سیاهکل رویداد تاریخی و منحصر به فردی بود که تأثیرات مهمی بر جنبش خلقی ایران برجای گذاشت. یکی از وجوه این تاثیر فرهنگی بوده با ابعاد ایده الوژی، رفتار اجتماعی، ادبیات، هنر، دفاعیات، خاطرات، حبسیات، ترجمه. ایده الوژی رفقای سیاهکل م-ل بوده؛ با موضع مستقل از مسکو یا پکن در باره اردوگاه سابق و مائو. این 2 مقوله علت برخی از انشعابات سازمانهای چپ در دهه های 60 - 70م در جهان بود. رک به گروههای منشعب طوفان، کادرها، ستاره سرخ از حزب توده. بزرگترین دستآورد سیاهکل اشاعه شعار سرنگونی رژیم دیکتاتوری و ابسته و سکولاریسم در گفتار و رفتار بود. رزمندگان با تلفیق آگاهی، صداقت، قاطعیت، عاطفه مخزن لایزال انرژی انقلابی را در تاریخ مدرن ایران ساختند.
رفتار اجتماعی فداییان تابع این خصایل بود: آرمانخواهی، قاطعیت، فروتنی، دلیری، فداکاری، شهامت، دفاع از زحمتکشان، مقاومت در برابر ساواک مخوف، عملگرایی در برابر حرافی نسل گذشته سیاسی. این خصایل رفتاری مقولات زیر را هم دربر میگیرد: آگاهی سیاسی، ایثار جان خود در راه خلق، برابری زن و مرد، عدم روابط جنسی در تیم، امساک در هزینه مخارج زندگی، ازجان گذشتگی، تعرض جسورانه به ارکان استثمار و سرکوب، وحدت حرف و عمل، زندگی کمونی/ مساواتی در زندان و خانه های تیمی، آموزش سیاسی و ادبی، همبستگی با جنبشهای رهایبخش 3 قاره و سازمانهای مترقی جهان.
سیاهکل برابری و مسئولیت مساوی زن و مرد در پندار، گفتار، کردار را در یک دهه نهادینه کرد. شهیدان آنها 300 چریک جان بکف زن و مرد را در بر می گیرد از بیژن تا نسترن، از حمید تا روح انگیز. ازاین رو می توان خصایل انقلابی آنها را همگن با انقلابیون جهانی مانند رزا لوکزامبورگ، لیبکنشت، چه گوارا دید. رک به خاطرات زندگی تیمی سطوت و دیگران؛ نیز به خاطرات زندان رفقا. این 300 نفر از پراستعدادترین عاشقان خلق بودند که از میان 10 ها هزار ایرانی در عمل گزیده شدند تا به تاریخ خونین فلات به پیوندند.
تاثیر این 300 نفر از عاشقان خلق در جامعه و فرهنگ در دهه 50 تحت رهبری سچفخا با تاثیر قتل عام 4500 زندانی سیاسی و عقیدتی با سکوت جامعه، ابعاد اسطوره ای فداییان را در تاریخ نشان می دهد. این غور کمی نسبت یک پانزدهمی، تبلیغ مسلحانه را برجسته تر می کند. پس تعداد کشته شدگان تحت تاثیر مرحله تکامل اجتماعی و رهبری درست بسیار کم بود. صداقت، شجاعت و آگاهی پیشتازان در دهه 50 ستایش برانگیز اند. در جنگها و گرسنگی و مرض میلیونها انسان نابود می شوند؛ تاثیر اجتماعی ای آن چنان نمی گذارند. ولی شهادت 300 چریک اثری عمیق بر ضمیر جمعی و فرهنگ ایران گذاشت.
سنت دکتر ارانی و روزبه در دفاع از ستمکشان در دفاعیات پاکنژاد، گلسرخی، احمدزاده در دادگاههای نظامی رژیم ساقط ادامه یافت. خاطرات زندان نیز در ادامه سنت 53 نفر بزرگ علوی در حماسه مقاومت اشرف دهقانی و دیگران تداوم یافت.
