logo





به پیشواز ِ بهار

دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴ فوريه ۲۰۱۱

مهرزاد حافظی

صدای باد که در کوچه باغ می پیچد
برو صدایش کن
به او بگو که سفر کرده ام نیامده است
و حجم ِ خالی اش از التماس لبریز است
و چشم هایش از پشت قاب می خندند
به من
به سایه ی دیوار ِ انتظار وُ بهار
به رقص ِ شعبده بازانِ ِ طیلسان ِ کبود
امیدِ معجزه تنها تویی جوانه ی صبح !
جوانه های جوان ، ای جوانه های بهار !
به کودکی که از آنسوی کوچه می گذرد ، نگاه کن : زیباست
که دست هایش محراب مهربانی هاست
که خنده هایش همرنگ ِ آفتاب و بهار
که قاصد ک ها را له نمی کند هرگز
که خواب ِ خانه ی همسایه را نمی بیند...
در آستانه ی امیّد ِ سرخوشانه ی سبز
به انتظار شکوفایی تو وا شده ایم
در این کبود خموشانه ها صدا شده ایم
تو ،اعتبار ِ امیدی ، سوار سبز ِ بهار !
به پیشواز ِ تو از خویشتن برون زده ایم
بر آ به شور ، به شادی ، به بام ِ آزادی
برآ که مثل نسیم
برآ که همچو گل افشانی ِ پرستوها
برآ به معجزه ی دست های سبز ِ دعا
ترانه هایت را بر کبود ِ شب بفشان !
بهار ِ خانه ی ما شرمسار آزادی ست !

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد