majid-sedghi.jpg
مجید صدقی

بوی خوش موفقیت

سرانجام لئوناردو دی کاپریو پس از چهاربارناکامی درآکادمی اسکاربرای دریافت بهترین بازیگر مرد , یکشنبه ۲۸ فوریه در دالبی تئاترهالیوود مجسمه طلایی رنگ هشتاد و هشتمین مراسم سینمایی اسکار را دردستان خود لمس کرد و موفق شد دیگر رقبای خود را شکست دهد. بریان کرانستون,مت دیمون , مایکل فاسبندر و ادی ردماین چهاربازیگری بودند که با پیروزی دی کاپریو از دریافت اسکارمحروم ماندند .



میر مجید عمرانی

شیدستان

گرگ‌ومیش است. هوا، پر از شك و بدگمانی و خاموشی است. و نیز ترس كه زاده‌ی اینهاست. جایی‌ام كه نمی‌دانم كجاست. ایستاده‌ام ـ شق‌ورق، دست‌ها در دو سو رهاـ و به ساختمان بلند چندین طبقه‌ی روبه‌رو نگاه می‌کنم كه دو بنای دیگر را تنگ در بر گرفته. به پرنده‌ای ـ عقابی سترگ ـ می‌ماند كه بال‌وپر بر سر جوجه‌های خود گشوده. اینجا و آنجا، از برخی از پنجره‌ها روشنایی‌ای بیرون می‌ریزد، اما بسیاری از آن‌ها خاموش و تاریک‌اند و به چاه‌های ژرف می‌مانند. در پیرامون، كمی دورتر، خانه‌های یك طبقه‌ای به چشم می‌خورد كه نه‌چندان نزدیك به هم، این‌سو و آن‌سو پراکنده‌اند. تیرگی و تاریكی چیره است و چشم‌انداز غم‌انگیز.



farrokh-Azbari.jpg
فرخ ازبرى

سقفِ كاغذى

چه خاموش و بى نصيب
در بى انعكاسى آن همه آرزو
پير مى شوم،
وزخم كهنه اى در دلم مى خندد .



س. اقبال

فروغ‌خوانی در فضای ظهیرالدوله

گورستان ظهیرالدوله در سال ۱۳۷۷ حورشیدی به عنوان اثری ملی به ثبت رسید. اما جمهوری اسلامی آن را جزیره‌ای متروکه می‌شمارد که باید از بدنه‌ی اصلی خود در شهر تهران به دور بماند. به واقع گماشتگان حکومتی می‌پندارند که با همین حقه و ترفند خواهند توانست مستنداتِ روشن نیم قرن تاریخ شعر، موسیقی، هنر و حتا سیاست کشور را از ذهن نسل امروزی پاک کنند. اما گروه‌های پرشمار مردم همراه با سودجویی از شیوه‌های نو و جدید، بی‌وقفه برنامه‌های خود را جهت فروغ‌خوانی در فضای ظهیرالدله به اجرا می‌گذارند. در همین راستا از دستگاه‌های صوتی و تصویری نیز بهره می‌برند تا صدای شاعر برای شرکت‌کنندگان مراسم پخش شود و همچنین فیلم‌های او برای بینندگان به نمایش درآید.



m-shahrokhi.jpg
مهستی شاهرخی

توجه: نویسنده مردنی است

امبرتو اکو فیلسوف و ادیب ایتالیایی درگذشت. امبرتو نظریه پرداز و مفسر ادبی بی نظیری بود که دانش بی پایان خود را در رمان نویسی به کار می گرفت و از اینرو داستان از معنای ساده و اولیه و تک معنایی فراتر می رفت و مثل رقص مرگبار سالومه راهی می گشود به سوی جهان معناهای نادیده و رمزهای پنهان. حکایت «با نام گل سرخ» رمان مشهورش از این گونه است.



bineshe-zibarouz3-s.jpg
محمد بینش (م ــ زیبا روز )

دیدار مثنوی
دانۀ بی دانگی ...

توضیح آن که مولانا بنا بر مشرب فلسفی اشاعره از نظریه کسب پیروی می کند . یر آیند نهایی سخن در این مورد چنین است که قادر مطلق خداست و او هر انسانی را در لحظۀ انجام دادن عملی مخیر می سازد میان راه های متفاوتی که پیش پایش نهاده شده است یکی را انتخاب کند . بدین گونه آدمی قدرت انجام دادن یا ندادن عملی را از خداوند کسب می کند .سپس در آخرت برای آن عمل ِاختیاری، مورد سوال و پاداش یاعذاب قرار می گیرد حال آن که حتی همان ارادۀ انجام عمل را هم آفریدگار در آدمی می آفریند.