رژیم 2 خبط در رابطه با سیاهکل کرد: 1- عکس بقایای رفقا را بطور وسیع در اتوبوسها و معابر عمومی شهرها چسباند؛ با جایزه 100 هزار تومانی برای دستگیری هر کدام، مردم را دعوت به همکاری با ساواک می کرد. 2- محاکمه علنی گلسرخی که او به محکوم کردن رژیم در تضییع حقوق مردم و دفاع از خواستهای زحمتکشان، بجای دفاع از خود پرداخت.
هر دوی این خبطهای رژیم، در خدمت تبلیغ مبارزه مسلحانه و شهرت کشوری چریکها در سطح میلیونی در آمد. پس از جمعبندی درونی کمیته ساواک، دیگر خبطی اینگونه انجام نداد. مردم میلیونی از خود می پرسیدند که خرابکاری که بضد رژیم فعالیت می کند؛ در جهت خواست مردم است و دوست مردم است. با عملیات بعدی، پخش شبنامه ها، اقناعگری دانشجویان مترقی، و پخش اخبار بوسیله رادیوهای آزاد خارج از کشور- تبلیغ مبارزه مسلحانه و محبوبیت رزمندگان پیشتاز ابعاد کشوری، منطقه ای، جهانی یافت.
لذا شعار سرنگونی رژیم و عمل انقلابی در سطح جامعه سریع و گسترده رشد کرد. سراسر میهن از تبریز تا تهران، از اصفهان تا اهواز، از مشهد تا آبادان صدای جسورانه تفنگ چریک و پیام قاطع عدالتخواهانه او طنین افکند؛ هر شب از رادیوهای آزاد شنیده می شد؛ کنفدراسیون هم در خارج این اخبار را با کارهای دفاع از حقوق مردم، در اختیار رسانه های غربی می گذاشت. این تبلیغات تعداد سفرهای دیکتاتور بخارج را بسیار محدود و امنیتی می کرد. او با جبن ذاتی از این سفرها حتی المقدور حذر می کرد.
اوج تاثیر سیاهکل در 10 شب شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران-آلمان در 18 مهر 56 دیده می شود. در آن شبها شبح شهامت رفقای شهید سیاهکل و سمپاتی با سچفخا کاملا مشهود اند. در کتاب ده شب ناصر موذن، امیرکبیر، 1357. گفتار شاعران و نویسندگان این شبها ضبط شده در کتاب فوق نشر شد. شور حضار در واکنش به ناطقان در این 10 شب را ناظران در حافظه خود سپرده؛ بعد در خاطرات خود ارایه داده اند.
در این کتاب 700 صفحه ای خفقان سیاسی 5 دهه شکسته شده؛ در اشعار و مقالات متعدد بیان شده است. لیست سخنرانان طولانی است؛ از جمله دکتر هزارخانی، دکتر ساعدی، ابتهاج، کسرایی، خلیلی، رحیمی و دیگران. آنها اشعار و نوشته های خود را برای حضار تشنه عقاید نوین خواندند. جمع فشرده پرشور مبارزان در سالن، حیاط و خیابان مجاور استقبال کرد.
سپس تحصن بزرگ 5000 نفری دانشجویان و شرکتکنندگان سخنرانی سعید سلطانپور در سالن ورزش دانشگاه صنعتی آریامهر /شریف در 24 آبان 1356 است. این تحصن بهحق یکی از رویدادهای مؤثر در روند سرنگونی رژیم شاهنشاهی به شمار میرود. در این روز سهشنبه نوبت سعید سلطانپور بود که در بارهی "تئاتر و آزادی" سخن بگوید. مقامات دانشگاه تصمیم گرفتند که بیش از 4 هزار نفر را برای شنیدن سخنرانی به دانشگاه راه ندهند.. سلطانپور این شعر را خواند:
با کشورم چه رفتهاست که زندانها
از شبنم و شقایق سرشارند...
