logo





گروه‮ های هوادار سازمان چریک‮ های فدایی خلق

سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸ فوريه ۲۰۱۱

بهروز خلیق

behrouz-khaligh.jpg
درباره نویسنده
هروز خليق از نيمه دوم سال ۴۰ به فعاليت سياسی روی آورد، در اعتصاب بزرگ دانشگاه تبريز شرکت داشت و در گروه سياسی که در زمستان سال ۱۳۴۷به ابتکار بهروز ارمغانی تشکيل شد، جزو هسته اصلی آن بود. بهزاد کريمی، مجيد عبدالرحيم‏پور، محمدرضا حدادپور و ابراهيم خليق جزو اين گروه بودند.

او در سال ۱۳۵۰ به مدت شش ماه و در مردادماه سال ۱۳۵۳ برای چهار سال بازداشت شد. سومين بازداشت او در سی فروردين سال ۱۳۵۸ در ستاد سازمان در آبادان بود که بعد از چهل روز آزاد گرديد. او در سال ۱۳۵۹ به عضويت کميته مرکزی و سپس در سال ۱۳۶۱ به عضويت هيئت سياسی درآمد. از انقلاب بدين سو او مسئوليت‏های متعددی در سازمان در حوزه سياسی، سازماندهی و نظری داشت. دو دوره است که بهروز خليق مسئول هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدایيان خلق ايران (اکثريت) است
‍بی بی سی:"هوادار" با کمک‏ مالی و امکان‏سازی، تبلیغ برنامه و سیاست‮های حزب و مشارکت در تبلیغات انتخاباتی به نفع کاندیداهای حزب، از حزب پشتیبانی می‏کند.
مقوله گروه‏ هوادار، کارکردی فراتر از هوادار احزاب و سازمان‏های‮ سیاسی دارد. گروه هوادار، گروه سازمان یافته‏ای است که فعالانه و با برنامه به نفع یک حزب و یا سازمان سیاسی وارد عمل می‏شود، به جذب و پرورش نیرو می‏پردازد و حزب و سازمان را از جهات مختلف تغذیه می‏کند.

گروه‏های هوادار عمدتا زمانی شکل می‏گیرند که احزاب و سازمان‏های سیاسی از امکان فعالیت قانونی و علنی برخوردار نیستند. در حکومت‏های دمکراتیک به خاطر فعالیت علنی و قانونی احزاب، هواداران یا به حزب می‏پیوندند و یا در جریان انتخابات به نفع حزب به فعالیت می‏پردازند. در این کشورها، ضرورتی برای شکل‏گیری گروه‏های هوادار وجود ندارد.

اما در حکومت‏های استبدادی، احزاب و سازمان‏های سیاسی اجبارا به فعالیت مخفی روی می‏آورند و برای آنها امکان سازماندهی نیروی وسیع هوادار در تشکیلات مخفی وجود ندارد، لذا زمینه برای شکل‏گیری گروه‏های هوادار فراهم می‏شود.

ما در دهه‏های قبل از انقلاب بهمن شاهد شکل‏گیری گروه‏های هوادار بودیم. اما شکل‏گیری گروه‏های هوادار در رابطه با جریان فدایی به ویژه در سال‏های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بارز و برجسته بود.
گروه‏های هوادار

رویداد سیاهکل و شکل‏گیری سازمان چریک‏های فدایی خلق، نیروی وسیعی را در مبارزه علیه رژیم شاه به میدان آورد. بعد از سیاهکل ما شاهد پدید آمدن گروه‏های متعددی بودیم که به مبارزه مسلحانه روی آورده، یا به پخش وسیع اعلامیه‏های سازمان چریک‏های فدایی مبادرت می‮ کردند.

دستگیری‏های آن زمان، این موضوع را به وضوح نشان می‏داد. در زندان‏ها تعداد اندکی بودند که به عضویت سازمان در آمده و در تیم‏ها سازماندهی شده بودند. اعضای سازمان یا در درگیری‏ها کشته شده و یا بعد از دستگیری اعدام می‏شدند. اکثر نیرویی که در زندان به عنوان مدافع جنبش فدایی به حساب می‏آمدند، از هواداران جنبش فدایی بودند.

در سال ۱۳۵۰ اکثر کادرهای سازمان در درگیری‏ها با پلیس و ساواک کشته و یا دستگیر شدند. تعداد انگشت شماری از اعضای سازمان باقی مانده بودند. همین وضعیت به درجاتی بعد از ضربات سال ۱۳۵۵ وجود داشت.



