logo





به یاد و گرامی داشت حمید اشرف

مصاحبه با فرخ نگهدار یار نزدیک حمید اشرف

شنبه ۲۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۱ دسامبر ۲۰۱۰

شهلا بهاردوست

Hamid-Ashraf1.jpg
نام حمید اشرف با نام و تاریخ «سازمان چریک های فدائی خلق ایران» گره خورده است. سازمانی که ۸ سال بعد از بنیانگذاری اش در آستانه انقلاب بهمن ماه ۵۷ و بعد از آن به مهم ترین سازمان چپ ایران تبدیل شد.
حمید اشرف بعد از بازداشت بیژن جزنی و گروهی از یارانش، جزو آن دسته از اعضای گروه جزنی (یکی از گروه های تشکیل دهنده سازمان چریک های فدائی خلق ایران در سال ۴۹) بود که از این گروه بازماندند. حمید اشرف در جریان شکل گیری سازمان چریک های فدائی خلق ایران جزو کادرهای برجسته و عضو کادر رهبری آن بود. بعد از ضربات اوائل سال ۱۳۵۰ تا ۸ تیر ماه ۱۳۵۵ که در حمله ساواک به خانه تیمی در مهرآباد تهران جان باخت، رهبر بلامنازع سازمان چریک های فدائی خلق ایران بود و در ادامه حیات آن نقش تعیین کننده داشت.
انتشار نوارهای صوتی مذاکرات بین سازمان چریک های فدائی خلق ایران با سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۵۴، چهره حمید اشرف را شفاف تر ساخت. برای شناخت جنبه های مختلف شخصیت حمید اشرف که در برهه ای از تاریخ جنبش فدائی و چپ ایران نقش بی بدیلی را ایفا نموده است، بر آن شدیم که یادی از حمید اشرف بکنیم و گفت گوئی را با فرخ نگهدار یار دیرین حمید اشرف داشته باشیم. ما نخست سوالاتی را در اختیار فرخ قرار دادیم و پاسخ های او به سوالات ما و نیز برخی از سوالات دیگر را طی یک گفت و گو ضبط کردیم.
برخی از سوالات ما به شرح زیر هستند:

۱. شروع آشنایی شما و حمید اشرف از کجا بود؟ سابقه ی فعالیتهای سیاسی حمید قبل از ورود به سازمان چگونه بود و در صورت امکان کمی از خصوصیات او و نگرش او بگویید؟
۲. از گروه کوه کاوه (حمید اشرف – مشعوف یا سعید کلانتری) چه خاطراتی به یاد دارید؟
۳. از گروه جزنی - ضیاظریفی و گروه احمدزاده– پویان چه کسانی را از نزدیک می شناختید و چه خاطراتی از آنها دارید؟
۴. چگونه حمید اشرف و بیژن جزنی با هم آشنا شدند؟
۵. عضویت حمید اشرف در سازمان و روند فعالیت هایش به چه شکل بود؟
۶. از خانواده اش چه می دانید؟
۷. سابقه ی فعالیت های دانشجویی او چه بود؟
۸. رابطه ی حمید اشرف و بیژن جزنی چگونه بود؟
۹. فرخ نگهدار که خودش از پیشگامان مبارزات مسلحانه درایران بوده است، چگونه به نظرگاه امروزین اش رسیده است ؟
و...

مصاحبه باآقای فرخ نگهدار را بشنوید(فابل کامل)

در زیر این مصاحبه در چهار بخش جهت سهولت در دریافت آن ارایه می شود
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم


*تیم شنای دانشگاه فنی است که حمید در وسط ایستاده و در مقابلش نشسته پرتوی است


*این برنامه شیر کوه در یزد است که سال ۴۶ اجرا شد. حمید با پلیور گل دار پشت به دوربین است


*این برنامه توچال ۴۵ است مربی برنامه ابراهیم تیبا با عینک و کابشن سفیر نشسته سمت چپ. من با کلاه سیاه و کاپشن سفید سمت راست نشسته. حمید اشرف ایستاده نفر پنجم از سمت چپ (دندان هایش پیداست). نفر چهارم ایستاده علی پاینده است


*حمید اشرف کسی است که چراغ قوه در دست دارد. پشت سر او کسی که کلاه و عینک دارد محمد علی پرتوی است. تقی اغنیا با بلوز سفید کنار حمید نشسته. فرخ نگهدار ردیف پايین نفر دوم از راست. برنامه غار رودافشان سال ۴۶.


