موش
عباس گلستانی" ای ماه " ماه من
گرمای تو
کفاف این همه یخبندان را نمی کند
طلوعی مهربان می خواهیم
که آفتابش
در خیابان پهن شود
احمد لنگرودی (فردایی)دختر ایرانی دهان باز کرده ای
و فریاد می کشی
صدایت به گوش جهانیان می رسد
که به جستجوی فردایی
دیروزت را دوست نمی داری
بیژن باران خصیصه های تولید شعر شاملو شاید شاملو خوشش نیاید که او را با فردوسی در زبان فارسی همتراز دانست. ولی 60 سال کار ادبی او 2 برابر تعداد سالهای صاحب سطر "بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی"می باشد. اگر فردوسی واژه های خراسانی را هزار سال پیش در شعر جا انداخت؛ شاملو واژه های زبان محاوره ای تهرانی را در کتاب کوچه، موازی کار سترگ لغتنامه دهخدا، گردآوری کرد؛ در آثار ادبی خود بکار برد. کتاب کوچه بصورت نرم الکترونیک در ویکی اینترنت بمرور خواهد آمد.
محمود کویرخیابان سبز کلمه خیابان برمی خیزد
خیابان می ایستد.
از شانه های خیس خیابان
هدهدی بر میخیزد
سرخ!
آرنا بونتمپز سپیده آفرینان ترجمه: علی اصغر راشدان ما نیز،
همانند خیل دیگران،
به خاطر تولد خورشید جان می بازیم.
محمود علی آبادیآرامگاه نه سنک قبری
نه تابلوی حمدی
نه نامی و نه نشانی
تنها تاریخ مردن
جهانگیر صداقت فرمناجات با بهار بهارا!
مرا در این دیار غریب غم زده، امسال
نه سبزه و گٔل؛
نه غزل سرائی بلبل؛
نه پونهی بر دمیده در کنارهی جویبار بیار.
رضا بایگانمرجع تقلید راستی خوب نگاه کنید رفتار مقامات کشور عزیز ما چقدر شباهت دارد به چارلی محله ما . از یک طرف ، تمام دنیا رو بمدارا و خوش رفتاری در مقابله با اجتماعات مخالفان رژیم های دیگر کشور ها دعوت می کنند و این حق را برای مردم آنها قرار می دهد که اعتراض کنند و به خیابان آیند . و از طرفی در مورد مردم کشور خودش ، از مصرف گلوله دریغ ندارد.
محمد جلالی چیمه (م. سحر)سه شعر در رابطه با شعار الله اکبر الله ُ اکبر گفتی و هیزم کشیدی
تا شعله ور سازی تنور مستبدان
بر استخوان نسل ها پارو نهادی
بی عیب شد راه عبور مستبدان
شهلا آقاپورروز- های زندگی سیزده شعر کوتاه گاه میکنم به آینه ی صبح
واژ ه های عادت
قاب شده روی لبانم
آغاز روز ست
نصرت شادادبیات و انقلاب.
ادبیات رئالیستی در روسیه تزاری در تاریخ ادبیات روس، خواننده شاهد سه دوره ادبی –از روشنگری تا دوره رمانتیک ، از رمانتیک تا دوره رئالیسم ، و از رئالیسم تا شروع انقلاب ، میشود . ایمانوئل وگمن در کتاب تاریخ ادبیات روس مدعی است که مکتب ادبی رئالیسم ، ادبیات انقلاب بود . او به وقایع تاریخی آنزمان اشاره میکند و مینویسد که در سال 1851 با اطلاع پیشین تزار آلکساندر اول ؛ که حاکمی لیبرال و روشنگر بود ، تزار پاول اول ؛ که حاکمی مستبد بود ، بقتل رسید .
محمد جلالی چیمه (م. سحر)در ستایش گوی خاک قدر دان باش ، کاین زمین از ماست
زَر زیرین ، بَرِ برین از ماست
زندگی بر زمین ِما رویید
گوهر ِ رویش آفرین از ماست
رضا بی شتابآزادگان! زادگان آزادگان!
تا یک تن وُ تا یک نَفَس
محبوس باشد در قفس
آناتِ او تاریک وُ تلخ
علی صدیقی جهان بی تفاهم آدم ها بررسی کتاب نکته ای دیگر اما مهم در داستان پرنده من آن است که این داستان بلند با وجود ساخت هوشمندانه خود، به ویژه بهره گیری ارزنده و ساده از زمان متغیر در داستان و نیز دوری جویی از شگردهای متظاهرانه، قابلیت خوانش و تأویل متن را در خود می بندد. داستان از این لحاظ بسته و محدود است و فرآیند نشانه ها در آن به لذت کشف و تعویق مفاهیم از منظر زیبایی شناختی، همراه نمی شود. چنین رویدادی اگر در کنار ویژگی های سبکی ای که از آن سخن رفت در آثار وفی به وجود آید، بی گمان آن حادثه، یعنی بزرگی و اهمیت نویسنده در او و آثارش رخ خواهد داد
محمدعلی اصفهانیموج در موج است ميهن، سينه را دريا کنيم! (ويدئوکليپ)
|