رضا اغنمی

یک فنجان چای بی موقع
رد پای یک انقلاب

بررسی کتاب

همان گونه که درعنوان کتاب آمده است، این دفتر اعترافات نویسندۀ مآمور ساواک، در لباس دوست، برای برائت خود از اتهام ننگین لودادن گروه خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان است. اما روایت دل سوزیها و ناهنجاریهایِ اخلاقیِ نویسنده، – باتوجه به اظهارات خودش که درآینده به آنها اشاره خواهم کرد – درتبیین دلایل بقدری ناباورانه است که دردها و آوارگی های راوی با همۀ آرایش های کلامی، نه تنها تآثیر چندانی دراصل موضوع نمی کند، حتا درنگاهِ محدود خواننده ها نیزاثری نمی گذارد.



reza-allamezadeh70.jpg
رضا علامه زاده

فيلم "بازگشته" و اسكار امسال

اگر هنوز از ديدن اين همه خونریزی و بدن‌هاى دريده و دل و روده‌هاى درآمده در اخبار روزانه تلويزيون‌ها، از سوريه و يمن و افغانستان، چشمتان سير نشده حتما فيلم "بازگشته" را از دست ندهيد چرا كه صحنه‌هاى خشونت‌بار و دريدن و دريده‌شدن آدم‌ها به دست يكديگر به‌قدرى با تكيه بر جزئيات و به‌شكل كاملا طبيعى نشان داده شده است كه حتما سيرابتان مى‌كند (جنگ تن‌به‌تن قهرمان و ضدقهرمان در سكانس طولانى پايانى فيلم كه با اسلحه گرم شروع و با قمه و تبر تا مرگ ضدقهرمان ادامه مى‌يابد يكى از كليشه‌اى‌ترين صحنه‌هاى هزاران بار تكرار شده در سينماى حادثه‌اى است!)



umberto-eco-1.jpg

به مناسبت خاموشی خالق " نام گل سرخ ": آمبر تو اِکو[۱]

بر گردان: رحمت بنی اسدی

نام گل سرخ؛ با وجود نقد های زیاد به آن، به یکی از پر فروش ترین کتاب در جهان تبدیل می شود در نقد این رمان برخی به طور اهانت آمیزی از یک رمان " پست مدرن " سخن گفته اند که نویسنده اش هیچ چیز تازه یی برای گفتن ندارد و تنها عناصر و موادی که از پیش وجود داشته است را با ضربه های نقل قول ها و به طرز ماهرانه به هم گره زده است. آمبرتو اکو در حاشیه نویسی بر رمان، بر منتقدان خود را که رمانش را " پست مدرن " خوانده اند" با زبانی طنز و ویژه پاسخ می دهد او می افزاید: " خواستم خواننده را سرگرم کنم تا از این اثر لذت ببرد. همان قدر که خودم از آن حظ بردم."



mehdi-estedadi-shad.jpg
مهدی استعدادی شاد

اگر غم لشگر انگیزد...

(در یاد هُما ناطق)

او اندکی بیش از هشت دهه زیست؛ که بطور عمده با پژوهش و بازخوانی تاریخ دو سده­ ی اخیر ایران گذشت. زیستنی که وی را از برجستگان تاریخنگاری معاصر ساخت. زمانی نزدیک به هفت دهه در قرن بیستم و یک دهه و اندی سال در آغاز هزاره سوم میلادی وقت داشت تا با قلب و مغزش (یعنی با حس و عقلی توامان) دنیا را درک و دریافت کند. همچنانی که به پلشتی­ های فراگیر دیپلماسی جهانی و دسیسه جریان­ های سیاسی قدرت پرست اشاره داشت، اشکالات بومی ایرانیان را نیز یادآور می ­شد و "از ما ست که بر ما ست" می­ گفت.



sahar.jpg
محمد جلالی چیمه (م. سحر)

اندر رأی بازی و حماسه سازی مهندس ها


باز وقتِ حماسه سازی شد
شیخ، مشغول ِ رأی بازی شد

تا که صندوق ها بینبارد
تحفه ها را به پارلمان آرد



reza-maghsadi-1s.jpg
رضا مقصدی

نازنین!

عاشقم ،به هر بهانه ، حرف می زنم.
خنده ات اگر زجنسِ صبح
گریه ات اگر زجنسِ شب
شادی ات اگر زجنسِ شبنم است.