*برنامه غار رودافشان سال ۴۶. حمید نفر جلو که یک پای خود را در دست دارد. فرخ نکهدار نفر ایستاده منتهی الیه چپ. محمدعلی پرتوی با کلاه لبه دار وعینک.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

حمله‌ی ساواک به خانه‌ی تیمی "حمید اشرف"
حمید داودآبادی
2012-05-12 02:46:26
صبح یک‌شنبه 26 اردیبهشت 1355 که همراه بقیه‌ی بچه‌ها در مدرسه نخست در منطقه‌ی "فرح آباد" تهران نو سرگرم درس بودیم، ناگهان صداهای عجیب و غریبی به گوش‌مان خورد. تا آن زمان چنین صداهایی را فقط در فیلم‌های سینمایی شنیده بودم. خوب که توجه کردیم، فهمیدیم صدای شلیک گلوله و انفجار است. ظاهراً فاصله‌ی چندانی با ما نداشت.
زنگ مدرسه که خورد، به خیابان فرح رفتم. با دیدن چهره‌ی مبهوت مردم، متوجه شدم هراسان و وحشت‌زده از یکدیگر می‌پرسند که این صداها از کجاست؟ همان ساعت در محل پیچید که:
«خرابکارها توی خیابون فرح‌آباد با پلیس درگیر شده‌اند.»
بقیه در:
www.davodabadi.persianblog.ir


matn
hamid
2010-12-24 12:06:58
lotfan file mp3 ra be soorat file neveshtari tarjihan pdf tabdil farmaeed.
daryafte an basorate kame internet momken shavad.dorood.

