تقی روزبه مبنای بازسازی چپ و نقطه شروع چپ را باید در وجه اصلی خود به مثابه یک جنبش و بخشی از طیف جنبش طبقاتی-اجتماعی علیه مناسبات سرمایه داری و حامل گفتمان برآمده ازآن درنظرگرفت و نه بمثابه یک مکتب و جریان نظری و ایدئولوژیک. همانطورکه مارکس هم تأکید می کرد (نقل به مفهوم)، نقطه عزیمت، جنبش و مبارزه طبقاتی هم اکنون موجود و تقویت گرایش های پیشرو در آن است و نه باور به مشتی "اصول" پیشینی. تئوری انقلابی باید توضیح دهنده این پویش و صورت بندی آن باشد و نه قالب بندی آن. براستی چه کسی آموزگار است و چه کسی آموزش می بیند؟
کاظم رنجبرتاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان - بخش چهارم در ادامه بحث و تفسیر در راستای شناخت چگونگی ظهور ادیان درجوامع بشری از گذشته های دورهستی انسان در روی کره خاکی ، این اصل را نباید فراموش کرد که قانون : تنازع بقا و تکامل انواع در طبیعت ، شامل علوم تجربی نیز می شود . همچانیکه انسان مخترع چرخ (منظور چرخ ارابه دستی ، یا ارابه ایکه با اسب کشیده می شود ) بعد از گذشت قرنها در راستای تکامل شعور عقلی و علمی و فنی خود ، آن ارابه دستی را تبدیل به ارابه خودرو (اتومبیل ) می کند ، که امروز در تمام جوامع بشری مورد استفاده قرار می گیرد ، این روند تکاملی نیز شامل علوم انسانی و باورهای دینی نیز می شود .
امانوئل رنو مارکس و اندیشه نقد (7) برگردان : م . ت . برومند نميتوان انکار کرد که مارکس مدعي علمي بودن کاپيتال بود و گفتماناش را با نيازهاي ضروری و سيستمبندي که خاص هر توضيح علمي است، تطبيق ميداد. اما اين واقعيت که توضيح علمي مايه نقد را ميپذيرد به اين معنا است که علم ديگر مدعي خارج شدن از ايدئولوژي نيست. مارکس در کاپيتال انديشمند بحران تئوري باقي ميماند. از اين پس، مفهوم ايدئولوژي است که آن را مشخص ميکند. هم ستيزی طبقاتي، نهاد سیاسی و پندار در تئوري و از اين راه ظاهر تضادها را نمايش ميدهد.(48) تمام داو کاپيتال فراهم آوردن زمينه دگرگوني عقلانيتي است که موفق به حفظ کردن آن درون این بحران که آن را رد ميکند، گردد.
همنشین بهارAd Hominem ماه منطق در مُحاق سفسطه بیشتر ما گاهگداری مغالطه کرده، از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست میرسیم. پیش از فهم دقیق یک مدعا و به صرف برداشت سطحی از یک موضوع آن را به ریشخند گرفته یا (بعکس) به عرش اعلی برده، بهبه و چهچه میکنیم.
در یک کلام، هنر را عیب و عیب را هنر جلوه میدهیم.
به جای پاسخگویی، به کالبد شکافی انگیزه منتقد خویش اقدام نموده، نیتخوانی میکنیم و نقد را از حوزه اندیشه و کردار به نقد صاحب اندیشه و کردار میکشانیم و به اصطلاح بر روی «مَن قال» (چه کسی میگوید) به جای «ما قال» (چه میگوید) تمرکز میکنیم.
یونس پارسا بنابسلفیست ها کیستند و چه می گویند ( بخش دوم و پایانی ) بررسی تلاطمات و تحولات در مناطق طوفانی جهان که از نظر ژئوپولیتکی و داشتن منابع عظیم طبیعی و معدنی و نیروی انسانی استراتژیک ترین خطه جهان را تشکیل می دهند ، نشان می دهد که کشورهای واقع در این خطه بزرگ وجه مشترکی را دارا هستند که چند و چون آن برای چالشگران ضد نظام سرمایه باید حائز اهمیت باشد . این وجه مشترک که دقیقا سیاسی است تحلیل رفتن و تضعیف نیروهای سکولار ضد نظام سرمایه ازیک سو و تقویت بنیادگرائی اسلامی سلفیستی و نحله های گوناگون متعلق به آن منجمله امت گرائی ولائی در دوره بعد از پایان جنگ سرد ( از 1991 به این سو ) از سوی دیگر می باشد .
امانوئل رنو مارکس و اندیشه نقد (۶) برگردان : م . ت . برومند در کاپيتال راه حل اين مشکل را مييابيم. اين راه حل به ما امکان ميدهد که درک کنيم چرا تأملگفتمان درباره صحت خاصاش، بيش از آنکه شکل تأمل درباره خودرا پيدا کند، شکل نقد اقتصاد سياسي، يعنی تأمل در باره گفتمان ديگر و نقد این گفتمان ديگررا پيدا میکند.
یوآخیم ایسراییل * از خود بیگانگی در کشورهای سوسیالیستی ترجمه ی محمد ربوبی در جریان استالین زدایی، علم و دانش از کنترل ایدئولوژی رهایی یافت. از اینرو این امکان پدید آمد مسایلی مانند هدف هومانیسم سوسیالیستی و مسئله از خود بیگانگی انسان که با آن ارتباط دارد مورد بحث قرارگیرد. برای آنهایی که در دوران استالین به سر برده بودند دشوار بود آنچه را در آن دوران به وقوع پیوسته بود توضیح دهند و به این سئوال پاسخ دهند که چگونه امکان داشت چنین امری به وقوع پیوندد و چرا در برابرش مقاومت نشد. کیش شخصیت که به آن فوق العاده اهمیت داده میشود، به خودی خود توضیح قانع کنندهای نیست. اکنون این سئوال طرح میشود : در چه شرایط اجتماعی کیش شخصیت می توانست پدید آید و رشد کند ؟
|