|
خانواده و دوستان محمود شفاعت (تقی فرانکفورت) کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران سرش آنقدر شلوغ بود که فرصت تنفرورزی نداشت.
همهی عمر درگير دوست داشتن ماند.
چقدر گفت حال من خوب است و ما باورمان شد.
دل از دست دادهایم. پایمان بهراه نیست!
وداع واپسین با آنکه خندهی همیشهاش از ما دریغ نداشت.
روز پنجشنبه ۴ آگوست به خاک میدهیمش. تا سبز شدن قهقههاش.
و در پاسداشت نامش غروب شنبه ۶ آگوست گرد هم میآییم
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که میرویم به داغ بلندبالایی خبر بازهم اندوهبار بود. دوست عزیز ما محمود شفاعت (تقی فرانکفورت) جهان ما گذاشت و گذشت!
قلب مهرورزش تاب نیاورد و نیمهشب گذشته آرزوهایش را در پسکوچههای تبعید جا گذاشت!
باید تحمل کرد و تاب آورد، که روزمرگیهایمان پر از بایدها است.
وداع با یار سینه خراش میدهد و جگرسوز میکند!
رفتن نابههنگام دوست پنجرهای بیپرده را میماند که در بغضِ باد هقهق میکند
و از میان تمامی چشمهای جهان تنها دو چشم خیس نصیب تو میشود.
همشانهی زخم و شریکِ اندوهِ غمبار خانوادهی گرامی و دوستانش هستیم.
|