شانههای ناخوشایندِ کارل مارکس: ۱۵۰ سال از انتشار «سرمایه» میگذرد. یادداشتی از کاردینال رینهارد مارکس.
«همنام بودنْ سبب شده است که همیشه دربارهٔ کارل مارکس از من پرسوجو شود. این وضعیت زمانی بیشتر شد که من در پادربورن استاد اخلاق اجتماعی مسیحی شدم و بهویژه از سال ۱۹۹۶ که به عنوان اسقف تریر منصوب شدم؛ یعنی زادگاه مارکس. خودِ من نیز هیچگاه از این همنامی گریزان نبودم و در سال ۲۰۰۸ پیشنهاد ناشر را پذیرفتم تا کتابی دربارهٔ تعالیم اجتماعی کاتولیک با عنوان سرمایه بنویسم. با این همه، اظهار نظر دربارهٔ کارل مارکس به عنوان یک فرد کلیسایی، هرگز خالی از خطر و دام نبود و نیست. زیرا مارکس دشمن سرسخت دین بود؛ برای او، دین «تسلیبخش و توجیهگرِ عامِ» جهان بورژوایی–سرمایهداری و «افیون تودهها» محسوب میشد. به همین دلیل، جنبش سوسیالیستی و کمونیستی از همان آغاز بهشدت گرایشهای الحادی و ضدروحانی داشت. در مقابل، جنبش اجتماعیِ مسیحی نیز از همان ابتدا به همان اندازه، سرسختانه ضدسوسیالیستی و ضدکمونیستی بود.
«ما همگی بر شانههای کارل مارکس ایستادهایم.»
اینها فقط تضادهای نظری باقی نماند، بلکه بهویژه در سدهٔ بیستم به تعارضات سیاسیِ کاملاً ملموس و جدی انجامید. و این تعارضات، متأسفانه، همیشه بیخطر و کماهمیت نبودند؛ نه مانند اختلافات جالب و کمیک میان دن کامیلو و پِپونه، شخصیتهای دوستداشتنیِ کشیش کاتولیک و شهردار کمونیست در روستای خیالیِ بوسکاتچو، ساختهٔ گوارِسکی در دوران پس از جنگ.
من قصد ندارم بار این میراث تاریخی را در رابطهٔ مارکسیسم و مسیحیت کماهمیت جلوه دهم. بااینحال نباید نگاه خود را فقط به این بُعد محدود کنیم. زیرا بهدرستی، اوزوالد فن نل-برونینگ، پیشکسوت علوم اجتماعیِ کاتولیک در قرن بیستم، زمانی نوشت: «ما همگی بر شانههای کارل مارکس ایستادهایم».
مارکس میخواست انقلاب فرانسه را به سرانجام برساند
مارکس صرفاً یک ایدئولوگ نبود. سرمایه او اثری علمی است که در سطح بالاترین مباحث فلسفهٔ اجتماعی و بهویژه اقتصادِ زمان خود قرار دارد. این باور او که چالش اجتماعیِ دورانش ــ مسئلهٔ کارگران ــ در چارچوب نظام سرمایهداری قابل حل نیست، نه دیدگاهی حاشیهای بلکه تحلیلی بود که بسیاری از معاصرانش در بُعد اقتصادی با او شریک بودند. او در این زمینه میتوانست مثلاً به دیوید ریکاردو، برجستهترین نظریهپرداز اقتصاد سیاسی در آن زمان، استناد کند.
و هنگامی که مارکس آزادیهای صرفاً صوری در جامعهٔ بورژوایی را نقد میکرد و خواهان استقرار آزادیهای واقعی و اجتماعی میشد، در واقع مروج یک انقلاب آنارشیستی نبود، بلکه مطالبهای مشروع را بیان میکرد: همان چیزی که امروز آن را مشارکت اجتماعی گسترده برای همه مینامیم و کلیساها نیز آن را طلب میکنند. برخلاف برداشتی که بعدها برخی از اندیشههای او کردند، خودِ مارکس هرگز در پی بازگشت از دستاوردهای انقلاب فرانسه نبود؛ او میخواست آن دستاوردها را کامل کند.
مارکس موجب گذار به اقتصاد اجتماعیِ بازار شد
آنچه کارل مارکس اما دستکم گرفت، توان دگرگونی عظیم نظام سرمایهداری بود. اما شاید همین تندیِ تحلیل بیامان و انتقاد ریشهایِ او محرکی شد که این ظرفیت دگرگونی را فعال کرد. در هر صورت، زیر سایهٔ تهدید انقلاب کمونیستی، در کشورهای صنعتی نوعی تأمین گستردهٔ اجتماعی و حقوق کار برای تضمین زندگی کارگران و خانوادههایشان شکل گرفت. «در این شرایط، حامل بالقوهٔ یک انقلاب آینده، یعنی پرولتاریا، بهمثابهٔ پرولتاریا از میان رفت»؛ چنانکه یورگن هابرماس بهطور موجز گفته است.
این همان گذار سرمایهداری به «اقتصاد اجتماعیِ بازار» بود. اما اقتصاد اجتماعیِ بازار تضمینی برای همیشگی بودن ندارد، بلکه همواره و بار دیگر مورد چالش قرار میگیرد. حتی در جهان امروز نیز چیزی وجود دارد که مارکس آن را «بیگانگی» مینامید: انسانها ساختارهایی میآفرینند که خودشان در معرض نابودی در چارچوب آنها قرار میگیرند ــ از جمله در مواجهه با تغییرات اقلیمی. مبارزه با این بیگانگی همچنان وظیفهای است که انتشار جلد نخست سرمایه مارکس در ۱۵۰ سال پیش باید ما را به یاد آن بیندازد.
*رینهارد مارکس در ۲۱ سپتامبر ۱۹۵۳ در گِزِکه/وستفالن به دنیا آمد. او الهیات کاتولیک و فلسفه را در پادربورن، پاریس، مونستر و بوخوم تحصیل کرد و در سال ۱۹۷۹ به مقام کشیشی رسید.
مارکس در سال ۱۹۸۹ با رسالهای با عنوان «آیا کلیسا متفاوت است؟ امکانها و محدودیتهای یک نگرش جامعهشناختی» دکتری گرفت و بهعنوان استاد تعلیمات اجتماعیِ مسیحی در دانشکدهٔ الهیات پادربورن تدریس میکرد.
در سال ۲۰۰۱، رینهارد مارکس به مقام اسقفیِ شهر تریر ــ زادگاه کارل مارکس ــ منصوب شد. در سال ۲۰۰۷ به عنوان اسقف اعظم مونیخ و فْرایزینگ برگزیده شد و در سال ۲۰۱۰ به مقام کاردینالی ارتقا یافت.
در سال ۲۰۱۴، پاپ فرانسیس او را بهعنوان هماهنگکنندهٔ شورای اقتصادی تازهتأسیس پاپی منصوب کرد. این شورا از هشت کاردینال و هفت کارشناس اقتصادی تشکیل شده و وظیفهٔ آن نظارت بر ساختارها و امور اقتصادی و اداریِ مقر مقدس (واتیکان) و دولتشهر واتیکان است. افزون بر این، مارکس از سال ۲۰۱۴ رئیس کنفرانس اسقفهای آلمان است.
به نقل از سونتاگسبلات (Sonntagsblat) سپتامبر 2017