منوچهر صالحی رهایش یا حق تعیین سرنوشت -۱۲ لنین و حق تعیین سرنوشت سوسیالیستی لنین چون بر این باور بود که در دوران امپریالیسم به سرکوب ملی افزوده شده است، در نتیجه به این نتیجه رسید که «نباید از مبارزه برای آزادی جدائی ملی که بورژوازی آن را اتوپی مینامد، بلکه کاملأ به وارونه باید از تمامی بغرنجها ئی که در این سرزمینها بهوجود میآیند، بهمثابه انگیزهای برای بهراه انداختن تظاهرات تودهای و مبارزه انقلابی بهره گرفت.»از آنجا که بدون «تظاهرات تودهای و مبارزه انقلابی» سرنگونی رژیم تزاری ممکن نیست، بنابراین لنین برخلاف بورژوازی با ابزار ساختن «اتوپی مبارزه برای جدائی ملی» بر این گمان بود که میتواند تودهها را علیه سلطنت مطلقه بسیج کند.
اِلی زارتسکی روانکاوی و روح سرمایه داری برگردان: م. ت برومند (ب. کیوان) هر چند انتشار تفسیر رؤیا بیش از یک قرن سابقه دارد؛ روانکاوی، درست با قرار گرفتن در پهنه گسترده تاریخ اجتماعی وفرهنگیاش آغاز میگردد. فروید یک چنین نیروی جاذبه را طی زندگیاش که زمینه تاریخی در بر گیرنده آن در سایه مانده، آزموده است. میبایست دههها پس از مرگ او در انتظار بود که روشنتر دیدن آن آغاز گردد. تحسین کوشش جدی تاریخی سازی روانکاوی به ۱۹۸۰ باز میگردد. اثر مشهور کارل شورسک، وین، پایان قرن (۱) برای نخستین بار فروید را در بستر، افول لیبرالیسم کلاسیک و پیشرفت سیاست و فرهنگ توده قرار داد.
یونس پارسا بنابنقدی بر گذشته و موقعیت کنونی چالشگران ضد نظام جهانی سرمایه (بخش چهارم و پایانی) بررسی اوضاع سیاسی هم در کشورهای مرکز و هم در کشورهای پیرامونی نشان میدهد که جهانی بودن استراتژیهای نظام سرمایه از نیروهای چپ و قربانیان نظام طلب میکند که مصاف آنها نیز باید جهانی باشد. در این صورت چرا نباید به ساختمان یک انترناسیونال جهانی دست زد که در چارچوب مناسب و موثر آن بتوان به ایجاد وحدت (که برای پیروزی مبارزات مردم جهان علیه نظام سرمایه ضروری است) نایل آمد؟ در بخش آخر این نوشتار که شامل نتیجه گیری است، جنبههای مختلف این سئوال را مورد بررسی قرار میدهیم.
سعید رهنماسرمایه داری و مسئلهِ گذار از آن: و پاسخی به نقد ها همه از مواضع انقلابی مارکس و حمایت و هیجانش در انقلاب های ۱۸۴۸ و بعد از آن کمون پاریس با خبرند، و تردیدی نیست که بنیان نظریه مارکس بر تحول انقلابی استوار است. اما او و انگلس بویژه در سالهای پایانی عمرشان امکان گذار مسالمت آمیز را نیز مطرح کرده بودند، و حتی عناصری از دید اصلاحی را از همان آغاز فعالیت های سیاسی شان نیز می توان مشاهده نمود . در زبان فارسی تا آنجا که من اطلاع دارم نویسنده دیگری کوچکترین اشاره ای به نظرات متفاوت مارکس و انگلس در باب گذار مسالمت آمیز نکرده است من در اینجا به چند مورد اشاره می کنم2.
منوچهر صالحیرهایش یا حق تعیین سرنوشت-۱۱ لنین و برنامه ملی در دوران جنگ جهانی یکم با آغاز جنگ جهانی یکم در اروپا، رهبران احزاب سیاسی برای آن که بتوانند تودهها را به سود مقاصد سیاسی خود بسیج کنند، باید تنور ملیگرائی و میهنپرستی را داغ میکردند. به این ترتیب آغاز جنگ سبب شد تا رهبران سیاسی متعلق به احزاب سیاسی مختلف تقریبأ شبیه هم سخن بگویند، زیرا پیامدهای جنگ سبب کمرنگ شدن تضادهای طبقات اجتماعی شده بود و شکست و یا پیروزی در جنگ بر سرنوشت همهی طبقات اجتماعی تأثیری منفی و یا مثبت مینهاد.
علی رهادر جستجوی “فردیت” گمشده در فلسفه کارل مارکس ستیزه دو برابرنهاده آزادی فردی و تعاون اجتماعی، در منظری عام، همواره درکانون تخاصمات دوقرن اخیر بوده است. شاید بتوان در عرصه نظری، تجلی این دو را بنوعی در لیبرالیزم و “کمونیزم” شناسایی کرد. این دو گرایش که در بستر تاریخی پیدایش خود از اصالتی معین برخوردار بودند، در روال تکوین خود و درارتباط با زمینه عینی صورتبندیهای سیاسی متناسبشان، به ایدئولوژی استحاله یافتند؛ نه این “آزادی فردی” را به ارمغان آورد و نه آن دیگری به “عدالت اجتماعی” واقعیت بخشید.
ف. آگاه خاطرات و مخاطرات ("بر آب و آتش") اخیرا خاطرات آقای فریدون هجبری (هژبری)یکی از استادان سابق دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر سابق) تهران تحت عنوان "بر آب و آتش" بدستم رسید که در اینجا اشاره ای به آن می کنم. از آنجائیکه
برای راقم بخش محتوی تاریخچه کوتاهی از دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر) جالب بود به خواندنش علاقمند شدم. کمااینکه بنظر من چنین می رسد که برای روشن شدن سیستم دانشگاهی آن عصر ایران بهتر می بود حداقل به بعضی از مسائل مطرح شده در این بخش بیشتر پرداخته شود.
منوچهر صالحیرهایش یا حق تعیین سرنوشت- ۱۰ اندیشههای لنین درباره حق تعیین سرنوشت را باید به سه دوره تقسیم کرد که عبارتند از دوره پیش از جنگ جهانی یکم، دوران جنگ و دوره پس از جنگ و دستیابی بلشویکها به قدرت سیاسی. در بررسیهای خود خواهیم دید که برداشتهای لنین در این سه دوره درباره پدیده حق تعیین سرنوشت خلقها همیشه یکسان نبودند و بلکه بنا بر اوضاعی که او در آن بهسر میبرد، دائمأ دگرگون گشتند.
نصرت شادتئوری سازان بورژوایی در خدمت شغل دانشگاهی ما و جامعهشناسان لیبرال غرب بوردیو در سال ۱۹۳۰ در فرانسه بدنیا آمد. خلاف سارتر او خود را روشنفکری مسئول نمیدانست که باید در باره هر موضوعی اعلان نظر و موضع نماید. در کتاب «نظریه عمل»، او جامعهشناسی را یک حرفه و یک علم عملی منفرد تعریف کرده است. وی مینویسد که منطق عمل تا جایی است که منطقی بودن دیگر کاربرد عملی نداشته باشد. با این ادعای او جبهه ضد لوی اشتراوس هواداران او باز شد. وی به انتقاد از عینی گرایی اشتراوس نیز پرداخت. جانبداری او از سارتر غالبا بر ضد ذهنی گرایی ساختار گرایی بود.
|