یک نکته
انور
2010-12-12 22:15:23
آقای نگهدار در مصاحبه خود با خانم بهاردوست اشاره می کند که بیژن جزنی در مورد احتمال به قدرت دست یافتن خمینی هشدار داده است اما رژیم شاه خطر را از سمت چپ می دیده است و این یک اشتباه بزرگ در شناخت نیروهای سیاسی از جانب رژیم بوده است. ممکن است بیژن جزنی از امکان نیرو گرفتن بخشی از مرتجعین مذهبی حساسیت نشان داده باشد اما اینکه او این موضوع را عمده دانسته باشد محال است. در آن زمان سازمان جاسوسی آمریکا نیز خطر را از جانب نیروهای انقلابی چپ می دید و در عین حال مراقب ارتباط حزب توده با این نیروها نیز بودند. خمینی حتی تا یکسال قبل از سرنگونی رژیم شاه چندان در میان مردم شناخته شده نبود و حتی تا روزهای آخر حکومت شاه تحلیل ساواک و سیا این بود که خطر از نیروهای چپ بوده و خواهد بود و به قدرت رسیدن خمینی نیز بدون کمک های بی دریغ کشورهای غربی (امدادهای غیبی) بخصوص فرانسه امکان ناپذیر بود و این نیز در دنبال همان سیاست بوجود آوردن یک "کمربند سبز اسلامی" برای جلوگیری کردن از قدرت گرفتن نیروهای انقلابی چپ در ایران و دیگر کشورهای اطراف شوروی سابق بود. حتی سالها بعد نیز مامورین اطلاعاتی آمریکا در کتابهای خاطرات خود خطر را نه در قدرت گرفتن خمینی بلکه در رادیکالیزه شدن جنبش انقلابی ایران می دانستند که به همین دلیل سرکوب های گسترده رژیم را نیز با سکوت رضایت بخش خود تائید کردند. رژیم خمینی نیز شریک سازمان جاسوسی سیا و ام- آی-6 و حکومت نظامی پاکستان در کمک رسانی به نیروهای مذهبی مخالف رژیم دست نشانده شوروی در افغانستان بود و هم در کمک رسانی به ضد انقلابیون کشور نیکاراگوئه با آمریکا در خرید اسلحه و فرستادن پول آن به آنها همکاری وسیعی کرد. آقای نگهدار و سازمان سیاسی وی و همچنین حزب توده گول تبلیغات و سیاست ورشکسته روسیه شوروی را خوردند و عملا خود به نابودی سیاسی خود کمک کردند. از قرار حتی خود مامورین حزبی شوروی به این دو سازمان و حزب حامی شوروی هشدار داده بودند که رژیم خمینی در پی ضربه زدن به آنها می باشد اما آنها این موضوع را خیلی جدی ارزیابی نکردند. سازمان چریک های فدایی خلق تنها با حفظ استقلال خود و همکاری با دیگر نیروهای انقلابی می توانست از زیر ضربه رفتن خود توسط نیروهای مرتجع مذهبی جلوگیری کند. البته این اشتباه را نیز سازمان مجاهدین در ارزیابی خود چندین بار تکرار کرد و در ابتدایی به قدرت رسیدن خمینی تلاش زیادی کرد که با خمینی و رژیم او به تفاهم برسد و بعدتر نیز با بنی صدر همان سیاست را دنبال کرد ولی اشتباه بزرگتر را حزب توده و سازمان اکثریت مرتکب شدند و متوجه نشدند که حتی خود خمینی نیز خطر را سازمان های انقلابی چپ می دید و با تفرقه در صفوف آنها توانست تمام را سرکوب و نابود کند. حتی امروز نیز رژیم ولایت فقیه خطر را در شکل گیری دوباره "چپ" می بیند و دقیقا به همین دلیل کارمندان گمراه وزارت آدمکشی را به کاغذ سیاه کردن در باره تاریخ "چریک فدایی خلق" و "مجاهدین خلق" و "
پیکار" و غیره به دوروغ پراکنی واداشته است. واقعیت این است که اگر رژیم به گذشته شان نرسند بلاخره گذشته به آنها خواهد رسید و ما هم اکنون شاهد این پروسه هستیم. آقای نگهدار متاسفانه هنوز از توهماتی که خود رژیم در پخش آنها نقش کلیدی داشته و دارد خلاص نشده. آینده مطمنا به آقای نگهدار نشان خواهد داد که ذهنیت او عینیت سیاسی نبوده است و برخلاف پیشگویی های مضحک تئوری پردازان بورژوا ما هنوز به پایان تاریخ نرسیده ایم و زمان انقلابات بزرگ در این قرن خواهد بود و انقلابات قرن پیشین پیش پرده ای از نمایش های جهانی به زیر کشیدن نظامهای سرمایه داری در اقصا نقاط جهان بوده اند.

دوستان مساله را پیچیده نکنیم
kamal
2010-12-12 17:53:58
دوستان مساله را زیاد پیچیده نکنیم ، افرادی تصمیم به بزرگداشت یاد بود حمید اشرف گرفته اند و از آنجا که فرخ از قرار معلوم نزدیکترین فرد زنده ایست که از او خاطراتی به یاد دارد تصمیم به مصاحبه با او گرفته اند .تا آنجا که به محتوای مصاحبه های این چنینی بر می گردد ، من می خوا هم از زاویه دیگری به قضیه نگاه کنم :در جریان یاد بود جزنی من از گفته های فرخ فهمیدم که تا سال ۵۴ او در اساس در رهبری فدائیان نبوده وروند نابودی بخش بزرگی از رهبران فدایی او را به جایگاه رهبری فدائیان پرتاب کرده است ، تا پیش از آن جریان ، فرخ برای بسیاری یک قهرمان اسطوره ای بود که می شد او را با چه گوارا مقایسه کرد ، در مورد حمید اشرف هم فرخ آرزو میکرد که می توانست همچون حمید انسانی استوار باشد و همین طور که دوستان متوجه شدند فرخ در بخش سیاسی نظامی نبوده و شاید هم در هیچ عملیات چریکی شرکت نداشته است ، دوباره در اینجا ایشان خودش را کوچک تر از حمید به حساب می آورد و به همگان می گوید که قهرمان هیچ داستانی نیست و در اساس من نمیدانم چطور فرخ نگهدارکه خود را سو سیال دموکرات و مخالف مشی چریکی میداند می تواند از فرد یا افرادی که در مبارزات چریکی و مسلحانه شهید شده اند به سود خود استفاده کند .و در پایان به فرخ نگهدار تبریک می گویم که با شجاعت قهرمان زدایی را حد اقل در بخشی از روشنفکران آغاز کرده است ، باشد که روند دور شدن ازفرهنگ قهرمان پروری آغازی باشد بر باور به خود که تنها در این صورت است که می توان به آینده امیدوار بود .