فوزیه ظٌهُری

می خواهم سنگهایم را با شهرزاد قصه گو وابکنم

برگردان: نجمه موسوی - پیمبری

من وقتی شروع به سخن کردم که شهرزاد از سخن بازایستاد. لب به سخن گشودنم در گرو سکوت همیشگی او بود.
شهرزاد! تو قرنها و قرنها، به جای من سخن گفتی. صدایت صدایم را خفه کرد. مورد تجلیل و تحیر بودی. تو خطوط چگونه بودنم را با تصویری که از زن ساختی تعیین کردی، مرا فریبکار و شکننده، قربانی و در عین حال جلاد معرفی کردی.
قرار بود چنین باشم. اما شهرزاد، من در سرنوشتم هیچ گونه اشتراکی با تو نمی یابم.



Aliasghar-Rashedan05.jpg
علی اصغر راشدان

طرحی نو

صلات ظهریک روزاوایل پائیزبود.فصل تمام عیارکاروتمام رعیتهاتودشت وصحراوباغهامشغول بودند.ربابه بیست ساله ی بالابلند،دخترسالار،به بهانه شستن ظرفهای شام شب گذشته،نظاف اطاق وتهیه شام،انگورچینی توباغ رارهاکردوخودرابه خانه رساند.
تواطاق دستی به وصورتش کشید،گیسهای شبق گونش راشانه زدورودوطرف شانه های پروپیمان سفتش پخش ورهاکرد.لبهاش رابرق انداخت.بانازوعشوه های رندانه ظرفهاراکنارحوض وسط حیاط کپه کرد.زیرچشمی پسرارباب راپشت پنجره بالاخانه پائید.زیرلب زمزمه کرد



س. سیفی

پرونده‌ای برای ادبیات چوپانی در ایران

فرق و فاصله‌ی فراوانی بین ادبیات چوپانی و ادبیات روستایی به چشم می‌آید. توضیح اینکه در ادبیات چوپانی بین چوپان و زمین وابستگی‌ ریشه‌داری به چشم نمی‌آید. چون چوپان می‌تواند مکان چرای گوسفندانش را تغییر دهد و به چراگاهی دیگر روی آورد. اما در ادبیات روستایی کشاورز را به زمینی که در آن کشت می‌کند، وابسته‌ می‌بینند. تا جایی که او نمی‌تواند به همین آسانی از زمین و ملک خویش دل بکند و روی به سرزمین و کشتزاری دیگر گذارد. به واقع زمین به همراه خانواده بخشی از متعلقات او به حساب می‌آیند که با نادیده انگاشتن آن، همه چیز برایش پایان می‌پذیرد. به طبع با نقشی که زمین برای کشاورز و یا چوپان به اجرا می‌گذارد، جایگاه اجتماعی او نیز روشن می‌گردد. چون مناسبات اجتماعی بر بستری از همین جایگاه شکل می‌گیرد.



taghi_modarressi0_1989
مسعود بنهوری

تقی مدرسی و عذرای خلوت نشین

تقی مدرسی در ۱۳۱۱(۱۹۳۲) در تهران متولد شد. در کودکی شاگرد اولین کودکستان مدرن ایرانی، «برسابه» بود. از طریق کتابخانه خصوصی پدر بزرگش که مجتهد اسلامی بود با اساطیر تورات آشنا شد که او را بر‌آن داشت که اولین رمان خود «یکلیا و تنهایی او» را در ۱۳۳۴ منتشر کند. دکتر احسان یار شاطر مدیر دانشنامه ایرانیکا در بزرگداشت او اظهار داشت که در ادبیات معاصر ایران، رمان «یکلیا و تنهایی او» اثر بی‌نظیری بود که توجه علاقمندان ادبیات فارسی را به این نویسنده جوان که هنوز دانشجوی دانشکده پزشکی بود جلب نمود.



m-shahrokhi.jpg
مهستی شاهرخی

برای کارگران خاتون آباد



هنگامی که به قول خود وفا نمی کنند،
هنگامی که نان را از سفره خانواده کارگران دریغ می کنند،
هنگامی که مأموران «خان» بر سرشان می ریزند و تن خسته شان را تا سر حد مرگ به باد کتک می گیرند،
هنگامی که دستان محکم و پولادین شان را دستبند زدند و یارانش را پشت میله های آهنین محبوس کردند، چرا دستان مهاجم و زورگویش را با چکش بر سندان نکوبیدی؟