ای خفتگان خوف
این مرد روستایی
این مرد کارگر
این پهلوان زخمی
ایران است...
ای دست انقلاب
مشت درشت مردم
گلمشت آفتاب
با کشورم چه رفتهاست...
سیاهکل پیدایش گروههای انقلابی را تسریع کرد؛ انرژی نوینی به جنبش دانشجویی تزریق کرد. شعارهای سیاسی انقلاب را تدقیق کرده؛ آگاهی بخشی از جامعه را ارتقاء داد که متاسفانه سرعت انقلاب بخاطر فرتوتی حاکمیت تندتر از تحکیم سازمانها پس از آزادی کادرهایشان از زندان بود. خیلی زود ابتکار عمل انقلابی بدست اقشار و طبقات روستایی و پیشامدرن افتاد. این اقشار در کمیته های شهری و خیابانی با عناصر لمپن عقبگرا تکمیل شدند.
تاثیر سیاهکل بر عمده اقشار دانشجو و روشنفکر عمیق بود. مهمتر، تاثیر وسیع سیاهکل در جامعه از طریق محاکمه علنی گلسرخی-دانشیان و مدافعات جانانه اش اتفاق افتاد. گلسرخی با شعرهای توفنده مقاومت و تعهد به زحمتکشان و سنت انقلابی، شعارهای پیشتازان را در سطح وسیع جامعه مطرح می کرد. اشعارش در محافل سیاسی بصورت دسته جمعی خوانده می شدند. او متولد 2 بهمن 22 در 29 بهمن 52 در ميدان چيتگر اعدام شد. پدر بزرگ خسرو، محمد وحید، از یاران کوچک خان و دکتر حشمت در جنبش جنگل بود.
دفاعیات گلسرخی در دادگاه نظامی: من یك فدایی خلق ایران هستم و شناسنامه ی من جز عشق به مردم چیزی دیگر نیست. من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ی ایران تقدیم می كنم و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچ گونه مدركی به قتلگاه می فرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی بر می خیزد و روزی قلب همه ی شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیر قانونی ایران كه 28 سیاه مرداد به خلق ایران توسط امریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ی ایران درو و واژگون خواهد شد. شاعر و نویسنده ی خلق ایران- خسرو گلسرخی-امضا.
بمرور ترس مردم از قلع و قمع 2شکست یعنی پس از کودتای 28 مرداد و قیام 15 خرداد 42 زایل شد. با عملیات چریکها در شهرها صحت تز 2مطلق پویان بثبوت رسید. قتل 9 چریک زندانی در اوین در 30 فروردین 54 اوج قساوت و بیقانونی دیکتاتور بود؛ در بهار آزادی، تهرانی، شکنجه گر ساواک، اشگریزان، جزییات این قتل فجیع را در تلویزیون برای میلیونها ایرانی بازگفت. تاریخ دروغ رژیم سابق را که انحصار رسانه ای داشت چند سال بعد از همان رسانه در برابر میلیونها نفر افشاء کرد.
ادبیات. در عرصه ادبیات و هنر چهره های مشخصی را که از سیاهکل تأثیر گرفتند به 2 نوع روشنفکر می توان تقسیم کرد. روشنفکر ارگانیک که یا در خود سازمان بودند مانند پویان و بهروز دهقانی و مرضیه اسکویی. یا با انقلابیون مراوده داشتند مانند ساعدی، بهرنگی، شاملو، خویی. این رابطه ارگانیک را من دست اول از شاملو، ساعدی، سلطانپور، یلفانی، آزرم، منفردزاده، خویی شنیده ام. رک به یادها- شاملو و ساعدی.
