کاظم رنجبر تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان - بخش اول چراجهان اسلام از عصر روشنگری محروم مانده است ؟ نقطه حرکت ما از این سئوال شروع می شود : بیش از یک ملیارد و دویست ملیون مسلمان ، در 57 کشور جهان ، در دو قاره آسیا و آفریقا ، با منابع و ثروت های طبیعی اغلب غنی (75 درصد منابع نفت و گاز موجود در کره خاکی در سرزمین کشورهای مسلمان قرار دارند ) ، وبا مردمان زحمتکش ، و همچنین با تاریخ و تمدن بسیار باستانی ، زندگی می کنند ، ولی در بین این 57 کشور مسلمان ، برای نمونه ، یک کشور با نظام حکومتی دموکراتیک (مردم سالاری به مفهوم فلسفی آن ) همراه با ترقی و پیشرفت علمی ،اقتصادی شکوفا ، ( منظور اقتصاد سالم و متعادل است نه اقتصاد نفت فروشی ) وجود ندارد
امانوئل رنو مارکس و اندیشه نقد (۳) برگردان : م . ت . برومند مارکس در تز، اصلي راتأیید کرده است که بنابر آن فلسفه ها فرانمودهاي عصرشان هستند. راديکال بودن آن به پايه نقد گری ۱۸۴۳ مربوط است. رابطههاي فلسفه و نقد تئوريک در آن دگرگون شدهاند. اين نقد ديگر بعنوان مکمل آن درک نميگردد، بلکه بعنوان نفي ضرور آن درک ميشود. از آن زمان درمييابيم که پرسشگري، کليتي روش شناسانه پيدا ميکند. کوشش براي پيريزي نقد در ۱۸۴۱ به نظم هستيشناسي تعلق دارد و استوار بر اثبات اين نکته است که تکميل گوهر فلسفه اين را تحميل ميکند که فلسفه هدفهاي نقد رابر عهده دارد .
پارسا نیک جوسوسیالیسم کدام موضع و افق سیاسی- طبقاتی؟ مفهوم سوسیالیسم، چون دیگر مفاهیم اجتماعی- اقتصادی و سیاسی- حقوقی و فرهنگی- ایده ئولوژیک، مفهومی است سیال و پویا. از منظری زبان شناختی با بهره گیری از نظریه ی سوسور می توان گفت، دال سوسیالیسم همواره به مدلول ویژه و ثابتی رجوع نمی دهد. به عبارت دیگر، هیچ گونه رابطه ی ذاتی و ماهوی بین دال و مدلول سوسیالیسم وجود ندارد؛ و هر نوع رابطه ی تثبیت شده ی قابل تصوری بین دال و مدلول سوسیالیسم ، تابع گفتمان نیروی هژمونیک است.
از امانوئل رنو مارکس و اندیشه نقد (۲) برگردان :م . ت . برومند - ویرایش جدید نخستين مرحله،در بررسی کردن، تز انتشار یافته در ۱۸۴۱ است که به «اختلاف فلسفه طبيعت» در نزد دموکريت و اپيکور اختصاص دارد. بنابر این دلمشغولي مارکس پيريزي فلسفه نقدي هگلی جوان بود. اين دلمشغولي بيانگر انتخاب درونمايه فلسفه اپيکوري است. درواقع، هگليهاي جوان با وجود يگانه انگاري تاريخي شان به انديشيدن درباره فلسفه به طوری که متأثر از تاريخ نباشد، رو آوردند و بدين ترتيب به نقد گرایی مشابه با نقد گرایی روشنگران کشانده شدند.
نصرت شاداقتصاد سیاسی چپ ؛- محتوا ، شعار و امید موضوع و روش اقتصاد سیاسی چپ ، آموزش آثار مارکس ، انگلس و لنین است . کتاب " سرمایه " مارکس ، نقد اقتصاد سیاسی نظام سرمایه داری در آن زمان بود . آن بعنوان علم تغییر دهنده جهان ، به آموزش و روشنگری میان طبقه کارگر می پردازد و جای تاریخی امپریالیسم را نشان میدهد . نقش اقتصاد سیاسی چپ مبارزه برای طبقه کارگر ، کنار زدن جامعه استثمار کننده کاپیتالیستی ، برقراری نظام کمونیستی است . مارکس و انگلس در آغاز با کمک وحدت ماتریالیسم تاریخی – دیالکتیکی و کمونیسم علمی ، خالق اقتصاد سیاسی شدند .
امانوئل رنو مارکس و اندیشه نقد برگردان : م . ت . برومند (ب . کیوان) انديشه مارکس، وارث فلسفه هگل جوان همواره با يک اعتقاد دوگانه نظم و ترتيب يافته بود. اعتقادي که بعد تاريخي تئوري از آن ميطلبد که آن را با کاربردش در هدفهاي سياسي و پراتيکاش سازگار سازد. ازينرو، اثر او شکلهاي متفاوت کاربرد انتقادي تئوري را بر حسب توضیح هاي گوناگون سیاسی که او طی ميکند، نمايش ميدهد. سپس اعتقادي که تاريخمندي تئوري، شکل ويژه را از آن کسب ميکند. مارکس هرگز به محدود کردن کاربرد مفهوم نقد در موضوعهاي سياسي و پراتيکهاي تئوري بسنده نکرد. او اصل هگل جوان را در زمينه رابطه ميان تاريخمندي گفتگو و شکل انتقادي آن حفظ کرد.
یونس پارسا بناب"اتحادیه اروپا" :
آیا استقرار یک اروپای متحد واقعی امکان دارد؟ ( بخش اول ) عروج اروپای آتلانتیک ( اتحادیه اروپا ) به عنوان یکی از اعضای امپریالیسم سه سره در دوره بعد ازپایان جنگ سرد از 1991 به این سو ، این امید واهی را بین خیلی از روشنفکران رفورمیست و فعالین سیاسی اروپائی منجمله بخشی از چپ های منتقد از نظام جهانی سرمایه بوجود آورده که ساختمان یک اروپای دیگر امکان دارد .
|