Siavosh-Kasraei02.jpg
کبری قاسمی

تلاش اجتماعی و فرهنگی سیاوش کسرایی در دوران یأس

بیستمین سالگرد درگذشت سیاوش کسرایی

به مناسبت بیستمین سال درگذشت سیاوش کسرایی با شیرین فامیلی از کتابداران فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوران پیش از انقلاب و حسن مکارمی، از استادان دانشگاه بلوچستان و یکی از همکاران سیاوش کسرایی و همچنین با بی‌بی کسرایی، دختر او گفت‌و گو کرده‌ایم. آن‌ها، هر یک روایتی از یکی از دوره‌های زندگی سیاوش کسرایی را به دست می‌د‌هند: شیرین فامیلی از فعالیت سیاوش کسرایی در سال‌های پیش از انقلاب در حلقه‌های ادبی در تهران سخن می‌گوید، حسن مکارمی از دوران استادی او در دانشگاه بلوچستان و بی‌بی کسرایی از دلمشغولی‌های اجتماعی او.



m-darwish70.jpg
محمود درويش

۶ - « خطابه ی اندیشه »

ترجمه : حسن عزیزی

وقتی حزب اندیشه ای را برای ملت تصویب کرد...
تا کشور را به سطح بالائی ازرشد برساند...
وتفاوت میان ذهنیت و واقعیت را شناخت ،
..در این صورت ، ملتی خواهد بود شایسته ی حزب .. و انقلاب .



marzie-shahbazaz.jpg

تبعید

نیاموخته
به تدارک سفر شدم
چشمهایم، آینه ی نگاه مادرم
مادرم،
که کرکسِ نومیدی
از شفافی مردمکهایش سیر نمی شد



Charles-Baudelaire.jpg
شارل بودلر

خورشید

برگردان از مانی

چون زَنَد خورشیدِ سوزان تازیانه بی اَمان
بامِ شهر و گندم و کشتزارها را، آن زمان،
راستایِ کلبه هائی کرده پنهان با حصیر
هرزگی ها را زِچشم، در حومه ای فرتوت وپیر



Javad-Talei01.jpg
جواد طالعی

مقاله هایی که می توان با لذت قصه خواند

خواندن مقاله همیشه دشوارتر از رمان و قصه است. یک رمان یا مجموعه قصه خوب را می توان حتی در بستر به دست گرفت و به سرعت یا به کندی خواند و در حال نزدیک شدن به خواب آن را درک کرد و از آن لذت برد، اما خواندن مقاله، به ویژه اگر در دامنه سیاست و ادبیات نوشته شده باشد، نیازمند هوشیاری و تمرکز زیاد است. مقاله، برخلاف داستان، با هدف سرگرم کردن نوشته نمی شود، بلکه غایت آن آگاهی بخشیدن و به تفکر واداشتن است.



Pejman-Aref04.jpg
دکتر عارف پژمان

چه کس سپرد به دژخیم جواز تیغ کشی؟

سی و اند سال دگر،
این رژیم را دادند:
جواز تیغ کشی:
دوباره کشتن نوباوگان نیلی باغ
واشتغال به اعدام کاج ها ی بلند.



Forde-Gytten.jpg
فرودِ گریتن

به جای معارفه

برگردان: عباس شکری

ساعت‌ات را خواهیم گرفت
و پول‌هایت را
حلقه‌ی نامزدی‌ات را خواهیم گرفت
و جواهر آویز بر گردن‌ات
تو با اشکی دردناک آمدی
ما گوشواره ، موبیل و کامپیوترت را مصادره می‌کنیم



شهاب طاهرزاده

این زمانه با ما نیست

و دو شعر دیگر

این زمانه
با ما نیست
هر جا که رفتیم
در بسته بود و
پرچم سیاهش = با مردم
آشنا نیست



»  لاف عشق
»  سه داستانک ازخولیوکورتازار
»  سياهکل
»  جهان سراسردر اندوه می گذرد
»  خنياگرانِ آفتاب
»  آیریلیق چاغی دور هنگام جدایی است
»  رئالیسم اسلامی (نظری به ادبیات حكومتی در ایران)
»  ره که بازارمجی[1] کوچی گیلداستان
»  آخوندک نامه
»  خاکسپاری
»  آثار برتر سينماى آمريكاى لاتين: "توت‌فرنگى و شكلات" و "رفتار"
»  می‌نویسم تا زنده بمانم و در خواب فرو نروم
»  جای خالی بزرگان
»  " رامشگرانِ مرثیه‌هایِ سیاه "
»  گریه نکن، پسرم!
»  هنرادبيات بدون بازتاب زندگی ممکن نيست