نیز آثار و خاطرات سعید یوسف، ایرج جنتی عطایی، م آزرم همین رابطه ارگانیک را شاهد اند. در هنر و ادبیات، رابطه ارگانیک چریکهای- شاخه تبریز، مشهد، تهران، لرستان، خوزستان، کردستان، فلسطین، ظفار- با روشنفکران، هنر و ادبیات دهه 50 را در فیلم، شعر، نمایش، داستان، موسیقی جلای جدیدی داد. این تاثیر، سکولار و خلقی کردن ادبیات مترقی بود. پیامهای سازمان به جنبشهای رهایبخش 3 قاره و سازمانهای رزمنده در فلسطین، ظفار، اریتره، شیلی، یونان رابطه سازمان را با نیروهای مترقی جهان تنگاتنگ و همبسته می کردند. نوع دوم روشنفکرانی هستند که از طریق اخبار، کردار اجتماعی انقلابیون، آثار ادبی و شبنامه ای آنها عواطف، وجدان، آگاهی شان بجوش می آمد. نمونه این نوع را می توان کوش آبادی، حمید مصدق، دکتر براهنی، دکتر رحیمی، برخی استادان دانشگاهی دید.
تکثیر. آثار زیرزمینی را کنفدراسیون در خارج مکتوب و در کتب و نشریات ماهانه خود بازتکثیر می کرد. سپس دانشجویان با ذوق و مهارت این اشعار زیرزمینی را به اسلایدشو، سرود کر، ترانه با موسیقی تبدیل کرده در محافل دانشجویی و جشنهای ملی برای حضار اجرا می کردند. در سده 21م این آثار به کلیپ تصویری درآمده؛ در یوتیوب و اینترنت در سطح جهان پخش می شوند.
شعر. در دوران بندی شعر نو فارسی، دهه 50 به دوره سیاهکل معروف است. شاعران رده اول این دوره سلطانپور، کدکنی، م. آزرم، کوش آبادی، شاملو یند. شعر آنها عنصر پرخاش را در موتیفهای گوناگون عاطفی، تصویری، نمادین در شعر وارد می کند. یکی از تکنیکها جانشینی می باشد. برای نمونه سلطانپور شعر خود را با فاعل شاه می نوشت. سپس برای نشر و اجازه از ساواک شب را جانشین شاه در شعر می کرد. خواننده این بصیرت را داشت که بهنگام خوانش شعر واژه شاه را بجای شب بنشاند.
همو در بهار آزادی مقولات تجریدی ایده الوژیک را در تصویر شعری ملموس می کرد. بیانگر تأثیرات سیاهکل و جنبش مسلحانه را می توان در آثار مشخص ادبی رد یابی کرد. یک نمونه از دکتر کدکنی با تقابل اضداد خواب/ بیداری، آرام/ آشفته، مرداب/ دریا، خفت/ آشفت آورده می شود. در این تکه تلاطم دهه 50 با سکوت دهه 30 با تکینک نقیضین تقابل می گردد:
حسرت نبرم به خواب آن مرداب/ کآرام درون دشت شب خفت هست
دریایم و نیست باکم از طوفان/ دریا همه عمر خوابش آشفت هست
نقد. در رساله 1349 نوعی از هنر نوعی از اندیشه سلطانپور هنر وابسته را افشاء کرده؛ در مقابل از هنر متعهد دفاع می کند: دیکتاتوری و سانسور در قلمرو هنر و اندیشه، چنان وسعت یافته که بررسی همواره ی آن وظیفه ی هر هنرمند و ادیبی است که وجدان سیاسی خود را در جهت نجات حقیقت بیدار می داند. این رساله در محافل روشنفکری بکرات بازتکثیر می شد. نیز نقدهای ادبی گلسرخی، نقد اجتماعی بهرنگی، تکنگاریهای ساعدی را در این زمینه می توان نام برد. آثار فراوانی پس از سیاهکل در گفتمان سیاسی ایران پیدا شدند: نقد، تاریخ، داستان، اعلامیه ها، نشریات، بحث/ جدل، تحقیقات، ترجمه، پیامها، حبسیات، خاطرات.