babak
2010-12-12 14:39:27
با بهترين و گرمترين دوردها به حميد اشرف و همه مبارزان راه سوسياليسم. رفقا همين نبود
حميدها باعث بمرکزيت رسيدن فرخ نگهدارها شد.
زنده جاويد باد ياد حميد و همه جانباخته گان
اقليت . بابک


نبی
2010-12-12 11:33:02
با تشکر از این عکسهای بیاد ماندنی.آقای نگهدار شما می گوئید الان بخشی از نیروهای رهیری اقلیت مانند شما فکر میکنند لطفا اسامی آنها را بگوئید تا شک و شبهه ایجاد نکنید .مواضع باقی مانده ی نیروی رهبری اقلیت اولیه(حیدر تبریزی و هاشم و مهدی سامع و توکل )برای تمامی آدمهائی که به این جریانات علاقه دارند مشخص است.تا کنون این افراد خود را به مشی اکثریت نزدیک نمی بینند.
یک خاطره از خودم تعریف می کنم
یک روز با رفیق محمودی اوائل انقلاب بود در خیابان قدم می زدیم که با پرتوی برخورد کردیم.طبق معمول بعد از احوال پرسیها بین این دو رفیق در جواب یکی از سوالات محمود ی کلی پرتوی از شما گلایه شدید داشت .

به چه دلیل
نظری
2010-12-12 04:48:45
در سالهای اخیر شاهد ذکر خاطرات عده ای از فعالین سازمان اکثریت از دوران گذشته می باشیم که سازمان چریک های فدایی خلق مبارزه مسلحانه را مشی سیاسی و نظامی خود انتخاب کرده بود. بطور مثال آقای مهدی فتاپور و همسرشان خانم مریم سطوت از دوران وابستگی خود به این فعالیت ها خاطراتی را نوشته اند و لحن نوشته هایش بیشتر دلجویانه می باشد تا انتقادی. مشخص نیست که این شیوه برای مطرح کردن خودشان و کسب اعتبار از مبارزات جان باختگان چریک فدایی می باشد و یا ناشی از پشیمانی آنها از طرد مشی چریکی می باشد که مطمنا نمی تواند جدی گرفته شود. فعالین سازمان اکثریت سالها پیش مشی چریکی را کنار گذاشتند و حتی زمانی که هنوز نام سازمان خود را "سازمان چریک های فدایی خلق" معرفی می کردند عملا اعتقادی به مشی چریکی و مبارزه مسلحانه برای کسب قدرت سیاسی نبودند. این مورد البته بعد از انشعاب که منجر به دو جناح اکثریت و اقلیت شد دیگر معلوم و علنی شد. این دو گانگی شباهت زیادی به دورانی از فعالیت سازمان مجاهدین خلق داشت که در تئوری مارکسیست شده بودند اما مدت دو سالی آن را علنا اعلام نکردند.
آقای نگهدار اکنون بعد از پخش مذاکرات رهبر سازمان چریک های فدایی خلق حمید اشرف با رهبر سازمان مجاهدین خلق مارکسیست شده تقی شهرام در این مصاحبه خاطرات خود را از حمید اشرف نقل کرده است که در جای خود جالب می باشد اما او تلاش بسیاری کرده است که خود را همردیف و چه بسا از رهبران سازمان چریک های فدایی خلق در آن دوره نشان دهد که حتی با گوش کردن به سخنان خود او این مورد منتفی می شود. او بارها به بیژن جزنی یاد می کند و به شکلی می خواهد القا کند که او از افراد مطرح سازمان بوده است که باز طبق صحبت های خود او می شود دید که اینگونه نبوده است. بطور مشخص معلوم است که او در هیجگونه عملیات چریکی شرکت نداشته است و سابقه زندگی چریکی نداشته است. او مانند جزنی نیز تئوری دهنده سازمان و یا متشکل کننده سازمان چریک ها نبوده است ولی او با رجوع به روابط دوستانه تحصیلی خود با حمید اشرف تلاش می کند که القا کند که او فردی با نفوذ در سازمان چریک ها بوده است. البته بعد از سرنگون شدن رژیم پهلوی همین روابط دوستانه او و دوستانشان مانند مهدی فتاپور به او اجازه داد که در خلا رهبری انقلابی حمید اشرف او و دیگر سیاستمداران زندانی به مقامات رهبری سازمان چریک ها برسند. سالها آقای نگهدار و دوستانشان علاقه ای به یاد خاطرات خود از چریک ها نداشتند اما اکنون باز با نیکی از آن جان باختگان یاد می کنند. این رفتار را نمی توان جدا از کسب اعتبار از آشنایی با آن جان باختگان دانست اما به جرات می توان گفت که اکثریت سازمان اکثریت را افرادی که مشغول فعالیت چریکی بودند را شامل نمی شد و این رجوع به گذشته بی دلیل نیست. ما اکنون شاهد ریاست جمهوری یک زن چریک سابق در برزیل هستیم و یا در دیگر کشورهای آمریکایی جنوبی شاهد به قدرت گرفتن افرادی هستیم که در گذشته فعالیت چریکی داشتند و در این رابطه در زندان بودند و شکنجه نیز شدند. شاید اغراق نباشد که اکنون که باز نسل جوان ایران شروع کرده است به گذشته انقلابی نگاه کند این فعالین امیدوارند که از گذشته و آشنایی با چریک های که سالها است که با آنها مورد مشترکی ندارند بهره ای سیاسی بدست آورند. آقای نگهدار در صحبت های خود ادعا می کند که آینده اکثریت را در مباحث حمید اشرف و تقی شهرام می توان دید! این باعث تعجب است زیرا این مباحث نشان می دهد که هر دو آنها هیچ موردی را نشان نمی دهند که کمترین تردید را در علاقه مندی آنها به نفی مشی مبارزه مسلحانه داشته باشند و قاطعانه با حزب توده که آنها از او با عنوان "گربه مرده " یاد می کنند و مواضع "اپورتونیستی" اعلام دوری می کنند. آقای نگهدار تاریخ را به شکلی باز یاد می کند که توجیح تاریخ فعالیت سیاسی خود او و دوستانش باشد. به جرات می توان گفت که بعد از شنیدن این مباحت تردیدی نمی توان داشت که حمید اشرف هرگز اگر زنده می ماند موقعیت را به نگهدار عرضه نمی کرد که سازمان او و شیرین معاضدها را به دنباله روی از حزب "گربه مرده" بکند و یا در مقام رهبری سازمان به حمایت از آیت الله خمینی یا شریعتمدار کند!

روحیه اکثریتی در حمید اشرف و بهروز ارمغانی؟
همنشین بهار
2010-12-12 01:52:26
سلام آقای نگهدار
شما در پایان گفتگوی خودتان با خانم شهلا بهاردوست فرموده اید:
«اگر خواسته باشید ... مدارک عینی تر بدست بیاورید به نوارها (گفتگوی حمید اشرف و بهروز، با تقی شهرام و جواد قائدی) تامل کنید و خواهید دید چگونه همان روحیه ای که بعدها به عنوان روحیه اکثریتی شناخته میشود در سخن کلام و روان این عزیزیان (حمید اشرف و بهروز ارمغانی) نهفته است.»
...................
آقای نگهدار
لطف کنید این مسئله را شفاف توضیح بفرمائید که از کجای صحبت آنان و در چه قسمتی، شما این نتیجه را گرفته اید که در سخن، کلام و روان حمید اشرف و بهروز ارمغانی، همان روحیه ای که بعدها به عنوان روحیه اکثریتی شناخته میشود نهفته است.
با احترام
همنشین بهار

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد