maije-bijan1.jpg
بیژن هیرمن‌پور

یادِ منیژه را هم گرامی بداریم

در اولیّن ملاقات، خودش گفت که همۀ روزهایِ ملاقات می‌آمده است با غذا و وسایل و وقتی ملاقات نمی‌داده‌اند، پول را برایِ من به دفترِ زندان می‌داده و غذا و وسایل را هم از طریقِ خانواده‌هایِ دیگر، برایِ زندانیانی که ملاقات نداشته‌اند، می‌فرستاده است داحلِ زندان.
حالا دیگر ـ با استفاده از استعارۀ لنین ـ می‌شد گفت که او به یک «ملاقاتیِ حرفه‌ای» تبدیل شده بود و کافی بود تا من با استفاده از یک فرصتِ کوتاه، به او بگویم: «مصطفا این‌جاست و سالم است.» تا بداند که به چه کسی باید خبر بدهد: «مصطفا حسن‌پور در زندانِ عشرت‌آباد است و روابطش هنوز لو نرفته است.»



bijhan-hirmanpour1.jpg

رفیق بیژن خاموشی گرفت

او که به چپ و کمونیست بودن خویش افتخار می کردو تا آخرین نفس های خود به آرمان های کمونیستی، انقلابی وآزادی خواهانه خویش وفادار ماند، به کسانی که چشم به بازیهای دو جناح حاکمیت دوخته و مردم را به شرکت در جنگ قدرت آنان دعوت میکردند، به چشم حقارت نگاه می کرد .
جنش ضد استبدادی و ضد سرمایه داری ایران با از دست دادن رفیق بیژن هیرمن پور ، یار انقلابی وفادار ، اندیشمند و سخت کوشی را از دست داده است . ما درگذشت او را به رفیق ,همرزم و همسرفداکاراو شهین و پسر گرامی اش آرش عزیز و همه دوستان و رفقایش تسلیت می گوئیم . جای خالی رفیق بیژن جاودانه سرخ !



Hebat-Moeini1.jpg
محمد اعظمی

هبت معینی را فراموش نمی کنم!

به مناسبت سی امین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی

من دورِ بعدی زیر ضربات کابل فریاد میزدم و با لحنی ساده لوحانه سعی میکردم که به آنها بقبولانم که هواداری ساده هستم و بس کنید تا قرارهایم را بگویم - میدانستم که هبت صدایم را می‌شنود، من آنروز قراری نداشتم اما توانستم دژخیمان را برای دو قرارِ خیابانی با فاصله یکساعت در دو نقطه شهر ببرم و چند ساعتی وقت بخرم، وقتی که با دست خالی باز گشتیم ‌مرا دوباره باتاق “تعزیر” بردند و اینبار با فریادهای اولیه و اینکه من دروغ نگفتم و دو روز دیگر قرارِ دیگری دارم و ... پس از مدتی رهایم کردند و دوباره در همان جای اول نشاندند. هبت تنها همانجای قبلیش نشسته بود، بمحض دور شدنِ شکنجه گران سوال کرد چه شد کسی آمد؟ من بیش از پیش میترسیدم و از درد و وحشت بخود میلرزیدم حتی به هبت هم نمیخواستم اعتماد کنم، فکر میکردم دامی گسترده اند یا در و دیوار هم چشم و گوش دارند و اگر آنها بفهمند که بازیشان داده ام دیگر زنده ام نمیگذارند، هبت بار دگر تکرار کرد، آهسته تر و زیر لب، من با اشاره سر و دست و تنها با کلمه “هیچ” باو پاسخ دادم.



BijanHirmanpour02.jpg

یاد بیژن هیرمن پور گرامی باد

بیژن هیرمن پور آرمانخواهی بود پر شور، که تمام عمر خود را وقف تلاش برای دستیابی به آزادی، برابری و عدالت اجتماعی کرد. بیژن از جمله افراد شاخصی بود که همراه و در کنار مسعود احمدزاده فعالیت متشکل سیاسی اش را آعاز کرد و در تدوین مباحث نظری و استراتژی سیاسی یکی از دو گروه به وجود آورنده جنبش فدائی، نقش موثری ایفا نمود.
بیژن هیرمن پور انسانی شریف و کم ادعا و از جمله کمونیست‌های پرشوری بود که به مارکسیست بودن خود افتخار می کرد. کم گو، سخت کوش و پرتلاش بود. استعداد و پشتکاری خارق العاده و صراحت کلام و احساساتی لطیف داشت. یاد سخت کوشی ها و تلاش های خستگی ناپذیر و رفتار نیک او همواره با ماست.
ما در گذشت بیژن هیرمن پور عزیز را به همسر گرامی او شهین حشمتی و فرزندش، آرش عزیز، به دوستان و خویشان او و به همه کسان و نیروهائی که دل در گرو آزادی و برابری دارند، تسلیت می گوئیم و خود را در این اندوه شریک می دانیم.