در حوزه احزاب، "هوادار" به نیروهایی گفته می‏شود که پشتیبان حزب بوده، ولی عضو آن‮ به حساب نمی‮آید.

سازمان از یک سو در مبارزه با رژیم شاه مرتبا نیرو از دست می‏داد و از سوی دیگر به جهت ساختار و کارکردش قادر نبود که همانند سازمان‏های سیاسی، راسا به پرورش کادر بپردازد. گروه‏های هوادار تغدیه کننده سازمان به جهات مختلف و به ویژه کادر بودند.

سازمان مرتبا از بین گروه‏های هوادار نیرو می‏گرفت و صفوف خود را ترمیم می‏کرد. بدون وجود گروه های هوادار، سازمان قادر به ادامه حیات خود نبود.

در سال ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ سازمان در شرایط نامساعدی قرار داشت. کمیته مشترک ساواک و شهربانی تشکیل شده بود، گشت‏های خیابانی راه افتاده بود و تعقیب و مراقبت‏ها افزایش پیدا کرده بود. کمیته مشترک با کشف کوچک ترین "رد" تا انتها آن را دنبال می‏کرد. گروه‏های مسلح از جمله سازمان، سخت در تنگنا قرار گرفته بودند. در این سال‏ها مستمرا اخبار دستگیری، درگیری و کشف خانه‏های تیمی در رسانه‏ها منتشر می‏شد.

اما مبارزه مسلحانه هم در این سال‏ها از جاذبه بسیاری برخوردار شده و جوانان زیادی به این مبارزه روی آورده بودند. در دانشگا‏ه‏های کشور و در شهرهای مختلف گروه‏های متعدد هوادار شکل گرفته و یا گروه‏های موجود به مبارزه مسلحانه پیوسته بودند. از جمله:

۱. گروه دانشگاه صنعتی: یک گروه هوادار از دانشگاه صنعتی در بهار سال ۱۳۵۱ به سازمان پیوست. بهروز عبدی، ابراهیم خلیق و اسماعیل خاکپور جزو این گروه بودند.

۲. گروه بابل: در شهر بابل هم یک گروه هوادار تشکیل شده بود که در اوائل سال ۱۳۵۲به سازمان پیوست. محمد حرمتی‏پور، محسن نوربخش، محمد علی خسروی اردبیلی، حسن جان لنگوری، عباس کابلی، غلامعلی خراط پور و علی اکبر هدایتی جزو این گروه هوادار بودند.

۳. گروه تبریز: در نیمه دوم سال ۱۳۵۲ یک گروه هوادار از تبریز به سازمان پیوست. اعضای این گروه عبارت بودند از ابراهیم محجوبی، بهجت محجوبی، یوسف کیشی‏زاده و فرزاد کریمی.

۴.گروه بهروز ارمغانی: در سال ۱۳۵۳ گروه بهروز ارمغانی با سازمان ارتباط پیدا کرد و در این ارتباط، تعداد زیادی به سازمان پیوستند.

پیوستن گروه‏های متعدد هوادار و زندانیان آزاد شده در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ به سازمان، به گسترش آن منجر شد. سازمان در طی این دو سال به یک سازمان چریکی نیرومند تبدیل گردید.

بعد از وقفه‏ای که در سال ۱۳۵۵ به جهت ضربات به وجود می‏آید، باز در سال‏های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ گروه‏های هوادار در شکلی گسترده در سراسر کشور از جمله در دانشگاه‏ها پا به حیات گذاشتند.

تعداد و کمیت آنها در این دو سال بی‏سابقه بود. در این سال‏ها سیل گروه‏های هوادار به سوی سازمان در جریان بود. در مواردی تعداد اعضای یک گروه هوادار بیشتر از اعضای سازمان بود.

از جمله این گروه‏های هوادار، گروه سرخه رجا بود که در مازندران به فعالیت می‏پرداخت. در کرمانشاه یک گروه بزرگ وجود داشت که بعد از انقلاب به سازمان پیوست. در تبریز گروه های متعدد هوادار فعالیت داشتند. در دانشگاه تبریز چند گروه هوادار بود که در رهبری اعتصابات دانشجویان نقش بالایی داشت.