ترجمه. بنا به درخواستی از رفقا در یمن، انتشارات سیاهکل برونمرزی با صندوق پستی در برلین، 30 کتاب م-ل را ترجمه، نشر، تکثیر کرد که به درون به سازمان رسیدند. این کتب ترجمه و نشر شده؛ در سطح دانشجویی و محافل سیاسی توزیع شدند. آنها بوسیله یک رابط در شرکت هواپیمایی ایران از آلمان به تهران و سازمان فرستاده می شدند. در ایران برای مطالعات درونی سازمان و نیز پخش زیرزمینی آنها بین دانشجویان و انقلابیون بازتکثیر شدند. در داخل، ترجمه را می توان در آثار پویان، منشاء خانواده انگلس احمدزاده، بهروز دهقانی دید.
در بهار آزادی این 30 کتاب بطور وسیع تکثیر شدند؛ به کشورهای مجاور افغانستان، پاکستان، کردستان عراق، ترکیه فرستاده شدند. این لیست شامل است بر: نقش قهر انگلس، جنگ داخلی در آمریکا مارکس-انگلس، توسعه سرمایه داری در روسیه لنین، تاریخچه حزب زینوویف، برگزیده آثار رزا، گزارش سیاسی کمیته مرکزی به کنگره 4 حزب کمونیست ویتنام.
نقاشی/ پوستر. در فرهنگ دهه 50 گوزن نماد سیاهکل شد که در ادبیات و هنر بکار رفت. 3 تابلو جزنیُ سیاهکل با گوزن، اسیر انسانی تنها، زندگی با رمه آهو در خانه میهن جزنی پس از انقلاب با حمله کمیته بسرقت رفته شدند. این نقاشیها را بیژن جزنی در زندان قم با قلم مو کشید. در تابلو جزنی، سیاهکل در نماد گوزنی با تن انسانی، شمشیر آخته بدست جاودانی شد. تم اصلی آن حس حرکت، عزم راسخ، قاطعیت مسلحانه است با برخی نمادهای آسمانی و زمینی.
فیلم. پس از سیاهکل فضای فیلمسازی تغییر کیفی در جهت تجسم زندگی زحمتکشان و عنصر مقاومت خلق کرد. اخبار عملیات چریکی، چه از طریق رادیوهای برونمرزی چه مشاهدات میدانی روزمره ناظران به گوش مردم می رسید. این اخبار کنجکاوی، هیجان و رشد اعتراضی را در مردم تحریک می کرد. روشن است که این روند بر روی هنرمندان موسیقی و سینما تأثیر می گذاشت. آنها حساستر از مردم عادی بوده؛ امکان بیان عواطف و عقاید خود را بشکل هنری داشتند.
این سنت تصویری ثابت در تابلوی جزنی، در سناریو و سینما پویا شد. نخستین تجسم سیاهکل با مراعات سانسور ساواک گوزنهای مسعود کیمیایی بود. این پیشکسوت موج نو در سینما با اعتبارنامه هنری فیلم های قیصر، رضا موتوری و خاک بود. نیز در ناخودآگاه این هنرمند ایثار و صداقت رزمندگان پیشتاز فدایی وجدان اجتماعی اورا بیدار کرده بود. لذا در ناخودآگاهش طرحهایی برای تجسم عنصر نوین رزمنده چریکی در فضای سیاسی-اجتماعی جامعه مرور می شدند.
اصولا حل تضاد کار علنی با محتوای کار مخفی استعداد خود را در هنرمند می طلبد. هر هنرمندی این استعداد را ندارد اگرچه استعداد هنری دارا باشد. این استعداد تلفیق محتوای مترقی با شکل علنی زیر سانسور ساواک را در دهه 40 فروغ فرخزاد پس از مطالعات کتب ضاله مترقی در مونیخ در آخرین کتابش، ایمان بیآوریم .. آغاز کرده بود.
در محافل هنرمندی این گونه نوعآوریها در تلفیق محتوای مترقی در شکل علنی در بحث و جدل و مباحثه مطرح می شوند. این بحثها ناخودآگاه و وجدان هنرمند را بخود مشغول می کنند. در خواب و بیداری مشغله ذهنی این وجدان برانگیخته منجر به ابداع و تخیل اشکال نوین برای عبور از تور سانسور می شود. از اینرو چریک و هنرمند یک قدم جلوتر از سانسورند.
در این بیداری وجدان اجتماعی هنرمند، 2 عنصر مهم بدنبال یافتن شکل هنری در جامعه مشخص اند: تجسم زندگی زحمتکشان و مبارزه آنها یا پیشتازان آنها در جهت تغییر رژیم. فیلم گاو مهرجویی با سناریوی دکتر ساعدی دوربین فیلمفارسی را از کاباره های رقص و آوازی به زندگی کشاورزی در روستاها کشاند. در اواسط دهه ی50 ، کیمیایی گوزن ها را ساخت. این فیلم سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است.
این فیلم نمایش تلویحی فعالیت تیم چریکی مخالف رژیم در لایه های حسی-عاطفی هنری می باشد. گوزنها اشاره به پرستاری {مردم} از یک چریک زخمی برای مقاومت و تعرض بعدی می کند. در 1356 او فیلم سفر سنگ را برای تصویر خیزش روستاییان بضد بزرگ مالکی ساخت. این فیلم علیه عنصر مذهب بوده؛ بمثابه نبض حاشیه نشینان روستایی، تخریب و انقلاب را پیشگویی کرد. http://gavaznha.mihanblog.com/post/category/1/page/3
نادری در بوشهر تنگسیر، رمان صادق چوبک نویسنده محلی، را بفیلم درآورد، 1352. در اینجا عنصر مقاومت به ستیز ارتقاء یافته؛ انتقام گیری کارگری ساده به شورش مردمی می انجامد. موتیفهای ظلم دولتمردان، روحانیت وابسته به قدرت، اعتلای بغض فردی به شورش جمعی، فیلم را یک بیانیه در خدمت مبارزه ی مسلحانه بمثابه تنها راه رهایی می کند. همانجا.
نمایش. در هنرهای تصویری پوستر، نقاشی، اسلایدشو نیز فرهنگ تعهد و توفنده فدایی الویت پیدا کرد. سپس در سینما، تلویزیون، پانتومیم ابعاد تاثیر میلیونی بخود گرفت. در نمایش، این ترابری مفاهیم سیاسی به حرکت و کلام در خیابانها برای زحمتکشان اجرا می شود. سلطانپور، یلفانی، رحمانی نژاد، دیگران نمایش را در جهت آگاه کردن و اتحاد مردم درآوردند.
ساعدی حرکت اجتماعی و علیت تاریخی شرایط خفقان و ستم را هوشمندانه و پیروزمندانه بنمایش وارد کرد؛ تا جاییکه ساواک اورا زیر شکنجه برد. آثار ساعدی دنباله سنت بهرنگی با عنصر روانشناسی عمق یافته بود. او علیت اجتماعی و مبارزه را به تئاتر پانیومیم و سینما کشاند. در نتیجه عنصر آگاهی را مانند برشت بمیان توده های میلیونی برد.
موسیقی. عناصر زندگی زحمتکشان و مبارزه برای تغییر، یک عنصر دیگر را هم در پی آورد: واکنش خانواده رزمنده و مردم در باره مرگ زودرس این جوانان پاک باخته خلق. فرهاد مهرداد با دوستان ارمنی خود به موسیقی کشیده شد؛ باصرار در اهواز شبی روی صحنه رفت؛ در فیلم رضا موتوری هم خواند؛ او گیتار را به ارکستر سمفونیک تهران برای اجرای ترانه هایش افزود. روز 19 بهمن 49 قیام سیاهکل روز جمعه بود. ترانه جمعه، طنین ترانه مرا ببوس پس از کودتای 28 مرداد 32 بود- سیاسیترین ترانه فارسی شد. ترانه سرا شهیار قنبری با موسیقی اسفندیار منفردزاده این ترانه را بسیار محبوب کرد:
توی قاب خیس این پنجره ها/ عکسی از جمعه غمگین می بینم/ چه سیاهه به تنش رخت عزا/ تو چشاش ابرای سنگین می بینم/ داره از ابر سیاه خون می چکه/ جمعه ها خون جای بارون می چکه/ نفسم در نمی یاد/ جمعه ها سر نمی یاد/ کاش می بستم چشمامو/ این ازم بر نمی یاد/ جمعه وقت رفتنه/ موسم دل کندنه/ خنجر از پشت می زنه/ اون که همراه منه..
ترانه ها و سرودهای جنبش با آزادی برخی زندانیان، بوِیژه دوره آموزگار در 1356، به خارج نشت می کرد. لذا دانشجویان هنر، کانون موسیقی مترقی ایران را بنیان گذاشتند. آنها با جمعآوری، تنظیم، و اجرای جدید آهنگهای رزمی را در مقطع انقلاب در کنسرتها و نوارهای کاست ارایه دادند. البته نوازندگان و خوانندگان کانون در جشنهای جنبش دانشجویی در آغاز دهه 50 در آمریکا کنسرتهای موسیقی مترقی بزبانهای خلقهای ایران را با استقبال حضار اجرا می کردند.
خاطره هایی تاریخی-اجتماعی از دهه 50 در حافظه نسل گذشته بجا مانده. برای تغییر لحن و آوردن لبخندی بروی خوانندگان گرامی خاطره ایرا تعریف می کنم. در پایان هر کنسرت کانون موسیقی مترقی ایران، حضار با سوت و هلهله تشویق آمیز نام آهنگهای مورد دلخواه خود را برای دوباره نوازی باصدای بلند ابراز می کردند. انقلابیون 4 گانه ترکمن توماج، مختوم، واحدی، جرجانی در 18 بهمن 58 اعدام شده بودند.
توماج، نام یکی از ترانه های اجرایی کانون بود. یکی از حضار برای تقاضای اجرای 2باره نام این آهنگ را چندبار داد زد: توماج، توماج.. یعنی نوازندگان ترانه توماج را 2باره اجرا کنند. پهلوی او یک آمریکایی هیجانزده نشسته بود. او به ایرانی فریادزن گفت: What you mean too much; let them play! این ایهام روی کلمه توماج -که به انگلیسی با تلفظ too much بمعنی خیلی زیاد است و بفارسی نام انقلابی ترکمن- باعث خنده بچه ها شد. این رویداد واقعی مدتها در گردهم آییهای بعدی دوباره نقل می شد؛ بچه ها را بقهقه می انداخت. اصولا در زندگی روزمره معمولی و سیاسی رویدادهای خنده آور رکنی از طنز در فرهنگ را تشکیل می دهند. عبید زاکانی، عمران صلاحی، منوچهر محجوبی نمونه های نام آور طنز در جنبش اند.
عمده ترین دستاورد سیاهکل در سطح کل جنبش پیگیری در شعار سرنگونی دیکتاتوری سابق در انقلاب 57 بود. این شعار در ابعاد جنبش دانشجویی در خارج، یعنی کنفدراسیون، و در داخل در جری کردن اعتصابات کارمندان و اقشار زحمتکش و در نهایت کارگران نفت که تیر خلاص را به دیکتاتوری سابق زدند تاثیر عمیق گذاشت.
چهلمین سالگرد سیاهکل را گرامی داشته؛ آن را به همه ی دوست داران فدایی و دموکرات های کشور شادباش می گویم. آرزو دارم که منطقه خاور میانه با پرچمهای پرستاره سرخ تاریخ، روزی به عدالت اجتماعی برسد. بی شک آن روز کبوتر عدالت بر اوج سپهر فلات پروازی پرغرور خواهد داشت. همگام با همه آنانی که برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی تلاش می کنند باید گفت: درود بر شهدای فدایی! خجسته باد سالگرد فرخنده سیاهکل بر فداییان و دوستداران راهشان.
منابع.