از اواخر سال ۱۳۵۶ به بعد هدایت اعتراضات دانشجویی، دست گروه‏های هوادار سازمان بود. در تراکتورسازی تبریز و در پالایشگاه نفت هم گروه‏های هوادار فعالیت داشتند. در سنندج یک گروه هوادار فعالیت می‏کرد که در برخی شهرهای دیگری کردستان هم نیرو داشت. در سایر استان‏ها و شهرهای کشور از جمله در گیلان، ترکمن‏صحرا، اهواز، اصفهان، آبادان، بندر‏عباس، خرم‏آباد و بروجرد گروه‏های هوادار فعالیت داشتند.
مراکز تشکیل گروه‏های هوادار

گروه های هوادار در مراکز زیر تشکیل می‏شدند:
ـ دانشگا‏های کشور (دانشگاه تهران، صنعتی، پلی‏تکنیک، علم و صنعت، دانشگاه تبریز، دانشکده نفت........)
ـ واحدهای تولیدی ( ذوب‏آهن اصفهان، تراکتورسازی تبریز......)
ـ در سطح شهرها
ـ ارتش و شهربانی
در ارتش و شهربانی هم گروه‏های هوادار تشکیل شده بودند که فعالیت شدیدا مخفی داشتند. بعد از انقلاب وجود چنین گروه‏هایی آشکار شد.
پیشینه اجتماعی گروه‏های هوادار


ترکیب اجتماعی گروه های هوادار همان ترکیب اجتماعی اعضای سازمان بود. تقریبا از نظر پیشینه اجتماعی، گروه‏های هوادار به طبقات مدرن جامعه و گروه‏های مختلف روشنفکری تعلق داشتند.

گروه‏های هوادار عمدتا از دانشجویان، معلمان، کارگران، کارمندان، مهندسین و پزشکان تشکیل می‏شدند.
حوزه فعالیت گروه‏های هوادار

گروه‏های هوادار دو دسته بودند:

۱. گروه‏های سیاسی: اکثر گروه‏های هوادار به فعالیت سیاسی می‏پرداختند. به ویژه در سال‏های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷. کار آنها جذب و پرورش نیرو، تهیه دستگاه‏های تکثیر، پخش اعلامیه‏های سازمان، تکثیر جزوات سازمان، موضع‏گیری پیرامون مسائل محلی و فعالیت های فرهنگی و توده ای بود. پخش وسیع اعلامیه‏های سازمان در ماه‏های قبل از انقلاب، توسط گروه‏های هوادار صورت می‏گرفت. این گروه‏ها در شناساندن سازمان و در بردن مواضع آن بین گروه‏های مختلف اجتماعی نقش بالایی داشتند.

۲. گروه‏های مسلح: برخی از گروه‏های هوادار سلاح تهیه کرده و یا به عملیات نظامی در منطقه خود دست می‏یازیدند. از جمله آنها یک گروه هوادار در سنندج بود که قبلا به آن اشاره شد.
ارتباط گروه های هوادار با سازمان

ارتباط گروه‏های هوادار با سازمان به وضعیت سازمان بر می‏گشت. در مواقعی که وضعیت سازمان مساعد بود، ارتباطات به درجات مختلف تامین می‏شد، اما در مواقعی که سازمان ضربه خورده بود و در وضعیت نامساعدی بود، گروه‏های هوادار بدون ارتباط با سازمان کارهای خود را پیش می‏بردند.

برخی از گروه های هوادار در ارتباط با سازمان تشکیل می‏شدند، ولی اکثریت آنها بدون ارتباط با سازمان به وجود می‏آمدند و به فعالیت خود ادامه می‏دادند.

برخی از اعضای سازمان که ارتباطشان با سازمان در جریان ضربات قطع شده شده بود، به فعالیت خود در شکل گروه هوادار ادامه می‏داند. ارتباط چند تن از رفقایی که در سال‏های ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ با سازمان در ارتباط بودند، در جریان ضربات آن سال قطع شد. آنها جدا از سازمان به فعالیت خود ادامه دادند و نیروی زیادی را جذب کردند.

ارتباط این گروه دوباره در سال ۱۳۵۶ برقرار شد و آنها دوباره به سازمان پیوستند و در تداوم حیات سازمان در آن سال‏ها نقش بازی کردند.
اشکال ارتباط گروه‏های هوادار با سازمان

ارتباط گروه‏های هوادار با سازمان عمدتا برای اینکه ضربه از جانب آنها به سازمان منتقل نشود، یکطرفه بود.

یکی از اشکال ارتباط یکطرفه، ارتباط "دبه‏ای" بود. اعضای سازمان مکان‏هایی را در نظر می‏گرفتند و اعلامیه‏ها را در آن محل قرار می‏دادند و گروه هوادار اعلامیه‏ها را از "دبه‏ها" در می‏آوردند و پخش می‏کردند.

در مواردی هم یک شماره تلفن واسط تعیین می‏شد و از این طریق ارتباط برقرار می‏گردید و یا قرار‏های معینی گذاشته می‏شد.
گروه های هوادار در خارج از کشورها

در خارج از کشور هم گروه‏های متعدد هوادار سازمان فعالیت داشتند که مشهورترین آنها ۱۹ بهمن بود. گروه ۱۹ بهمن نشریه‏ای را به نام "۱۹ بهمن" منتشر می‏کرد. در این نشریه آثار بیزن جزنی درج می‏شد.
گروه هوادار در فلسطین

عده‏ای از هواداران سازمان که نتوانستند با سازمان ارتباط برقرار کنند، به فلسطین رفته و با سازمان‏های فلسطینی تماس برقرار کرده و دوره آموزش نظامی را گذراندند. آنها، گروه هوادار سازمان را در فلسطین تشکیل دادند.
آزاد کردن نیرو و عدم توانایی جذب آنها

تئوری‏های ناظر بر مبارزه چریکی در این موضوع مشترک بودند که انقلاب کار توده‏ها است و پیشرو نمی‏تواند دست به انقلاب بزند. وظیفه پیشرو آزاد کردن نیرو و بسیج توده ها است. امیر پرویز پویان در جزوه رد تئوری بقا، دو مطلق را تئوریزه کرده بود که می‏بایست پیشرو به این دو مطلق ضربه می‏زد تا سد استبداد و اختناق شکسته شود و سیل نیرو به سوی مبارزه علیه رژیم شاه جریان یابد.

مسعود احمدزاده موتور کوچک و موتور بزرگ را از رژی دبره اخذ کرده و بر این باور بود که موتور کوچک که همان پیشرو باشد با فداکاری قادر خواهد شد موتور بزرگ را که توده مردم باشد، راه بیندازد. بیژن جزنی هم تبلیغ مسلحانه و کار سیاسی پیشرو را در خدمت بسیج توده‏ها می‏دانست.

جنبش فدایی قادر نشد طبقه کارگر و زحمتکشان را به سوی خود جلب کند. گرچه عناصر پیشرو کارگری در صفوف سازمان کم نبودند، اما این جنبش توانست بیشترین تاثیر را در طبقه متوسط جدید و به ویژه گروه‏های مختلف روشنفکر بگذارد و از بین آنها نیروی وسیعی را آزاد سازد. اما تنها گروه نسبتا اندکی از آنها را توانست عضو‏گیری و در تیم‏ها سازماندهی کند.

فعالیت مخفی و الزامات آن و به ویژه ساختار تشکیلاتی سازمان چریکی اجازه نمی‏داد که نیروی وسیعی را که سازمان آزاد کرده بود، سازماندهی کند. از یک سو اکثر نیروهای آزاد شده نمی‏توانستند از محیط کار و زندگی و خانواده کنده شوند و در تیم‏ها زندگی کنند و از سوی دیگر سازمان هم فاقد امکانات برای سازماندهی نیروی وسیع بود و گسترش کمی هم آسیب‏پذیری سازمان را بالا می‏برد.

این تناقض زمینه‏ساز شکل‏گیری گسترده گروه‏های هوادار گردید که نقش قابل ملاحظه‮ای در حیات سازمان چریک‮های فدایی خلق داشتند.
گروه‏های هوادار و سازمان سیاسی سراسری

بعد از انقلاب سازمان از یک گروه چریکی به یک سازمان سیاسی گذر کرد و طی چند ماه به یک سازمان سیاسی سراسری فرارویید. عده اعضای مخفی سازمان در سال ۱۳۵۷ چند ده نفر بود؛ در حالی که با پیوستن گروه‏های هوادار، هواداران و زندانیان آزاد شده، هزاران نفر در تشکیلات در سال ۱۳۵۸ سازماندهی شدند.

بررسی تاریخ سازمان چریک‮های فدایی، بدون بررسی جایگاه و نقش گروه های هوادار در تداوم حیات و در فراروییدن آن به یک سازمان سراسری، ناقص خواهد بود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد